کارگردان پروژه لاله به آمریکا بازگشت!
اسی نیکنژاد کارگردانی که اواخر زمستان ۹۱ در زمان حضور جواد شمقدری در سازمان سینمایی و با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید پروژه ای به نام “لاله” را آغاز کرده بود بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن حجتا.. ایوبی در سازمان سینمایی، پروژهاش را معلق دید.
تعلیق تولید "لاله" در اوایل پاییز ۹۲ در شرایطی رخ داد که حدودا ۷۰ درصد فیلمبرداری اثر انجام شده بود و البته نیکنژاد هم تلاشهای خود را انجام داده بود که یک درام زندگینامه ای استاندارد با مرور بخشهایی از آنچه برای لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی ایرانی رخ داده بود را روایت کند.
نمیشود مدام اتلاف سرمایهها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت
در اعلام رسمی خبر تعلیق پروژه از سوی مرکز گسترش، بودجه مصروف برای این فیلم بیش از ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان اعلام شد و همین رقم بالا بود که عدم تعامل برای کمک به راه اندازی دوباره پروژه را زیر سوال برد. سوال اینجاست که با توقف تولید تکلیف آن ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان چه می شود؟
درست است که در همین ماههای گذشته جشنوارههایی به نام جهانی در کشور ما برگزار شدهاند که بودجه ای در همین حد را صرف یک محفل کاملا بومی یک هفتهای کردهاند و درست است که مرتب هزینههای عمومی صرف راهاندازی مدارسی میشود که جز موازیکاری عایدی دیگری ندارند و باز هم کاملا بدیهی است که در همین سال قبل بودجه مهمترین ارگان سینمایی بخش دولتی صرف شراکت در تولید دو پروژه شد که در آوردگاه جشنواره فجر، جز کسالت مخاطبان را در پی نداشتند اما به هر حال نمیشود که مدام این اتلاف سرمایهها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت.
دقیقا مشخص کنید این ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون به جیب چه کسی رفته؟
اگر بنا بود "لاله" به طور کامل متوقف شود که با بازگشت دائمی نیکنژاد به آمریکا این اتفاق تقریبا رخ داده است باید تکلیف آن رقم میلیاردی که صرف تولید نیمه کاره پروژه شد هم به طور شفاف مشخص شود به خصوص که در هفته های اخیر و با افشای فیشهای حقوقی برخی مدیران مملکتی این شفاف سازی اهمیت بیشتری هم پیدا کرده است.
الان وقتش است همان مدیران سینمایی که دستور به تعلیق این پروژه داند و البته همزمان با تعلیق رقم میلیاردی بودجه را هم اعلام کردند صریحا به شفافسازی در این باره بپردازند؛ یعنی دقیقا و با ذکر جزییات مشخص گردد که این ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان صرف چه چیزی شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟
البته که در کنار این شفاف سازی مالی باید به این پرسش هم پاسخ داده شود که چرا دو سال و اندی بعد از تعلیق پروژه ای که فقط ۳۰ درصد تولیدش باقی مانده بود هیچ همراهی برای ادامه تولید صورت نگرفت؟
وقتی بودجه ای برای تولید صرف شده و مدیران توان بازپسگیری هزینهها را ندارند حداقل کار این بود که از تهیهکننده و کارگردان بخواهند به خاطر دستمزدی که گرفتهاند پروژه را به پایان برسانند و در نهایت مخاطبان باشند که قضاوت کنند آیا این پروژه ارزش این را داشته که چندین میلیارد صرف آن شود یا نه؟
نه آن که پروژه ای که دوسوم تولیدش انجام شده را معلق کنند و نه شرایط امتداد تولید و در معرض قضاوت گذشته محصول نهایی ایجاد شود و نه شفاف سازی درباره چگونگی هزینهکرد پیرامون این پروژه.
پرسشهایی پیشروی مدیران سابق و فعلی
البته که بخش عمده تولید "لاله" در دولت قبل انجام شد و در پاسخگویی پیرامون چگونگی تعیین و تأمین بودجه برای اثر، مدیران سابق سینمایی و از جمله مدیر سابق مرکز گسترش همباید طرف سوال قرار گیرند اما سوال اصلی از مدیران فعلی است که پروژه را معلق کردند بی آن که پاسخی دهند به پرسشهایی درباره اتلاف بیتالمال صورت گرفته در نتیجه این توقف.
یک بار برای همیشه باید مشخص شود که آن ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون که هنوز و بعد از گذشت ۴ سال از کلید خوردن پروژه، رقم قابل توجهی است صرف چه شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟
نیکنژاد که چندین بار در گفتگوهایش از این گفته بود که تنها عایدیاش بابت این پروژه ۳۵۰ میلیون تومان بوده است. سوال اینجاست که آن ۶ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان دیگر چطور هزینه شده است؟
ارسال نظر