زن جوان برای خودش «هوو» آورد!
زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای شگفتانگیزی را برایش رقم زد.
زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشکآلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش میکند و مرد سعی میکند همسرش را آرام کند ولی موفق نمیشود.
زن با لحن سرزنش باری به مرد میگوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمیکردی و زن نمیگرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی خوش در زندگی نمیبینی.
مرد به اعتراض میگوید: من نه تو را طلاق میدهم نه مهتاب را. وقتی اصرار میکردم که لجبازی نکن و از خواستگاری دست بردار به خرجت نمیرفت و پافشاری میکردی تا اینکه دو دستی زندگی من و بچههایمان را خراب کردی و حتی در حق همکلاسیات مهتاب و بچه تو راهیاش هم ظلم کردی، حالا مرا کشیدی دادگاه که چه شود؟ چند بار به دست و پایت افتادم تا از زن گرفتن برای من بیخیال شوی اما تو چه کردی حالا وقت عقبنشینی است؟
ریحانه که آرام و قرار ندارد اشک میریزد و میخواهد هر چه سریعتر وارد دادگاه شود. در همین هنگام منشی شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده مجتمع صدر نام زن و مرد را میخواند و آنها را دعوت به حضور در دادگاه میکند.
قاضی بهروز مهاجری در حالی که به اوراق پیش رویش نگاهی میاندازد از آنها میخواهد تا مشکلشان را شرح دهند.ریحانه ۳۵ ساله _ با اشاره به پیچ و خم های زندگیاش میگوید: ۱۴ سال پیش محمد به خواستگاریام آمد. از آنجایی که همکارم بود تا حدودی او را میشناختم؛ جوان برازنده و باشخصیتی که در همان برخوردهای اول با خانوادهام خودش را در دلشان جا کرد و ازدواج کردیم.
چنان خوشبخت بودم که همه فامیل آرزوی چنین زندگی سرشار از شادی ما را داشتند. با به دنیا آمدن دختر و پسرمان خوشبختیمان تکمیل شده بود تا اینکه با شنیدن یک خبر دنیا بر سرم خراب شد و مسیر زندگیام تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم.
شنیدن این خبر و دیدن جوابهای آزمایشها شوکهام کرده بود نمیتوانستم باور کنم که خوشبختیام به پایان رسیده و لحظات زندگیام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است.
تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمیزدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بودهاند پس از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال میشدم و هرگز چنین حرفی نمیزدم.
مرد که برافروخته است رو به قاضی میگوید: زندگیام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانهاش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. میگفت اگر مرا دوست داری باید هر چه میگویم گوش کنی ولی هر چه میگفتم بیفایده بود و مجبورم میکرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز هم نمیتوانم ناراحتیاش را ببینم ولی ... آن روزها رفتارش تغییر کرده بود در دنیای خودش بود و از همه حلالیت میطلبید، زندگیمان سرد و بیروح شده بود و نمیدانستم چه کنم؟
ریحانه ضمن سرزنش خود میگوید: درست است آقای قاضی هر روز به محمد اصرار میکردم تا در حضور من همسر دومش را انتخاب کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم میدانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشههایم باشم. با اینکه خانوادههایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل میگشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچههایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانیها با همکلاسیام مهتاب روبهرو شدم.
از آنجا که مهتاب را بخوبی میشناختم نور امیدی در دلم تابید. او همانی بود که میتوانستم خانوادهام را به او بسپارم. مهتاب مدیر یک مدرسه ربود و با وجود داشتن خواستگارهای بیشمار شوهر نکرده بود. رابطهام را با او بیشتر کردم و پس از مدتی برای اقامت در هتل مشهد دو بلیت خریداری کردم و از او خواستم مرا همراهی کند تا به گردش و زیارت برویم. مهتاب که از همه جا بی خبر بود با من به این سفر آمد و با یکی از سختترین روزهای زندگیام روبهرو شدم. برایم آسان نبود دو دستی زندگیام را که لحظه به لحظه برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرار بود هوویم شود، بسپارم ولی چارهای نداشتم و به دلیل علاقه زیاد به محمد و عشق به فرزندانم خودم را کنترل کردم و با مهتاب حرف زدم.
ریحانه که با یادآوری خاطرات گذشته غم در چهرهاش موج میزد، ادامه میدهد: در آن شب ماجرای زندگیام و تصمیمی را که داشتم برای مهتاب تعریف کردم و او که نمیدانست زنی که میخواهد برای همسرش زن دوم انتخاب کند من هستم با چنین تصمیمی بشدت مخالفت کرد و گفت به هیچ عنوان تصمیم درستی نیست و باید به آن زن گفت که چنین کاری نکند وقتی مخالفتش را دیدم ناگهان بغضم ترکید و با گریه و التماس همه ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم زنی که در جستوجوی هوویی برای خود است خود من هستم.
باورش نمیشد من او را برای همسرم خواستگاری میکنم و از پیشنهادم بشدت ناراحت شد ولی وقتی حال و روزم را دید فرصت خواست تا در موردش فکر کند.
محمد حرفهای ریحانه را قطع میکند و میگوید: زندگیام را جهنم کرده بود وقتی از سفر آمد و ماجرا را برایم تعریف کرد همه بدنم یخ کرد، برایم آسان نبود که فکر کنم قرار است او را از دست بدهم و پس از سالها زندگی مشترک با زن دیگری ازدواج کنم ولی مخالفتم بیفایده بود با اینکه مهتاب دختر برازنده و مهربانی بود راضی نبودم زندگی او را هم خراب کنم ولی از اصرارهای ریحانه عاصی شده بودم، طفلک دختر و پسرمان هم از رفتارهای ما گیج شده بودند و وقتی دیدم راهی ندارم به ناچار تسلیم شدم.
این بار ریحانه ادامه میدهد: وقتی جواب مثبت را از هر دویشان گرفتم به تدارک مراسم عقدشان پرداختم. روز ها و شبها ی سختی بود ولی هر روز که میگذشت حس میکردم به روزهای آخر عمرم نزدیک میشوم، سکوت میکردم و نمیگذاشتم کینه در دلم ریشه کند سرانجام با برگزاری مراسم ازدواج همسرم با مهتاب همهمان در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کردیم. روزهای خوب و خوشی را کنار هم داشتیم.
گرچه واقعاً دیدن محمد در کنار مهتاب برایم راحت نبود ولی خودم خواسته بودم و نمیتوانستم زندگی را برای آنها زهر کنم حتی با بچههایم صحبت میکردم تا مهتاب را قبول کنند تا اینکه کم کم رابطهشان با مهتاب خوب شد. خوشحال بودم که توانستهام همه چیز را سروسامان دهم و خیالم راحت بود که پس از مرگم زندگی خانوادهام از هم پاشیده نمیشود ولی افسوس که سخت اشتباه میکردم.
ریحانه ادامه میدهد: یک سالی از زندگی مشترک با هوویم گذشت تا اینکه متوجه شدم او باردار شده است، تحمل این واقعیت خیلی برایم سخت بود سعی میکردم خودم را با کارهایم سرگرم کنم ولی هزار فکر و خیال در سرم بود تا اینکه در ادامه آزمایشها نزد پزشک معالجم رفتم اما او من را به یک پزشک دیگر معرفی کرد. در دلم غوغایی برپا شده بود میخواستم بدانم فاصلهام تا مرگ چقدر است پزشک متخصص پس از انجام چند آزمایش از من خواست نزدش بروم تا خبر مهمی به من بدهد. با بدنی لرزان راهی مطب دکتر شدم و وقتی نتیجه آزمایش را داد انگار گوشهایم نمیشنید و شوکه بودم.
دکتر چند بار تکرار کرد و گفت: «شما هیچ بیماری خاصی ندارید و مبتلا به بیماری لاعلاجی نیستید آزمایشهای قبلی به اشتباه سرطان را نشان داده است» . با شنیدن حرفهای دکتر به جای خوشحالی غمی به دلم نشست. این بار مرد روبه رئیس دادگاه میگوید: جناب قاضی از آن پس ریحانه هر روز دعوا و جنجال راه میانداخت و به مهتاب بیچاره طعنه میزد من هم مجبور شدم به ناچار برای امنیت مهتاب خانه جداگانهای فراهم کنم ولی هرگز وجدانم اجازه نمیداد از او جدا شوم، ریحانه باید فکر همه چیز و همه احتمالات را میکرد باید احتمال میداد اگر زنده بماند تحمل این وضع را خواهد داشت یا نه؟
خودش با اصرار مراسم عروسی ما را تدارک دید و حالا چطور زن بیگناه را طلاق بدهم و آوارهاش کنم. خوشحالم که ریحانه بیماری ندارد و آزمایشها اشتباه بوده ولی نمیتوانم چشمم را به مهربانیهای مهتاب ببندم در حالی که منتظر تولد فرزندش هستیم. من نه حاضرم مهتاب را طلاق بدهم و نه از ریحانه جدا شوم ولی او هر لحظه ما را تهدید میکند و میگوید اگر مهتاب را طلاق ندهم خودش را میکشد. آقای قاضی شما بگویید چه کنم؟
ریحانه با چهرهای برافروخته در جواب شوهرش میگوید: من طاقت این زندگی را ندارم نمیتوانم آنها را کنار هم ببینم. من اشتباه کردهام و تاوانش هر چه باشد میدهم ولی باید بین من و مهتاب یکی را انتخاب کند اگر میخواهد با مهتاب باشد باید همه حق و حقوق و مهریهام را بپردازد و طلاقم دهد در غیر این صورت من هم نمیتوانم حضور هوو را در زندگیام تحمل کنم.
