«۵۰ کیلو آلبالو» با چراغ سبز اکران شد!
سید محمد حسینی گفت: وظیفه دستگاههای نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی کل کشور و نیز نظارت همگانی مردم و رسانههاست که میتواند اهرم بازدارنده در برابر اشاعه ولنگاری فرهنگی در جامعه باشد.
مسئله فرهنگ و کم کاری ها و نابسمانی ها در این حوزه و همچنین مدیریتی ها سلیقه ایی و دغدغه های مقام معظم رهبری در این موضوع به خصوصص سبب شد که با دکتر سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم و همچنین استاد دانشگاه و دبیر کل کانون دانشگاهیان ایران پیرامون مسئله فرهنگ در گفتگویی به این مسایل بپردازد. در ذیل متن این گفتگو آمده است:
آیا سینمای موجود، در خدمت ارزشهای انقلاب است؟
در اینکه رویکرد سینمای ایران با غرب متفاوت است تردیدی وجود ندارد. ورود نیروهای متعهد و معتقد به عرصه سینما پس از پیروزی انقلاب و تغییر فضای کشور سبب شد سینمای ایران که متأثر از هالیوود تکیهاش برمقولههای جنسی و خشونت بود مسیر جدیدی را در پیش گیرد و در نتیجه شاهد تولید محصولات سینمایی جدید در حوزه انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت، خانواده و مباحث انسانی باشیم، که این خطمشی در ۳۷ سال گذشته با فراز و فرودهایی تداوم یافته است. سیاستها، اولویتها و سرمایهگذاری دولتها در توسعه کمی و کیفی این رویکرد تا حدودی نقشآفرین بوده است و البته نمیتوان نقش برخی هنرمندان و نیز برنامهریزی و خطدهی عوامل خارج از کشور و اهرمهایی چون جشنوارهها و حمایتهای مالی و رسانهای را در تولید آثاری که با اصول و مبانی اسلام و انقلاب زاویه دارد نادیده گرفت.
من حیث المجموع آنچه در حال حاضر بهعنوان کارنامه سینما در جشنواره فجر هر ساله ارائه میشود با سینمای آرمانی جمهوری اسلامی فاصله دارد و معالأسف غلبه با آثاری است که با دیدگاهی متفاوت در قالب طنز، مسائل اجتماعی و... ارائه میشود. شئونات اخلاقی جامعه در مواردی نادیده گرفته میشود به گونهای که دیدن بعضی از فیلمها بههمراه خانواده موجب شرمندگی میشود. به اسم تصویرگری واقعیتهای جامعه از ناهنجاریهایی چون اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، روابط و باروری نامشروع، عشقهای مثلثی، خیانت، سرقت، فرار از خانه، حرفهای رکیک، فحشاء و روسپیگری، سقط جنین، قانونشکنی، قتل و جنایت، خودکشی، زندگی مجردی، مزاحم دانستن فرزند و توهین به مقدسات قبحزدایی و بهگونهای عادیسازی میشود که انگار روند رو به گسترش این پدیدهها اجتنابناپذیراست و راهی برای برونرفت از این وضع وجود ندارد.
فراوانی چنین فیلمهایی بدون تردید ذائقه و فکر مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد و سینماگران جوان را نیز به این وادی میکشاند. اگر سینماگران متعهدی که دغدغه ارزشهای انقلاب را دارند در این فضا مورد حمایتهای مادی و معنوی قرار نگیرند بلکه در مواردی با سنگاندازی و کارشکنی مواجه شوند کار ساخت فیلمهای تراز انقلاب اسلامی دشوارتر میشود و بهتدریج بهجای نزدیک شدن به سینمای ایدهآل از آن فاصله میگیریم و در گردباد ارزشها و سبکزندگی غربی محو خواهیم شد.
ولنگاری فرهنگی چگونه باید مدیریت و ریشه کن گردد؟
برای پیشگیری و مواجهه با ولنگاری فرهنگی نیازمند مدیران فرهنگی معتقد و باورمند هستیم که عزم و اراده کافی در این زمینه داشته باشند. نخست وجهه همت خود را به اقدامات ایجابی معطوف سازند یعنی از هنرمندان مؤمن و انقلابی و آثار هنری ارزشمند حمایت جدی کنند تا فضای غالب در کشور تولیدات مفید و متناسب با ارزشهای متعالی باشد. علیرغم وجود دهها نهاد و مرکز فرهنگی، اهتمام لازم در این خصوص وجود ندارد.