قاضی بهروز مهاجری با شنیدن گفتههای این زوج احساس میکند با پرونده عجیبی روبهرو است و گرفتن تصمیم درباره این ماجرا هر چند مشکل به نظر میرسد ولی پرونده را در دستور کارش قرار میدهد تا پس از بررسیهای لازم، رأی صادر کند.
نظر کاربران
بابا مهتابو طلاق بده. تو اگه مرد بودی تن به این کار نمیدادی.
پاسخ ها
اما انصافا اگر مهتاب رو طلاق بده، در حقش جفا کرده و خدا راضی نیست، باید جور دیگه ای حل و فصل کنند.
احتمالا شما ریحانه هستی
یعنی اون خانوم ادم نیست؟ یه روز بیارنش فرداش بندازش بیرون؟ این عدالت و انضاف هست؟
ما باید مسئولیت کارامونو بپذیریم و هزینش را هم باید پرداخت کنیم.
زن کم عقل
خدا بده شانس خخخخ
ملت به کل دست از عقل و شعور و فهم شستن خدارو شکر
بیجا کردی سه سه بار نه بار همچین فکر مزخرفی به ذهنت رسید.
الانم می گه تاوانش هرچی باشه میدم؟؟؟ به همین راحتی؟ بازم داستان هرکاری دلم بخواد میکنم چون پولشو دارم!!!!
عجب گرفتاری شده این اقا
سلام لطفاً این مطلب را ان خانم محترم بخواند از کجا میداند این سلامتی هدیه ای از طرف خداوند نیست درمقابل احسان به دیگری لحظه ای از غرور و لجاجت دست بردارد وبه این فکر کند که مسلمان هست یا نه اگر مسلمان هست این اقدام در راستای شریعت است وخراب کردن اشیانه دیگری خلاف شرع. شکر گزار سلامتی باشد وگرنه جهش یک ژن از میان میلیاردها ژن برای خداوند کاری ندارد.به شوهرش کمک کند برای مواظبت از زن وبچه هایش واعتدال در محبت به همه شان ،تخم نفرت نکارد چون در غیر این همه اسیب می بینند .
امان از دست این زنا نه خوبیشون خوبیه نه بدیشون بدی هیچ وقته هیچ وقت نباید حرف زنو توزندگی گوش داداالبته خیلی سخته اما ارزششو داره
پاسخ ها
فرمودند:شاوروهن خالفوهن!
خود کرده را تدبیر نیست. باید تحمل کند چون مقصر فقط و فقط خودش است و بس. جواب خوبی و از خود گذشتگی دوست و همسر وفادار آیا این است؟
... یارو همچین میگه تو رو طلاق نمیدم که انگار مالک جان زنشه و سند مالکیتش تو دستشه . من باشم جای این خانم حتما حتما ازش جدا میشم ، چرا که اولا اگه واقعا زنشو دوس داشت تحت هیچ شرایطی به ازدواج مجدد رضایت نمی داد ، دوما اینقد بیشعور بودن (خودش و زن دومش) که هنوز این بدبخت نمرده ، بچه درست کردن .... واقعا چی بگم و عجب رویی !!!!! باید هرجور شده از چنین مردی جدا بشه
پاسخ ها
واقعا عاطفه و انسانیت در ایرانی ها ار بین رفته. مردک فکر عیش و نوش خودشه!!!
منفی ها نشون میده اقایون خیلی بیشتر وبگردی می کنن.
اگه خدا بخواد اتفاقی بیفته میفته. ضمنا بچه قرمه سبزی نیست که به قول شما درستش کنن. یک انسان هست که تا خدا نخواد موجودیت پیدا نمیکنه
.. مهتابو طلاق بده خودش خواسته زن دوم بگیره هرکی خربزه میخوره پالرزشم بایدبشینه
واقعیه این داستان؟!!!!!!!!
خرش از پل گذشت فیلش یاد هندستون کرد!!!
پاسخ ها
نه فکر کنم فیلم هندی زیاد می دیده
چون دقیقا همچین فیلمی هست اگه اشتباه نکنم به نام We Are Family با بازی ارجون رامپال کاجول و کارینا حتما همون زمان این فیلم رو دیده و خواسته یه کار رمانتیک انجام بده البته آخر فیلم کاجول میمیره ولی این خانم خوش شانس بوده و نمرده نمیدونم شایدم بد شانس
بسیار هم کار درستی کرده و همه زنان باید این کار را بکنند
الان آن زن دوم بچه دار شده و روابط خانوادگی مستحکم تر می شود
خوش به حال این مرد خوشبخت
چرا زن اول ناراحته مگه چه عیبی داره
هوو چیز بدی نیست این همه بد میگید
خیلی هم خوبه و باعث استحکام بنیاد خانواده میشه
پاسخ ها
دیوانه
آقا يا خانوم ايراني شما خودت زن دوم يا هوو داري؟اوضاع و احوالت چطوره؟خوبي؟چه خبرا ديگه؟
انشاالله قسمت ....ن بشه .واقعا چیز بدی نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مردای ایرانی عادت کردن حرف مفت زدن
واقعا در این ماجرا از ریحانه باید تمجید کرد
ولی مردش اصلا مردونگی نداشته
گوشه چشمی هم راضی به ازدواج دوم بوده:
وگرنه این کار زشت و انجام نمیداد
واقعا خیلی احمق بوده
مرده را میگم
هوسران اگه نبود به هیچ قیمتی این کارو نمیکرد
پاسخ ها
والا...
شوهره چاقو رو گردنش نبوده که!
فقط نتونسته تحمل سرد شدن مهتاب رو داشته باشه..مهتاب تحت فشار بوده..وظعیت روحیش نرمال نبوده...وظیفه ی شوهرش بوده که تحمل کنه.
وا. به اون زن بیچاره چه ربطی داره به زور راضیشون کردی حالا یه بچه رو میخوای بدبخت کنی. بچه خودت برات عزیزه بچه یکی دیگه هیچی. غصه مردا رو نخور اونا خودشون بلدن چیکار کنن. میمردی بعد میدیدی چه شناگرای ماهری هستن. الانم فکر کن چند وقت دیگه میمیری مثل اون موقعها مهربون باش وحلالیت بگیر از مهتاب که زندگیشو خراب کردی.
داستان خوبی بود
زن حسابی ازش بچه داره در ضمن مگه مردم مسخره شما هستن ؟ اون زن چه گناهی کرده که تاوان نادونی شما رو بده . بیچاره مرده
حالاکاری که شده شایدخداخواسته درهرصورت نبایدزندگی زن دومم روبااین حرفاخراب کرداون که گناهی نداره مطلقه هم که نبوده آرامش اون بنده خداراخراب نکن خداروخوش نمیاد
از قدیم گفتند یه دیوونه یه سنگ میندازه تو چاه که صدتا عاقل نمی تونند درش بیارند
می ذاشتی زنت بمیره بعد بچه میاوردی .
ریحانه رو طلاق بده این مشکل روحی و روانی داره
به نظرم سومی رو هم بگیره
ای کاش همه زنان نصف این خانم عقل وشعورداشتن ،به نظرمن مردباید۲تازن داشته باشه ،یکی برای خونه داری وبچه بزرگ کردن یکی هم برای تفریح ومسافرت وسینمارفتن ،خلاصه یه دونه کمه
پاسخ ها
عزيزم اون اولي ديگه اسمش زن نيست، كلفته كلفت...
نظر حسن نظری درست است این حکمت خداس ففط چرا که دراهواز درفامیل من اینطور دیدم که مجبورشد زن دوم طلاق داده شد با یک بچه بعد ۶ماه زن اول برحمت خدا رفت البته بیماری برگشت کرد پس خدا را هیچ کس درست نمیشناسه عاقبت بخیر شوید
پدرسالار
خداوند به پاس نیت خوب ریحانه که از اول داشته،سلامتیش بهش برگردونده. اگه الان ریحانه بخواد زندگی مهتاب راخراب کنه مطمئن باشید خداوند زندگی ریحانه را جهنم میکنه. مهتاب و مرد هیچ گناهی ندارن و اگه واقعا ریحانه اصرار به جدایی آنها از هم داره بنظرم مرد باید خود ریحانه را طلاق بده چون سلامت عقل نداره. فقط تنها اشتباه مهتاب این بوده که از اول باید به ریحانه قول میداد و میگفت اگه اتفاقی برات افتاد باشوهرت ازدواج میکنم نه اینکه تا هنوز زن اولش زنده بوده ازدواج میکرد. زن ها به هوو حساس هستند و نباید مهتاب زود تصمیم به ازدواج میگرفت. به هرحال ریحانه خانم خودکرده را تدبیر نیست و الان سعی کن بامهتاب رابطه خوبی داشته باشی چون مهتاب بخاطر تو وبچه هات خودشو به این روز انداخته وگرنه بهترین جا ازدواج میکرد.
خخخخخخ با نظرت موافقم لایک
از قدیم گفتن تا سه نشه بازی نشه سومی را بگیری مشکلت حل حله نگران نباش شرع تا ۴تا ازاد کرده اگر وضع مالیت خوبه شرع تکمیل کن....................اگر خواستی دست برداره از مهتاب سومی رابگیر یا رومی روم یا زنگی زنگ مفت تو چنگت......!!!!!
پاسخ ها
کی گخته شرع آزاد کرده.شرع گفته برای زن دوم گرفتن باید زن اول راضی باشه و اینجا چون زن اول قبلا راضی بوده.کاریش نمیشه کرد
مردم مگه مسخره تو هستن که به هر سازت برقصن با زور خودت بنده خدا رو به شوهرت گرفتی حالا که سالم شدی شیر شدی میخای زندگیشو با اون طفل معصوم خراب کنی مطمئن باش این ظلم در حقشون بکنی این بار جواب ازمایشت درست از اب در می یاد مردم اصلا هیچ ترسی ندارن به راحتی با زندگی کسی بازی میکنن شوهر اگه خدا ترس باش عمرا طلاق مهتاب بده
پاسخ ها
هد دو نفر اشتباه کردن هم مهتاب و هم ریحانه
ریحانه رو اگر نمی خواد باز دومت زندگی کنه یا طلاق بده یایک هوی دیگری روی سرش بیار این زن دیونه تا سه نشه بازی نشه
آخه خواهر من این چه کاری بود وقتی میمردی خودش میرفت زن میگرفت تو کار خدا نباید دخالت کرد اینم آخر عاقبتش
پاسخ ها
واقعا همینه.خیلی حماقت کرد.
خیلی خیلی ببخشید ... تو سرت ریحانه خانوم اگه تو برای شوهرت زن نمیگرفتی مگه خودش نمی خواست بگیره خوبش رو هم میگرفت
مرده زن نمیخواسته پس دیگه چرا گذاشته بچه دار بشه
پاسخ ها
والاااا
آب نبوده عزیزم و گرنه مقام اول شناگری رو می اورده!
خوش بع حال. مرده
خوش به. حالش
خود کرده راتدبیرنیست,,,
عزیزم شاید سرطان شما به خاطر همین کاری که کردی خوب شده و این را هم در نظر بگیر اگر بعد چند ماه یا سال دوباره رفتی دکتر و گفتن سرطان داری میخوای چه کار کنی آیا اون وقت میری دنبالشو با خواهشو تمنا برش میگردونی بهتر اینه که جدا از هووت زندگی کنی و از شوهرت بخوای تا با عدالت رفتار کنه وبعدم یه هدف تو زندگیت ایجاد کنی مثلا درستو ادامه بدی یا کارای خیریه انجام بدی و.....خدا بهت صبر و عقل بده
پاسخ ها
اتفاقا خوب شدن سرطانش جزای کارشه تا دفعه دیگه از سر بی عقلی کاری انجام نده.هم خودشو بدبخت کرد و هم بچه شو.می مرد بهتر بود.
اخی چقد دلم زن خواست
اگه بجای اون زن اولی بودم، هرگز اعتراض نمی کردم، چون فکر میکردم مرده ام، زن دوم هم یه خورده با محبت همه زندگی را ادامه بدن دیگه
پاسخ ها
آواز دهل شنیدن از دور خوش است!
من نظریه دوستان رو خوندم بعضی نظرها احساسی و بعضی دوراز عقل اول اینکه این مرد هیچ مشکلی نداره یه ادم درستکاره حالا خانمش امده قهرمان بازی توی فامیل و دوستان درباره که تیرش به سنگ خورده حالایه سوال اگه مهتاب رو طلاق بده کاردرستی کرد؟اخه انسانیت ادم کجارفته به التماس خانمش وخودخانم رفته برای اقا زن گرفته اقا چه گناهی کرده نظرمن اینه باریحانه تحمل کنه و سازش اگه نمیتونه تحمل کنه مهرشو ببخشه طلاق بگیره چون مشخصه ازلحاظ عقلی وفکر دچار مشکله
پاسخ ها
مثلا الان نظر شما خیلی عقلانیه واقعا خنده ام گرفت
آقای حسین نظری کاملا با شما موافقم سلامتی شما هدیه از طرف خدا بوده
اگر همه مردان ایران مجبور می شدند دوتا زن بگیرند دختران ایران حسرت بی شوهری ومادرشدن راکه آرزوی هر زنی است رانمی کشیدند
پاسخ ها
آخییی بیچاره مردای ایران چقدر از خود گذشته هستن و چقدر به فکر دخترای ایرانی هستن هههههه
نه آقاجون دخترای ایرانی نیازی به دلسوزی شما ندارن شما مرد بشین همون یه زن رو درست و حسابی خوشبخت کنین و مدام حواستون پی هوس بازی نباشه باقیش پیشکش
اول خداروشکر که ریحانه درسلامت کامل است، دوم که ایشون مشکل روحی داره و شوهرش هم هیچ تقصیری نداره، چون ریحانه خیلی اسرار به ازدواج شوهرش کرد و به نظر من اگر هم طلاق قراره صورت بگیره، باید ریحانه رو طلاق بده، چون این زن به شدت بیشعور و روانی هست
پاسخ ها
میشد محترمانه تر هم نقد کنی
باید ریحانه رو طلاق بده و هم مهریه و هم بچه هاشو به ریحانه بده
پاسخ ها
درستش همینه
مرگ که خبر نمی کنه اومد و همین فردا مردی همون جور باش که قبلا بودی مهربان با مهتاب
من جای مهتاب بودم میرفتم یکی دیگه براش میگرفتم تا بشن ۳تا اونوقت ببین داستان چند قسمتی میشد,,,,,,,,,,هر هفته ی قسمتشو پخش کننین
اول باید دراون آزمایشگاه تخته بشه.بعدم این مرده همونطورکه گوش حرف زنش کرده به اجبارزن دوم گرفته حالام گوش حرفش کنه طلاقش بده.
پاسخ ها
اون وقت خانوم دوم چه نقشی دارن؟ والا یه خونه و ماشین هم میخری بخوای فسخ کنی هزار جور حق فسخ و چک و سفته ازت میگیرن. وای به حال دل یه ادم. وای به حال ابروی و ارامش یه ادم.
باید ریحانه را طلاق بده رفته زن گرفته برا شوهرش حالا هم پروپرو میگه طلاقشو بده و گرنه خودمو میکشم جهنم بزا خودشو بکشه ببینیم جرات داره
خیلی باحال بود کلی حال کردم D-:
ان دوست گفت شاید احسان ان خانم به دوستش بود که خدا به ایشان سلامتیش را به او هدیه داد.اگر این داستان را از ان منظر بنگریم شاید درک ان اسانتر باشد.به وحدانیت خدا داستانی واقعی نه به این شکل اما به شکلی دیگر که در همسایگی من برای دوستم اتفاق افتاده را برایتان خلاصه میگویم.زوجی از دوستان من سالها صاحب اولادی نشدند. بخاطر زندگیشان و شیرینی خانواده شان دختری از خانواده ای با اولاد بسیار که کلا دختر بودند را از طریق عرفی شرعی و قانونی به فرزند خواندگی پذیرفتند. دختر بزرگ شد و تا دبیرستان پیش رفت ان زوج بسان پدر و مادری مهربان تر از والدینش بودند برایش هر چند که الان هم هستند و ان دختر دانشجو هستش. و اما دست رحمت و کرم خدا به میان امد و پس از 20 سال به ان زوج یه دو قلو پسر خدا به انها هدیه داد...نکته این مطلب ان است که عزیزان هیچوقت حکمت خدا را نا دیده نگیرید...
پاسخ ها
اتفاقا منم چنین موردی دیدم.
امتحان الهی که میگن همینه چه روسیاه شد این ریحانه خانوم
پس تکلیف اون زن بیچاره بچه ی تو شکمش چی میشه ؟؟؟؟
پاسخ ها
الان چی منفی داشت اینجا؟
حالا تو این گرونی و بی پولی از کجا میاری دوتاشونا نگه داری مردم تو یکیش موندن
پاسخ ها
بابا زنه خودش کارمنده ............