در مرحله بعد نوبت به اقدامات سلبی میرسد. از وظایف قطعی دولت و وزارت ارشاد رعایت ضوابط و چهارچوبهای نظام در هنگام اعطای مجوز است. اگر در آثار فرهنگی و هنری مرزهای اعتقادی، اخلاقی و مصالح ملی نادیده گرفته میشود چرا باید سیاست تساهل و تسامح را پیشه ساخت و از انجام وظایف قانونی و شرعی شانه خالی کرد و این وادادگی را به حساب جرأت و جسارت یا مقاومت گذاشت!؟
تعبیر ولنگاری فرهنگی که از سوی رهبر فرزانه انقلاب مطرح شد متضمن این واقعیت است که برخی مدیران نه از روی غفلت بلکه با تعمد و مبتنی بر یک تحلیل و با در نظر گرفتن پیامدهای آن چنین سیاستی را برگزیدهاند و اتفاقی نیست که در حوزههای مختلف کتاب، هنرهای تجسمی، تئاتر، موسیقی و سینما بهطور مداوم و مستمر آثاری مغایر و زاویهدار با مبانی و ارزشها ساخته میشود. بدون تردید اگر چراغ سبز برخی دستاندرکاران نبود فیلمهایی چون ۵۰ کیلو آلبالو ساخته و اکران نمیشد. البته وقتی با اعتراض علماء، نیروهای انقلاب و رسانهها مواجه میشوند بهطور تاکتیکی عقبنشینی میکنند و وقتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره مشی گذشته را ادامه میدهند.
بر این مبنا وظیفه دستگاههای نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی کل کشور و نیز نظارت همگانی مردم و رسانههاست که میتواند اهرم بازدارنده در برابر اشاعه ولنگاری فرهنگی در جامعه باشد.
هالیوود چندین فیلم برعلیه سیاستهای ارزشی و دینی کشورمان ساخته است، سینماگران در این حوزه کمکار بودهاند. علت آن را چه میدانید؟
سینمای غرب بهویژه هالیوود با هدفمندی و سرمایهگذاری معتنابهی هرساله فیلمهایی در مقابله با اسلام، انقلاب اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانی تولید میکند و با پوشش تبلیغاتی زیاد میکوشد تا دامنه اثر بخشی آنها را به سراسر جهان تعمیم و افکار عمومی جهان را تحتتأثیر قرار دهد و تا حدودی مخاطب ایرانی را نیز متأثر سازد.
در آغاز عدهای ساخت این محصولات را اتفاقی و ناشی از ذوق و سلایق فردی برخی هنرمندان تلقی میکردند ولی استمرار این حرکت و فراگیری موضوعات از رویدادهای انقلاب مانند ماجرای لانه جاسوسی تا زندگی مشاهیر و مفاخر ایرانی و انبیاء و حتی موضوعات مربوط به ایران باستان، نشانگر طراحی دقیق و حسابشده است که استحاله نظام اسلامی مقصد نهایی آن است.
چنین اقداماتی از سوی نظام سلطه که کینه عمیقی با نظام اسلامی دارد طبیعی به نظر میرسد، آنچه نامعقول جلوه میکند کمکاری در مواجهه با این روند رو به افزایش از سوی هنرمندان و مدیران هنری در ایران است. البته در دولت نهم و دهم حمایتهایی برای ساخت آثاری که از یک سو واقعیتهای انقلاب اسلامی و تفکر اسلام ناب را معرفی نماید و از دیگر سو حقایق مربوط به ظلم و بیداد و فریب و نیرنگ غرب را نشان دهد صورت گرفت، ولی در دوره جدید این حرکت متوقف و یا حداقل کند شده است. تنها روزنه امید همت هنرمندان انقلابی و دلسوز و نیز حمایت نهادهای حاکمیتی است که تا حدودی میتواند جبران کننده این نقیصه باشد.
به جز دو اثر سینمایی پیرامون فتنه دیگر شاهد فیلم دیگری نبودهایم، علت این کمکاری را در چه چیزی میبینید؟
بعد از فتنه ۸۸ بلافاصله با همت آقای ابوالقاسم طالبی و حمایتهایی که صورت گرفت فیلم قلادههای طلا با همه دشواریها و حساسیتها ساخته شد که اگر این شیوه اقدام بهموقع در دیگر حوادث و رویدادهای مهم انقلاب مدنظر قرار گرفته بود در حال حاضر کلکسیونی از فیلمهای انقلابی داشتیم که هم بازدارنده از تحریف وقایع انقلاب بود و هم برای مردم و نسل جوان پرجاذبه و درسآموز بود.