من فقط با نظر شیوا موافقم،ایــــــــــول شــــیــــــوا
خداخواسته این خانم رو امتحان کنه راسته که میگن.زن جماعت حسوده.وگرنه بهش شفانمی.داد حالا بذار
آنقدر هرس بخوره تابمیره
پاسخ ها
شما هم همچین سلامت نیستی. بهتره دعا کنیم با شرایط کنار بیاد و عادلانه و منصفانه به قضیه نگاه کنه
زنه عجب احمقی بود شوهرش هم بدش نمیومد منتهی خودشو به ناز انداخته بود وگرنه هرچقد هم زنش اسرار میکرد اینکار رو قبول نمیکرد حالا بچه هم درست کرده عمرا اونو طلاق بده بنظرم ریحانه باید این وضیعت رو قبول کنه چون خودش خواسته کسی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه حالا اون مهتاب چه گناهی کرده.با یه بچه طلاق بگیره البته برای مرده هم بد نشده
گاهی اوقات بعضیها آنقدر ازخوش.بختی.خودشون.برای
دیگران تعریف میکنند غافل ازیک شکرگزاری بدرگاه خدا
خداوندم.اینطور ازدماغشون مباره.بیرون
دوستانى كه مى گويند خوش به حال مرده يا مردها بايد چند تا زن داشته باشند أنشالله خداوند إز أين زندگى ها نصيبشان كند وقتى كه مثل ......تو گل وا مو ندند مى فهمند أين جور زندگى چقدر دلچسبه
خیلی جالب هست من جای مرده باشم یکی هم میکیرم این دوتا دعوا نکنن
وااای چه سوژه ی باحالی واسه ماه عسل باشه
من تمام متنارو خوندم این که دوستان نوشتن خوش بحال
مرده اینها فکرمیکنن این زندگیش مثل کوفت زهرماریه
می مونه یک روزی مباد جنازه مرده رو از بیابانها باید
پیداکنند
مرده هم همچین بدش نمیومده زن جدید داشته باشه...چه زودی هم بچه دار شده ..اخه اگر واقعا زن نمیخواست و دلش نمیومده سر زنش هوو بیاره زنش رو قانع میکرده که اگر اتفاقی برات افتاد اونوقت من مهتاب رو برای همسری انتخاب میکنم ،پس مرده همچین بی میل نبوده یه زن تر و تازه بگیره،درسته راضی اولش به ظاهر راضی نمیشده اما من خوب میدونم که وقتی اسم زن گرفتن میومده قند تو دلش آب میشده...حالا هم اگر راست میگه و ریحانه رو دوست داره حق و حقوق ریحانه رو بده و طلاقش بده و بره با همون زن جدیدش زندگی کنه اخه اینجوری بنده خدا مهتاب که گناهی نداره کمتر ضربه بخوره...ریحانه خانم هم تاوان اشتباهشو با جدایی و تنهایی پس بده تا اون باشه دلسوزی بیش از حد نکنه
کاسه داغتر از آش شدی ریحانه خانم ...جورشم خودت باید بکشی نه بنده خدا مهتاب
باسلام اخه بنده خدا این شوهر بیچاره چه گناهی داشت این همه اصرارکردی واسه بچه هات مادرخوب پیدا کنی حالا دختر مردم را میخوای بد بخت کنی
پاسخ ها
مهدی خان اگر خدای نکرده برای خواهرمن هم همچین مشکلی پیش بیاد و همچین در خواستی از من بکنه من این کارو براش نمی کنم چون میدونم در شرایطی هست که داره احساسی تصمیم میگیره
اون دختر خیلی هم بی گناه نیست چطور وقتی تصمیم ریحانه رو میشنوه به شدت مخالفت می کنه ولی وقتی می فهمه اون خانم خوشبخت خودشه مهلت میخواد فکر کنه و بعد هم رضایت میده ریحانه در شرایطی بوده که تصمیم اشتباهی گرفته ولی این خانم که در شرایط حادی نبود میتونست از شرایط بد یعنی خیلی بد این خانم سوء استفاده نکنه
یعنی خاک سیاه بر سرت ریحانه این چ غلطی بود کردی وقتی مردی خودش مرده یه کاری میکنه نترس مردا هوا خودشونو دارن
پاسخ ها
خدا اون بیچاره رو نخواسته مرگ بده و زندگی بهش بخشیده و اون وقت تو خاک سیاه برسرش می کنی واقعا به این میگن دوستی خاله خرسه
من عاشق این خبرم،تا الان صدبار خوندمش،واقعا از کامنت شیوا خوشم اومد،
مي خوامت
از ماست که بر ماست.ولی اگه زن دومش رو طلاق بده.در حق اون ظلم کرده.بعدشم مگی هر کی سرطان داشت حتما می میره.عمر دست خداست.
ریحانه صد درصد اشتباه کرده و الان اشتباه دومش اینه اصرار داره شوهرش مهتاب رو طلاق بده.... گناه بزرگیه.... ولی وقتی خودم رو جاش میذارم واقعن وحشتناکه ادامه این زندگی...
بابا آخه چرا زندگی رو سخت میگیرید کاریه که شده دیگه فکر کنم وضع مالی همشون هم بد نباشه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنید بخدا هیچ مشکلی پیش نمیاد.
واقعا ک
اخه زن گم عقل میمردی خودش زن میورد چه اصراری داشتی به هوو به تو هم میگن زن عقلت از دس دادی
ریحانه کم عقلی از خودته حالا تحمل کن تا اخر عمرت خون به جگر میشی بچاهاتم ناراحتی روانی میکنی با این کارت باید زجر بکشی تا عمرت تمام بشه اشتباه جبران ناپذیر
پاسخ ها
چرا میتونه طلاق بگیره و بذاره مرده با خانم جدیدش زندگیشو بکنه
درسته اشتباه کرده ولی دلیل نمیشه همه عمرش رو زجر بکشه میتونه یه زندگی رو جدا از اون ها رو شروع کنه فکر نمی کنم زجر جدایی بیشتر از زجری باشه که با تحمل بیماری با هم بودن اون دو نفر رو هم تحمل کرده پس از حالا که میدونه سالمه حتما میتونه ناراحتی های بعد از طلاق رو تحمل کنه تا به یه زندگی آروم برسه
چون خودش رضایت داده نمیتونه قانونا طلاق بگیره مگر اینکه شوهرش طلاقش بده.
اشتباه جبران ناپذیر نمیشه دیگه مثل اول زندگی کنی عذاب میکشی
ریحانه خانم تحمل کن سرنوشت هرکس دست خداست این سرنوشت تو بوده که مهتاب وارد زندگیت شده قبول کن راهی جز پذیرفتن زندگیت نیس خدارا بیش از انچه در دل داری یاد کن به خاطر نعمت سلامتی که بهت عطا کرده
پاسخ ها
خراب کردن زندگی زن دوم کار عاقلانه ای نیست
ولی به نظر من خودش باید طلاق بگیره اون مرد فقط نشسته بوده و منتظر مرگ این خانم بوده دیگه حالا که نمرده این طوری از زندگیش بره بیرون حق مرده همینه
ریحانه باید بری شکایت همو دکتری کنی که بهت گفته سرطان داری بگو زندگیم پاشیده مقصر تویی دکتر بی سواد
پاسخ ها
بدتر ازین اتفاقات افتاده پزشکه تبرئه شده بعید میدونم اصلا چنین شکایتی رو وارد بدونن.
واقعا برای ریحانه متعسفم خدا عقل و واسه این روزا داده آخه آدم که با یک کلمه دکتر زندگیشو از هم نمی پاشونه در سانی هرکس هم که باشه برای اطمینان 2-3 بار دیگه آزمایش میده یا پیشه 10تا دکتر متخصص دیگه هم میره متعسفانه این خانم کاره آخرو اول انجام داده حالا هم از دیدنه کاری که خودش کرده می خواد فرار کنه
پاسخ ها
نمی دونم چرا حس می گنم این خبر دروغه.خیلی غیر واقعی به نظر میاد.
خدا بده شانس
به نظرم اگه مدتی زندگی کنن بد نیست چون به یمن قدم اون زن بیماری رفع شده 2 زن داشتن که گناه نیست
ریحانه خودش با التماس دوست خودش را برای شوهره گرفته، ای جماعت که زن و مرد نظر میدین، حالا ریحانه باید سرطان بره تو دلش کدام یکی بهتر و راحت تر است براش؟ خانوما بگین دیگه، که بهتر بلد هستید،
پاسخ ها
من سرطان رو به هوو ترجیح میدم
بعدم مرگم هر غلطی خواست بکنه ولی قبلش من نمیتونم تحمل کنم حتی برای یک لحظه
نعمت سلامتی به هر نعمتی ارجعیت داره. البته عدل و انصاف هم واقعا نعمتی هست که متاسفانه خدا به هر کسی نمیده
به نظر من مقصر اون دکتریه که اولین بار اشتباهی بهش گفته سرطان داری
پاسخ ها
صد در صد
من بودم از اون دکتر شکایت میکردم
ای زن کار خلاف شرع نه خودت کردی و نه شوهرت بلکه با اصرار خودت هم بوده تو با این کاری که کردی یک خانم مجرد را از تنهایی در آوردی ثواب بزرگی کردی و به خاطر همی کارت خدا بهت شفا داده است قدر این نعمت رابدان اما با این کاری که می کنی مطمئن باش همین دکتر هم اشتباه کرده و دو باره متوجه می شوی که مریضی بسیار سخت تری داری که تا اخر عمرت زجر کش می شوی.
ولی روش کار بشه فیلمنامه خوبی ا ز آب در می آید!
من نمره بیست را به همسر دوم می دهم که این ازدواج را پذیرفته و چقدر خوبه زنانی که به هر دلیلی ازدواج نتونستن بکنن همسر دوم یا سوم یا چهارم بشن واقعا بهتر از خونه بابا هم نی همش طعنه و کنایه و ادم همش بخواد منتظر شوهر بشه البته مردا هم باید عدالت را رعایت کنن
پاسخ ها
نسرین جان تو هم زنی و من هم زنم ولی من برعکس تو میگم اون زنی که حاضر میشه به هر دلیلی زن یک مرد زن دار بشه بسیار پست و بی شخصیت هست و برای تو آرزو می کنم که همسرت سه تا زن دیگه روت بیاره تا حسابی حال کنی
ان شالله
گر چه فکر نمی کنم این اسم واقعی باشه و تو مرد هستی
زن نیست .خودشو دختر جا زده .وگرنه هیچ دختری همچین چیزی نمیگه
نسرین جان شما چندمی هستی؟ عدالت رعایت میشه در حقت؟ اوضاع به وقف مراد هست؟
تاوان کاری که کرده اینه که با هووش بسازه و کنار بیاد
زن كه بد نيس تازه جىزى كم نيس دختر
اونایی که میگن مهتاب را طلاق بده که دارن در حقش جفا میکنن،
تاوان نادونی خانم ریحانه رو اون زن بیچاره بده؟!!!
چقدر پر رو
پاسخ ها
این وسط مهتاب هم بی تقصیر نیست. نباید همچین چیزی رو قبول میکرد.
اتفاقا هم شوهره و هم مهتاب هر دو مقصر هستند حد اقل کاری که میتونستن بکنن این بود که تا مردن اون خانم صبر کنن
اره جون خودش خواستگار زیاده داشته . کسی ک خواستگار زیاده داره واسه چی باید به یه مرد زن دار بله بگه ؟
کی گخته شرع آزاد کرده.شرع گفته برای زن دوم گرفتن باید زن اول راضی باشه و اینجا چون زن اول قبلا راضی بوده.کاریش نمیشه کرد.
سلام و علیکم. این ها چرا پیش قاضی رفته اند؟؟ دوست و هم وطن گرامی مان آقای احسان علیخانی مشکل گشا اینجاست چرا راه دور رفته اند.؟؟؟ چرا؟؟؟؟ بروند پیش ایشان و سلام ما طرفداران 80 میلیونی را به ایشان برسانند. شب عید فطر ایشالله انگشت به دهان حایران می شوید.. آخر خنده بشود ... از ما گفتن بود ای دوستان.
مقصرصددرصد شوهرست
کار ریحانه زیبا بوده با این تفسیر که نمی دونسته ممکنه زنده بمونه و اصلا به حرف پزشکای ایرانی نمیشه اعتماد کرد
ولی حتی با اصرار های ریحانه نباید اون دو نفر با هم ازداج می کردن یعنی خیلی انسانی تر بود که راضی به ازدواج میشدن ولی ازدواجشون رو میذاشتن برای بعد از رفتن اون خانم برای اون زن دیدن این دو نفر در کنار هم و شنیدن خبر بچه دارشدن شون خودش مرگ بوده و این خانم مرگ رو تجربه کرده من به عنوان یک زن اینو میگم که برای یک زن دیدن همسرش در کنار زن دیگه کمتر از مرگ نیست
ولی الانم دیگه کار از کار گذشته ریحانه اگر میتونه این زندگی رو به خاطر بچه هاش ادامه بده و اگر واقعا تحملش باعث عذاب خودش میشه بهتره خودش طلاق بگیره و از زندگی اون دو نفر بره بیرون چون خودش این کار رو کرده و خودش باید عواقبش رو به عهده بگیره
ولی باز میگم کار اون دو زن و مرد اصلا انسانی نبوده
زنی که قبل از مردن ریحانه خودش برای خودش بچه دست و پا کرده قصد مادری برای بچه های ریحانه رو نداشته هیچ نامادری پیدا نمیشه که بین بچه خودش و هووش فرق نذاره این خانم فقط از آب گل آلود ماهی گرفته همین و اون مرد هم همین طور بجای این که فکر همسر مریضش باشه با مهتاب خوش میگذرونده حتما هر دوشنم حسابی جا خوردن که چرا ریحانه نمرده و قراره زنده بمونه
پاسخ ها
پرستار بچه که نبوده یه زن بوده که میخواسته مادر بشه. این دلیل نمیشه نتونه برای بچه های اونم مادر باشه. یعنی مادری که خودش بچه کوچیک داره و دوباره بچه میاره نمیخواد برای بچه قبلی مادری کنه؟!!!!
من گفتم که ریحانه خودش خانم دوم را برا همسرش گرفته، حالا باید انتخاب کنه،سرطان بره تو دلش و یا سرطان شوهر بره تو دلش، دیگه باید تحمل کنه، هر کدوم راحت تر هست بپذیره، چون چاره نداره،
اون آقا اگر مرد بود و زنش رو دوست داشت و واقعا فکر میکرد همسرش داره از دنیا میره.. به این کار راضی نمیشد و تمام وقت و انرژی و عشقش رو میگذاشت برای همسرش که داره از دستش میده.. یک مرد رو نمیشه به ازدواج با کسی مجبور کرد..
ما در مقام قضاوت نیستیم . اما اتفاقیه که افتاده . دور از وجدانه طلاق دادن یه زن بیگناه که دست برقضا داره مادر هم میشه . اون بیچاره چه گناهی کرده که دوستش با منت و خواهش خواستگاریش کرده و صد در صد اون هم از روی دلسوزی قبول کرده . تحملش برای همسر اول خیلی خیلی سخته اما این چیزیه که باید تحملش کنه .. چون خودش خواسته
پاسخ ها
نه اتفاقا اصلا نگین بی گناه چون بی گناه نبوده اون در حالت عادی قرار داشته ومیدونسته که ریحانه داره احساسی برخورد می کنه میتونست به عنوان دوست این قول رو بهش بده که هر وقت زمانش رسید وارد زندگی شوهرش خواهد شد و خواسته ریحانه رو بر آوردئه خواهد کرد
بجای این کار اومده تو زندگی یه زن مریض و در حال مرگ و از اون هم بد تر نمیمرد اگه میذاشت بعد مرگ اون خانم بچه دار میشد با این کارش فقط نمک پاشیده رو زخم این خانم
زن دوم در حال و در هر شرایطی که باشه محکومه و نفرت انگیز
خاگ تو سرت چرا باید برای مرد دلسوزی گنی خوب بسرت امد حالا برو حالشو ببر ساده بدبحت
خداشناس بده محمدجان!!!ریحانه خانم چاهی که خودت برای خودت کندی!!مهتاب دراین بین چه گناهی کرد؟انسانیت ومعرفت حکم میکندباجدا شدن ازمحمدجون بدون حق وحقوقی وآسایش برای بهترین دوستت(مهتاب)وشوهرت وفرزندانت. (حال خدای ناکرده چندمدتی دیگه ای اصلا قابل پیش بینی مریض بشی چی؟)
پاسخ ها
والا به اندازه کافی دوستان گناهان این خانم به اصطلاح بی گناه رو برشمردن و اگه درست فکر کنی و کمی انسانی قضاوت کنی شما هم کناه ایشون رو قبول می کنی
جوگیر شدی ریحانه....شایدم میخواستی سال دیگه مهمون برنامه ماه عسل باشی؛))
فقط نظر بدون نام ١٠:١١
ریحانه اشتباه کرد و تاوانش رو هم داره میده حتی همسرش مهتاب رو هم طلاق بده این زندگی متلاشی شده مثل روز اول که نمیشه ختم کلام ریحانه زندگیش با محمد خراب و تمام شده حالا خدارا شکر میکنم که کارمند و حقوق بگیر هست و میتونه جدا بشه
محمد اصلا مهتاب را طلاق نمیده ریحانه بیچاره ساده هنوز نمرده اینها خواستن جلو چشم این بیمار نی نی بیارن به خدا ریحانه بمیره خیلی راحت میشه مگه شما فکر میکنید مرگ از این مسائل هم تلخ تره به خدا وقتی ریحانه گفت خبر بارداری مهتاب را شنیدم جگرم سوخت نابود شدم محمد و مهتاب مراعات حال یک بیمار رفتنی هم نکردن مگه محمد با اصرار ازدواج نکرد حالا چرا اینقدر هل بود میخواست ریحانه آخر عمری شکم بزرک مهتاب رو ببینه دلش کباب بشه اصلا حق محمد بود که ریحانه سالم بمونه و حالشو بگیره محمد در این امتحان نمره اش 0 هست مهتاب هم بیگناه نیست این دو تا از خدا خواسته بودن مهتاب هیچوقت برای این دو بچه مادری نمیکرد چون معلومه که به فکر خودشه اگر خواستگار زیاد داشت غلط کرد که وارد همچین زندگی شد مگه آدم عقل نداره کسی وارد همچین باتلاقی میشه که مجبور ه و راهی نداره فداکاری نکرد ظاهرا مجبور بود فقط از وقتی اینو خوندم همش میگم ریحانه ساده میخواد چه جوری تحمل کند من که وحشت کردم تصورش هم سخته
پاسخ ها
قبول دارم اون دو نفر بدترین کاری رو که میشد با یه خانم مریض کردن و جالبه اسم کار خودشون رو فداکاری میذارن این بیشتر آدمو عصبانی می کنه
وقتش است که برای ارامش زندگی این دو خانواده کمک بکند که جدا از هم و با رفاه نسبی و ابرو مندی بدون طلاق زندگی بکنند شاید گذشت زمان و بازیهای روزگار دو باره مهتاب خانم را برای مهربانی با شوهرش و خانم دوم بر سر عقل اورد!
مــــــــــــــــیـــــــــــــــنا،،ترجیح میدی ســــــــرطـان بگیری ولی هوو نداشته باشی؟؟؟؟؟؟ خدایش اینو جدی میگی؟؟؟؟ یا خدااااااااااا!! خانوما چرا اینقد از هوو بدتون میاد؟؟؟ اونم یه ادمه از جنس خودتون ولی چرا ایقد نفرت؟؟؟ خانوما جواب بدن لطفا
پاسخ ها
بله دقیقا به حرفی که زدم ایمان دارم
دقیقا به همون علت که یه مرد نمیتونه زنش رو در کنار مرد دیگه ای ببینه
واقعا سوالتون خیلی عجیبه مگه مردا همه از یه جنس نیستن پس چرا نمیتونین زن تون رو با مرد دیگه ای ببینین
خیلی خودخواهانه اس که بخواین زن فقط متعلق به شما باشه ولی اینو برای زن نتونین بپذیرین
فرقی هم نمیکنه برای راضی کردن خودتون اسمشو هرچی میخواین بذارین غیرت حسادت ولی ذات این احساس یکی هست زن ومردم نداره
دقیقا وقتی مردی دوست نداره زنش با کسی باشه پس مرد هم نباید باشه همین.