با تغییر دولت و میدان پیدا کردن کسانی که خود در فتنه، آتش بیار معرکه بودند و یا موضعی عیله آن نداشتند طبیعی بود که از چنین فیلمها و فیلمسازهایی حمایت نشود بلکه برعکس آثاری مورد حمایت مستقیم یا غیرمستقیم قرار گیرد که فتنهگران را محق و مظلوم جلوه میدهد. با توجه به تأکیدات و قاطعیت رهبری در مسئله فتنه بدونشک دو فیلمی که در دولت دهم پیرامون فتنه ساخته شد کافی نیست و این حرکت بایستی از سوی نهادهای انقلابی مثل حوزه هنری، سازمان اوج و بنیاد روایت ادامه یابد. زیرا از برخی دستگاههای دولتی با نوع نگاهی که دارند چنین توقعی مطابق واقع نیست، به آنها باید گفت ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
آیا در الگوسازی برای جوانان بهوسیله ادوات فرهنگی موفق بودهایم؟
تاکنون تولیدات متنوع و متعددی در حوزههای گوناگون از جمله قصه و رمان، شعر و موسیقی، تئاتر، فیلم و سریال، بازیهای رایانهای و پویانمایی وجود داشته که میتواند الگوهای مناسبی را فراروی جوانان قرار دهد. فیلمها و سریالهایی که درباره انبیاء و ائمه و یاران آنان با اقتباس از قرآن و منابع تاریخی و روایی ساخته شده مصداق بارز این آثار هنری است. با بهرهگیری از تاریخ اسلام و معاصر نیز آثاری تولید شده و بهخصوص در حوزه دفاع مقدس تولیدات در خور توجهی تاکنون ارائه شده است. در دهه اخیر کتابهای ارزندهای به موضوع دفاع مقدس اختصاص یافته که این مجموعه میتواند دستمایه ذی قیمتی برای هنرمندان در ساخت آثار ارزشمند باشد.
در عین حال که این زحمات قابل تقدیر است ولی از گنجینه پایانناپذیر میراث اسلامی و ایرانی و نیز گنج گرانبهای ۸ سال عزت و افتخار ملت قهرمان ایران تنها برداشت اندکی صورت گرفته است. این کمکاری میطلبد که در حال حاضر اهتمام بیشتری صورت بگیرد تا نتایج ارزندهای بههمراه داشته باشد و فضای کشور آکنده از آموزههای اسلام ناب و عطر فداکاری، ایثار، گذشت، خدمت و پیشرفت شود.
نقش رسانههای خارجی در فتنه ۸۸ را در اغتشاشات و آشوب چه مقدار میدانید؟
در وقوع فتنه ۸۸ عوامل ستادی طراح و برنامهریز در پشت صحنه و عناصر میدانی متعددی دست به دست هم دادند و مدتها تدبیر و سازماندهی شد تا هماهنگی لازم بین نیروها در خارج و داخل کشور بهوجود آید. طیفهای مختلف بهظاهر ناهمگون در براندازی و حداقل ضربه زدن به حیثیت نظام اسلامی همعهد شدند و عدهای هم نادانسته در زمین طراحی شده دشمن بازیگری کردند و چهبسا هنوز هم دو قورت و نیمشان باقی است و بهجای پاسخگویی، مدعی و طلبکار مردم و رهبری هستند!
در این بین رسانهها در تحریک افکار عمومی دنیا و حتی داخل کشور نقش بیبدیلی ایفا کردند. چهبسا اگر این بازتاب رسانهای نبود موضوع ظرف چند روز مثل حادثه کوی دانشگاه در سال ۷۸ میتوانست خاتمه یابد ولی این ماجرا حدود ۸ ماه کشور را با بحران مواجه ساخت.
دولت انگلستان که در فرقهسازی، ایجاد آشوب و بلوا پیشینه قابل توجهی دارد و مدال پیر استعمار و روباه مکار را به گردن آویخته است در زمستان ۸۷ یعنی چند ماه قبل از انتخابات ۸۸ بخش تلویزیون فارسی را راهاندازی کرد. بنگاهی که تمرکز برنامههایش برموضوعات انتخابات بود و در ایام فتنه در مقاطعی چون اتاق فرماندهی جنگ عمل میکرد.
بهرهگیری از فضای مجازی با محوریت فیسبوک و توئیتر عرصه دیگری بود که غربیها بارها بر آن تأکید کردند و اگر درایت رهبری، روشنگری عناصر دلسوز و هوشیاری مردم نبود چهبسا به مانند دیگر انقلابهای رنگین مثلث سردمداران غربی، صهیونیستها و ارتجاع منطقه به هدف خود در براندازی نظام اسلامی دست پیدا میکردند که به فضل الهی یک بار دیگر توطئههای آنان نقش بر آب شد و همراهان داخلی فتنه نیز برگهای سیاهی در کارنامه خود به ثبت رساندند!
نظر کاربران
همین چشم بستن رو واقعیتها و تفسیر به رای هاست که اینقدر جامعه رو عقب نگه داشته... ایشان تو ایارن زندگی نمی کنند گویا
با تمام شدن مسولیت این آقا رونق و سرزندگی و آشتی با سینما دوباره رونق گرفت.
خيلي هم فيلم باحالي بود..خوشت نمياد نرو نبين! واسه ديگران تکليف روشن نکن!؟ ...
فیلمه خیــــــــلــــی خیــــلــــی خوشکلیه شما دوس نداری نبین..چیکار به بقیه مردم داری؟؟شاید اونا دلش بخواد ببینن..
شما میتونید فقط برای خانواده خودتون تکلیف تعیین کنید نه برای کل ملت ایران...اوکی