ووواااااییییی هووووو ...بیچاره رن اول
بنظر من این یه تقدیر از طرف خدا بوده نشانش هم همین جواب اشتباه آزمایشه
آدم باید منطقی باشه شما میخواستی بچه ها تو به ریحانه بسپاری و ایشون هم قبول کرده حالا که قراره شما زنده باشی نمیتونی اونو کنار خودت قبول کنی
سخته ولی باید قبول کنید برا اونم سخت بوده ولی قبول کرده
چه اشکالی داره خیلی از مردا دو یا شایدم سه تازن هم دارن
ایشون فقط میخواسته نامی از خودش بجای بگذاره که خدا نخواست دیگه. انشاالله بدون اینکه حق کسی ضایع شه مشکل حل بشه و کینه و دشمنی به جا نمونه
ما باید از تاریخ درس بگیریم داستان مشابه این حضرت ابراهیم و ساره وهاجر با این تفاوت که ساره بچه دار نمیشد و مریض نبود خود ساره که زن مومنی هم بود به اسرار هاجر را به ازدواج حضرت ابراهیم درآورد وبقیه داستان که میدانید اما وقتی هاجر بچه دار شد حس حسادت زنانه گل کرد و حضرت ابراهیم را مجبور کرد هاجر و فرزندش را به یک سرزمین بیابانی و خشک و بی آب وگرم وسوزان ببرد اما امان از حکمت خدا که مکه وهاجر واسماعیل به چه جایگاهی رسیدند وساره هم در زمان پیری وپی بردن به اشتباهش فرزندار شد اما انسان عاقل اخیر فی ما وقع میدوند وبه روز زندگی میکند حالا با این شرایط به وجود آمده با عقل و منطق همه جوانب را در نظر میگیرد وکاری میکند که خدا راضی باشد وبابت سلامتی خدا را شکر میکند که بالاسر فرزندانشه پهلوان زنده را عشقه .....
به نظر من زن اولش عقل نداره، مرده طلاقش بده بهتره
زندگی در کنارهوو سخته، فک کردنش سخته تابرسه به زندگی کردن، خدا صبر بده برا اونایی که هوودارن
متاسفانه ما آدم ها چقدر راحت قضاوت می کنیم و یکی رو محق می دونیم و دیگری رو نه.
یه لحظه خودتون رو توی موقعیت هر کدوم از اونها قرار بدید و از دید اونها به جریان نگاه کنید و بعد اظهار نظر کنید.
یه لحظه با کفش اونها راه برید و حرکت کنید بعد در مورد اون قضاوت کنید.
ادامه داستان را کی میگذارند تا بدونیم آخر این ماجرا چطور میشه؟
وقتی ریحان تونسته خواستگاری عقد عروسی شوهرش رو ببینه. حتی یکسال زندگی کردن با هوو رو هم دیده. ولی نمیتونه دور از هم زندگی کردن رو تحمل کنه.خوب معلومه زن وشوهر یکسال باهم باشن در مورد مسایل خاورمیانه که صحبت نمیکنن خوب حامله میشه دیگه
پاسخ ها
مسائل خاور میانه رو خوب اومدی
خوب شد آخر کار ریحانه هر دو مورد پیشنهادی کاربران عزیز را پذیرفت که هم سرطان همسر دوم دردش را بکشه و هم سرطان شوهر دوست داشتنی شو بخوره و راحت به زندگی ادامه بده، و با عشق و علاقه زندگی نوین را تجربه کنه، عاقبت زیاد بد نشد، و به سهم خودش رسید،
پاسخ ها
شما تو کامنت های مختلف مرتب تکرار کردین سرطان شوهرش رو بخوره این یعنی چی دقیقا منظورتون چیه ؟؟؟؟
چراحسودی می کنی بزاراونم داشته باشه هرمردی که استطاعت مالی داشته باشه می تونه چهارتا زن بگیره البته از لحاظ قانونی بیشتر از اون هم جاداره
این قضیه ریحانه و مهتاب به خوبی و خوشی با تقسیم شوهر قرار شد هفته ای سه روز یک در میان پیش همسراش باشه و هر دو ریحانه و مهتاب بطور عادلانه سرطان مرد شوهر را بخورن تا آنجاییکه که سیر بشن و خسته، احمدولله به خوبی و خوشی قضیه تمام شد و اگر این مرد از اول تقسیم درست انجام میداد این همه قشقرق نداشت، من میدونستم چون اگه خونده باشید این مطلب را گفته بودم،
این دیگه چه جور نظر دادنی هست :هر دو ریحانه و مهتاب بطور عادلانه سرطان مرد شوهر را بخورن تا آنجاییکه که سیر بشن
تو این داستان من شوخی ندیدم که شما جدی نظر نمی ذارید من خودم خیلی از محمد و اینجور مردها که با مظلوم نمایی سوءاستفاده میکنند متنفرم خودم از بابت مشکل ریحانه خیلی ناراحت شدم و براش دعا میکنم که با سادگی تمام اون دو نفر شوهر و هووش این فرصت رو از دست ندادن و کاملا بدبختش کردن به بی عقلی ریحانه رحم نکردن ولی این شکل نظر دادن جالب نیست ان شاءالله هیچ انسانی سرطان نگیره اینقدر سرطان سرطان نکن از خدا بترس اصل بدبختی ریحانه دیوانه بی ایمانی به خدا بود که گفت حتما میمیره کمک نخواست شما دیگه عبرت بگیر
دوستان همه نظرات خودشون رو گفتن و هرکسی هم یک عقیده و برداشتی داره ولی هیچ کس به نکته اصلی توجه نکرد که مهم ترین و بزرگترین عامل انجام این اشتباه بود
ریحانه در دادگاه گفت 2بلیت مشهد گرفت حالا من باز نمیدونم ولی حتما امام رضا را تا حدی قبول داشته که میخواست اونجا زندگی ناقابلش را تقدیم فرشته نجات بچه هاش مهتاب کند (هر چند به دور از قضاوت مهتاب فرشته نجات نیود و نیست)ولی واقعا تو کار ریحانه موندم اگر از بین مهتاب و امام رضا طرف معنویت و لطف امام رضا میرفت و مهربانی مادر آینده بچه هاشو به امام خوبان واگذار میکرد امام رضا زنی به مراتب از مهتاب که راستش نمیخوام قضاوت کنم ولی مهتاب هم در این داستان به سهم خودش گناهکار هست چطور میشه که گفت این فداکار و مهربان هست!!حتی ممکن بود با وجود سرطان امام شفا هم بهش بده ولی چون یک جاهایی تقدیر هست و نمیشه ائمه کاری کنندباید تسلیم شد حداقل بهترین امام رضا بودن که زندگی بعد مرگ رو به ایشون واگذار میکرد من معتقدم ریحانه یک بی ایمان واقعی به خدا و حتی امام رضا که جای تعجب چرا اونجا رو برای این کار انتخاب کرد حالا هم دیر نیست من اگر جاش بودم (از همون اول اینکارو میکردم) حالا که دیگه شده باز هم میتونه برود بابت عدم اعتماد و ندیدن بهترین دوست زندگی (امام رضا)معذرت خواهی کند و بگوید که تاوان این بی اعتمادی به خدا و اعتماد به بنده او که خطاکار هست خطایی که مهتاب کرد را داده و از اینجا دیگه ایمان بیاره و به خدا و امام رضا واگذار کند با دل شکسته بگوید که عاطفه زیاد از حد مادرانه اونو به روز سیاه نشونده حتما به خاطر اینکه نیت بدی نداشته شاید حداقل یه مرهم برای درد هایش خدا بده
پاسخ ها
چی میگی تو ؟؟؟
چی میگی تو ؟؟؟ نمیدونم والا چی گفتم که شما متوجه نشدی گفتم به جای اینکه به امام رضا (چون بعد شنیدن بیماری به مشهد رفت تا مهتاب را خواستگاری کند) اعتماد کند و بچه هاشو به اون واگذار کند که بعد مرگش دست زن بدجنسی نیفتن رفته به یک بنده که نمیدونم حالا که برعکس شده بلا جانش هست( مطئمن باش مهتاب هم تحمل دیدن ریحانه رو نداره چون هوو موقتی دم مرگ قبول کرد نه دائمی)اعتماد کرد و زندگیشو به کسی واگذار کرد که الان کارش به دادگاه و طلاق کشیده شد منظورم اشتباه در نوع اعتماد بود باید به ائمه و خدا اعتماد کرد اگر کاری هم نکنند حداقل مثل مهتاب و محمد اینقدر از بی عقلی اش سوءاستفاده نمیکردن مهتاب و محمد در عمل نشون دادن که از این اتفاق ناخواسته خیلی هم بدشون نیومده ریحانه هم متوجه این موضوع شده که خودش اقدام به طلاق کرد بنابراین مسیر رو اشتباهی رفت باز خدا شاید رحم میکرد ولی مهتاب الان هووست از هوو خیری نمیرسه
راستی این خیلی عجیبه چرا یک شخص که مشکلی نداشته اومده با یک مرد که ازش خواستگاری نکرد و خواهانش نبود و از روی تسلیم شدن و خانواده اش هم مخالف بودن ازدواج کرد این واقعا تو این ازدواج چی دید
این حرف های محمد تو دادگاه کار نداریم خیلی برای مهتاب بد هست حتی دلیل طلاق ندادن رو ادعا کرده وجدانش اجازه نداده خب اینکه ترحم هست گفته زورکی ازدواج کرد و ریحانه رو دوست داشته
احتمالا مهتاب مجبور بود غیر از این باشه براش متاسفم
پاسخ ها
هر مادری چه فکر کنه میمیره و چه انتظار صد سال زندگی داشته باشه اول بچه شو به خدا واگذار می کنه چرا فکر می کنین غیر از خودتون هیچکس دیگه خدا و ائمه رو نمیشناسن تو که خیلی فکر می کنی با ایمان هستی برو یه گوشه بشین و واگذار کن به ائمه تا مایحتاج برای زندگی رو بهت بده عزیز من ما همه به خدا و ائمه ایمان و اعتقاد داریم ولی برای زندگی باید با تکیه به مقدسات کار عملی انجام داد
به نظر من ریحانه خانوم تعادل روانی نداره و بسیار خودخواه بوده که از طرف خودش برای زندگی یکی دیگه تصمیم گیری کرده. امروز نه،فردا.بالاخره ازش جدا میشه.پس بهتره همین حالا شرش رو کم کنه. ولی طرح زوج و فرد هم خوبه ها.....
ریحانه میمرد بهتر بود ...دومی گناهی نکرده والا ریحانه خودش رفته زن گرفته برا شوهرش مرد بیچاره که راضی نبوده ...
خدایی کار نداریم ریحانه فکر میکرد حتما می میرد حالا مهتاب چرا یک درصد هم احتمال نداد که ریحانه شاید نمیرد و خودش را وارد این معرکه نکند پس هر دو گناهکارن الان هم هر دو دارن زجر میکشند ریحانه هوو نمیخواد مطئمن باشید مهتاب هم هوو نمیخواد چون استدلات هر دو خراب از آب در اومد
با سلام، کاربر گرامی که با نام افسانه، نسبت به بنده حقیر نظرم مورد تأیید تان نبود!! با توجه به اینکه بنده ذاتاً صلح طلبم و نه قصد توهین به کس یا اشخاص را ندارم، از طرفی برنامه نظر خواهی می باشد، نه حکم صادر کردن و قضاوت نابجا، با توجه به اینکه برخی از دوستان نا دیده عزیز و ارجمند پرخاش را از حد اعتراض و توهین و تهدید گذرانده اند، با توجه به گفته پیشین چند سطر جلوتر خودم، عرض می نمایم، گه بنده حقیر فقط نظر خودم را گفتم، ممکن است در کلمات اسیتعاره و ایهام نیز باشد، دوست گرامی بنده نمیدانم که همه نظرات را اعلام میدارند یا خیر!!! ولی جهت اطلاع به دوست نادیده خودم عرض میکنم به حضور ارجمند. user. نیز نوشتم که منظور این حقیر. این بوده که در داستان مورد نظر خانم ریحانه یک بیماری بنام سرطان در وجود داخلی ایشان طبق نظر پزشک، که پنجاه، پنجاه بوده، خود بنا به دوستی قدیمی با آن خانم و علاقه ای که به شوهر خود هردو یعنی شوهر و ریحانه به همدیگر ابراز میداشتند، الان گرفتار ایده خود گردیده، با دوست داشتن شوهر و فرزندان خود میبایست، شوهر را که الان مثل سرطان جونش شده تحمل کنه، از طرفی اون خانمی را که خود پسندیده و دوست داشته، برای شوهرش گرفته، حال که از یک سرطان بهبود یافته، ناچارا میبایست دو سرطان، یکی شوهرش و دومی دوست صمیمی اش که فعلا بنام همسر شوهرش و هووی خودش را که هر دو کمتر از سرطانی که خود داشت سخت تر و علاج ناپذیر ترند را باید بجان بکشد، حال دوست یا کاربر گرامی کجای عرض بنده شما را آزرده است؟؟؟ من خیلی صمیمانه و با خاوص نیت اگر چنانچه باعث رنجش خاطر مبارک شده ام ضمن پوزش، قول میدهم بار دیگر علاوه بر اینکه چیزی ننویسم، این برنامه را خم حذف مینمایم که باعث مکدر خاطر عزیزی نشوم.، منا......توفیق
برای زندگی باید با تکیه به مقدسات کار عملی انجام داد .. بله شما درست میگید کار عملی این بود که ریحانه دو دستی زندگیشو بده به مهتاب و خودشو زجرکش کند و در فضا مجازی تبدیل به خبر شود و افراد بیان تحلیل کنند و هر کسی هم که این داستان و کار عملی ریحانه رو بخونند حتما میگن که این دیگه چقدر سرش میشد دوست عزیز این چه اقدام عملی بود که شما میگید اقدام کردتا همون اصطلاح از من برکت از تو حرکت بشه خب برکتی تو این اقدام نبود به خدا ریحانه در عین بی گناهی و دلسوزی زیادش به این روز افتاد و مشکلی با شخصیت ریحانه ندارم ولی این چه ایمانی بود که نیم درصد هم نگفت که زنده می ماند حتی دنبال درمان هم نرفت انگار اون دکتر بیسواد خدا بود اقدام عملی زمانی لازم هست که به اون اقدام نیاز باشد کدوم آدمی دم مرگ هست میره هوو میگیرد و براش عروسی تدارک می بیند اقدامات عملی این خانم بیشتر از ایمان واقعی بود که واقعا قابل شمردن نیست تحویل دادن زندگیش به مهتاب فقط یک حماقت بزرگ بود اگر به خدا و ائمه واگذار میکرد دعاش میگرفت چون یک مادر بود و خدابعد مرگش یک زن مهربان بر سر بچه هاش قرار میداد اقدام عملی این خانم دعا کردن و التماس کردن از خدا بود گاهی فقط باید دعا کرد اقدام راه دیگری نیست هوو آوردن دم مرگ اقدامی هست که زنده بماند و تا هست و نفس میکشد خودش را سرزنش کند چون آب از سر گذشت مهتاب در زندگی شوهرش سهم بزرگی مثل بچه دارد که با طلاق دادن حل نمی شود اون بچه که حاصل رابطه شوهر و هووش هست تا همیشه در زندگی محمد باقی می ماند اینها پاداش اقدامات عملی این خانم با ایمان هست به خدا خودم از این خانه خراب شدن ریحانه ناراحتم و همش میگم چرا مهتاب به اقدام عملی ریحانه لبیک گفت.
بنده اصلا قصد توهین نداشتم فقط منظور شما را بد فهمیدم فکر کردم شما میگید هر دو سرطان بگیرن ..ولی بازمن خیلی از شما معذرت میخوام مرا ببخشید اما خانم بی طرف همین شکل که نوشتید خیلی گویای منظورتون هست چرا همون اول نگفتید که هر دو از سرطان هم بدترن کاملا به دور از اون نظرات قبلی شماست که اصلا به شکل خوبی مطرح نکردید و حق بدهید که برداشت نادرست بشه کمااینکه منظور و حرفتان چیز دیگری باشد خب همون اول می گفتید که الان مهتاب سرطان زندگی او شده و ناعلاج تر هست را باید تحمل کند بنده کاملا با نظر شما موافقم و آزردگی هم نیست حرف حساب زدید ..حتما نظر بذارید به خاطر مکدر نشدن خاطر کسی عقب نشینی نکنید فقط طوری نظر بدهید که افرادی مثل من که شاید آکیوشان پایین هست متوجه بشن نمیدونم شاید خوب دقت نکردم ولی الان که نظرتون رو خوندم واقعا میگم کاملا راست میگید و فکر کنم همه زنها با شما موافق هستند وجود زنی مثل مهتاب در زندگی یک زن از مرگ و سرطان هم بدتر هست زمانیکه داشتم داستان رو میخوندم اون قسمتی که محمد از مهربانی مهتاب تعریف میکرد و اینکه طلاقش نمیدهد و منتظر تولد فرزندش هست خیلی اذیت شدم وای به حال ریحانه بی عقل که خودش را تو منجلاب این دو سرطان انداخت تحمل به دنیا آمدن بچه شوهرش که اصلا فکر نمی کرد نمرده نطفه بسته شود وزنده بماند و ببیند به مراتب بد تر از سرطان هست البته باید بگید تحمل سه سرطان در زندگی اون بچه حاصل همبس... شوهر با هووش هست تحمل حضور او در زندگی محمد هم مانند تحمل دو سرطانی که گفتید هست خودش اشاره کرد از شنیدن خبر بارداری مهتاب سختی زیادی کشید
میگم خدا به ریحانه صبر بده چند اشتباه کرد و چند چیز رو باید تحمل کند عمرش را خودش کوتاه کرد
این روایت، یا رمان تراژدی ریحانه، دوست، نادیده و ناشنیده منو رنجوند، بنده نمیدونم کجای نظرم بد خوان بوده؟ من چون خودم هنوز شوهر نکردم. 27. سالمه و در خیابان پاسداران در یک فروشگاه کار مشغولم، اینو گفتم که بدونی هرگز غرض ورز نیستم، دوست دارم دوستان جذبم کنند تا اینکه دفع، هنوز متوجه بر آشفتگی سرکار نشده ام، ولی از آنجاییکه با خود عهد دارم هیچگاه رن، یا دختری مثل خودم را نمی رنجونم و این شهامت و شجاعت را دارم که، با اینکه بی ادبی مرتکب نشده ام، جهت رضای دل همنوع و خودم عذرخواهی میکنم، امید است چند خط کج و معوج منو خونده باشی، ممنون
از آنجاییکه با خود عهد دارم هیچگاه زن، یا دختری مثل خودم را نمی رنجونم :خیلی عهد عاقلانه و احساس زیبایی هست به شما دوست عزیز بابت این عهد تبریک میگویم ان شاءالله متقابلا هیچ دختری هم خاطر شما را نرنجاند راستش من هم رنجیده شدن دل زنی برام قابل تحمل نیست اونقدر قرار گرفتن ریحانه در این داستان برای من عذاب دهنده بود که دوست نداشتم کسی با این موضوع سحطی برخورد کند و بگوید هر دو سرطان بگیرن چون گرفتن سرطان این دو( که نمیگیرن چون همینطوری ها هم نیست)دردی را از ریحانه دوا نمیکند حالا اینکه تحمل این دو از سرطان هم برای ریحانه سخت تره این موضوع دیگه هست که مطئمنم خودش هم تایید میکند.. من بیشتر از خود داستان که دو زن عقل خودشان را تعطیل کردن عصبانی ام از قبول کردن مهتاب عصبانی ام که حقش هست که قربانی بی عقلی ریحانه شود خودش از بی عقلی دست کمی از ریحانه ندارد برداشت غلطی از نظرتون کردم چون خانم بودید طاقت نیاوردم و معتقدم هر خانمی نباید برخورد سحطی با داستان رنجیده شدن زنی که خواست آخر عمر با تن بیمارش زجر داشتن هوو را هم به خاطر آینده بچه هاش به دردهاش اضافه کند داشته باشد( هر چند کارش بچگانه بود ولی هر چی که بود به خاطر راحتی بچه هاش کرد) قاطی کردم .. راستی دوست گرامی من هم مثل شما دختر 27 ساله هستم امید دارم در زندگی و کارتون موفق باشید
در ماجرای داستان ریحانه، از هر زاویه ای که نگاه کنی، نمیشه گفت یکی از این سه نفر داستان صددرصد به تنهایی مقصر است!!! این فقط نمونه کوچکی از زندگی روز مره زنان و مردان دیار ماست، اگر ریحانه اسرار بیش از حد نمی نمود، شاید شوهرش به این وصلت تن نمی داد،،، اگه شوهرش نیم نگاهی به زن دوم نداشت عمرا نمی پذیرفت،،، همسر دوم اگه دوست صمیمی ریحانه نمی بود نمی پذیرفت سر هوویی بره که دو سه فرزند داره، ، حال اگه منصفانه جای هر کدام از این سه نفر بنشینی و از زاویه دید هر کدام،، خارج از احساس و عواطف بنگری،، هرکدام به نحوی ضربه خوردهاند،، حال در این راستا ممکن است یک نفر فقط از زاویه دید یکی از آنها نظر میده،،، که باعث همخوان نبودن با دیگر نظرات است،، جهت اطلاع عزیزان برسونم، مثلاً زمین مگه خوردنیه،، یا حرص خوردنیه؟؟ یا شخصی که میگه از چشمم افتاد!!!مگه چیزی از چشم می افته؟؟؟ این کلمات بعضی وقتها نویسنده در ذهنش میاد و به نظر خودش خوش میاد،، ولی هیچوقت یک شخص نمیتونه میلیونها نظر را راضی نگه داره!!!پس فقط میمونه نیت او و خودش،، حال خوشحالم که تونستم نیت درونی ام را برای سابر دوستان به سادگی و روانی توضیح بدم و خیال آنها را راحت کنم، پاینده باشید
اگه شوهرش نیم نگاهی به زن دوم نداشت عمرا نمی پذیرفت این حرف خانم بی طرف که انصافا همه قبول دارن و کاملا برای همه روشن هست چون یک واقعیتی هست که ریحانه هم فهمید و در دادگاه اعتراف به اصرارش کرد ولی به محمد گفت اگر دوستم داشتی قبول نمی کردی حالا میگیم شاید خواسته کاملا خیال ریحانه راحت شود ولی چرا قبل از مردن ریحانه عروسی و بارداری را قبول کرد این محمد آقا زیاد از حد تسلیم شده و الان در دادگاه داره زیاد از حد مظلوم نمایی و ادعا میکنه فکر میکنه هیچ کس هیچی سرش نمیشه تسلیم شدن مرز داره و حقش هم همین هست که به این روز بیفتد قابل توجه اونایی که میگن همه تقصیرات گردن ریحانه است این اتفاقات خیلی برای ریحانه گران تمام شد ولی باید به جنبه مثبت هم نگاه کرد اینکه ریحانه شوهرش را شناخت و این شناختن چیز کمی نیست هرچند برای این شناختن تاوان گزافی داده همین.
نسبت به ریحانه یک ضرب المثل قدیمی هست که میگن (سه مورد داره و به هیچ وجه نمیشه یکی از این سه مورد را انجام داد و مورد دیگری خراب نشه، امکان نداره) میگن که گاوها تو ذعفرون، یک اشغال هم رفته توی چشمت،،، و سوم یک شخصی که قصد تجاوز داره،،،،، اول کدام یک را انجام میدی؟؟؟ به هیچ وجه نمیشه!!! چون اگه گاوها را از تو ذعفرون دربیاره، چشمش ممکنه کور بشه و اون شخص متجاوز هم به مقصود خود برسه،،، اگه شخص متجاوز بزنه یا دور کنه!!! چسمش درخطره و ذعفرون را گاوها میخورن،،، اگه اشغال از چسم دربیاره،، دوباره گرفتار متجاوز وذعفرونه،،، در نتیجه اصلا نمیدونه چه تصمیمی بگیره،،، خلاصه پرحرفی کردم این ماجرای ریحانه و محمد و مهتاب دقیقاً مثل این ضرب المثله،، نمیشه به خوبی وخوشی بدون اینکه یکی از طرف ها آسیب ببیند تموم بشه،، حتماً باید حق یکی ضایع بشه تا درست بشه،، بدون آسیب به یکی از آنها غیر ممکنه.،، اینو هم اون کاربر خانم بی طرف واضح گفته و الان اونی که این داستان طرح کرده میدونه، عزیزان ما خیلی زرنگ تر از اونی هستند که،جواب مسائل را ندونن
دل انسان کباب میشود وقتی که زندگی ریحانه را میبینه هنوز حیوانی جوان است با این حال جوری از مردن میگوید انگار هشتاد سال دارد واخ ای خدا دختر و پسرش چکار میکنند آن زن دومی هم بچه داراست این خانم بی طرف هم آن آخرش نظر خوبی فکر میکنم گفته است چون ادبیات زنانه و مردانه معلوم است و هیچگاه از مردان حمایت نکرده میشود گفت آن هم دلش میسوزد تورا خدا عاقبتشون خوب شود تاخوشحال باشند
این همه نظر دادن ولی باید گفت اون کسی که از نردیک شاهد بود و دیده خیلی بهتر می تونه تحلیل کند و حرفاش درست تر هم است
از نزدیکان این خانواده کسی نیست که بگه این 3 نفر چرا اینطوری با زندگی خودشون و بچه هاشون کردن اون 2 بچه جا خود دارد این نوزاد در راه هم خیلی تو شرایط بدی به دنیا میاد هر 3 بچه فدا کارهای نسنجیده پدر و مادرشون شدن
چرا این معما را خلق کردن به آدم سردرد می گیره هر جور که فکر میکنی می بینی 3نفر گناهکارن ولی در نهایت یک نفر باید برای همیشه از زندگی کنار برود و موندم چرا محمد این وسط سرش بی کلاه نمی ماند از 2تا یکی را انتخاب کند به هر حال باز متاهل هست
به نظر من ریحانه به خاطر عشق به شوهر وبخصوص بچه هاش اینکاررو کرد نخواست بعد از مرگش اونها عذاب بکشن مقصر بیشتر متوجه محمده به خاطر اینکه عشق ومحبت را در دوران بیماری نثار زنش کنه رفته با یکی دیگه عروسی کرده اسم این بیماری وحشتناکه حالا اگه کسی مبتلا بشه که دیگه خودش را واقعا می بازه وبعد مهتاب که دختر معقولی بوده چرا حاضر شده زن دوم مردی با دو تا بچه بشه .............. خدا به ریحانه آرامش بده ..واقعا دلم میخواد بدونم آخرش چی میشه برای ریحانه دعا میکنم
خدایی به جای اینکه برای مردا آزاد باشن چهار زن بگیرن فقط یک زن را آزاد کنید تا چهار شوهر داشته باشه ما همه سهم خود را به. یوسر یا یوزر میدیم اون چهار شوهر براش کمه خدایی میتونه معلومه از حرفاش
مرده شور مرده رو ببرن
ای وووووی چقدر نظر !!!!! زنا حتی تحمل ندارن شوهرشون تو خیابون به یکی نگاه کنن چطور یه هوو را تو خونه تحمل کنن ؟؟ مرهایی که هوس زن دوم کنن فقط اعدام اعدام اعدام خوب گفتم خانم ها؟؟؟؟؟؟
گل گفتی گل گفتی گل گفتی!
به نظر من بعد راضی کردنشون باید شرط میذاشن بعد از مرگش با هم ازدواج کنن. یا صیغه میخوندن ولی تا زمان زنده بودن زنش هیچ رابطه ای نمیداشتن تا اون بنده خدا آخر عمری زجر نکشه. بالاخره شوهره احساس زنا رو نمیدونه ولی مهتاب که میدونست. ما آدما یا ساده ایم یا خودمونو به سادگی میزنیم
نظر خاصی ندارم. انگار این داستان خیالی بود. آخه هیچ زن عاقل ایرانی این جفا رو در حق خودش نمیکنه
خواهشا اشتباهات آدما رو به حساب خدا نزارین
آدمها همه چیز رو خودشون خراب میکنن چون همیشه از احساس کمک میگیرن
ان شاالله خدا کمکشون کنه
حالا کارشون غلط یا درست بوده اتفاق افتاده
خدایا ببخش که گند میزنیم و زحمتت میندازیم
خواهشا اشتباهات آدما رو به حساب خدا نزارین
آدمها همه چیز رو خودشون خراب میکنن چون همیشه از احساس کمک میگیرن
ان شاالله خدا کمکشون کنه
حالا کارشون غلط یا درست بوده اتفاق افتاده
خدایا ببخش که گند میزنیم و زحمتت میندازیم
لطفا اشتباهات آدمها رو به خدا نسبت ندید
ان شاالله خدا کمکشون کنه تا تصمیم منصفانه تری بگیرن
خدایا ما رو ببخش که همیشه گند میزنیم و زحمتت میندازیم