خرس و اژدها؛ پوتین و چین
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور چین، دیروز (شنبه/ پنجم تیرماه) به چین سفر کرد تا با همتای چینی خود درباره مسائل منطقه ای و بین المللی رایزنی کند.
این سفر همچنین با هدف افزایش روابط دوجانبه مسکو-پکن در زمینه های مختلف انجام شد.
با توجه به مشکلاتی که روسیه و چین در حال حاضر در عرصه بین الملل با آن روبرو هستند، این سفر اهمیت خاصی دارد.
روابط روسیه و غرب (آمریکا و کشورهای اروپایی) طی سال های اخیر، بر اثر بحران اوکراین تیره شده است و دو طرف به اعمال تحریم هایی علیه یکدیگر اقدام کرده اند.
از سویی دیگر، چین نیز در دریای چین جنوبی، با ایالات متحده اختلافاتی دارد و حمایت واشنگتن از کشورهای همسایه چین را بیمورد میداند.
به این ترتیب، سفر پوتین به چین در شرایطی انجام شده است که دو کشور اختلافاتی با ایالات متحده دارند و این موضوع میتواند به نزدیکی بیش از پیش آنها منجر شود.
همچنین، جواد منصوری، کارشناس سیاسی و سفیر اسبق ایران در چین، در گفتوگو با رویداد۲۴ تصریح کرد که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و تحولات اخیر خاورمیانه نیز از مسائل مهمی است که احتمالاً در نشست سران مسکو و پکن درباره آنها رایزنی شده است.
به نظر میرسد، شرایط فعلی بین المللی به نزدیک شدن بیش از پیش روسیه و چین به یکدیگر منجر شده است، به گون های که طی سال های اخیر مبادلات تجاری دو طرف به ۵۰ میلیارد دلار رسیده و مقامات دو کشور قصد دارند که این شاخص را به مرز ۱۰۰ میلیارد دلار برسانند.
گسترش روابط مسکو-پکن فقط به عرصه اقتصادی محدود نمیشود، بلکه روابط دو کشور در زمینه نظامی نیز طی سال های اخیر گسترش چشمگیری داشته است که در این باره میتوان به تحویل سامانه های پدافند موشکی اس- ۴۰۰ روسیه به چین اشاره کرد.
واقعیاتی که مطرح شد، نشان میدهد که روسیه و چین به عنوان دو قدرت منطقه ای در خاورمیانه و شرق آسیا، تمایل به گسترش روابط با یکدیگر دارند.
امّا؛ نباید تصور کرد که گسترش روابط مسکو-پکن به منزله بیتفاوتی این دو کشور به روابط خود با آمریکا و غرب است.
برخی کارشناسان، به درستی تحلیل میکنند که چینیها همواره نوعی احتیاط را در سیاست خارجی خود به اجرا میگذارند و از سویی دیگر، اهمیت زیادی برای روابط خود با آمریکا قائل هستند، به این ترتیب، نزدیکی پکن به مسکو نیز با رعایت حد و حدودی ویژه ای انجام خواهد شد.
از سویی دیگر، روابط روسیه و اتحادیه اروپا نیز در زمینه اقتصادی به حدی زیاد است که تحولات سیاسی مربوط به اوکراین، بعید است که بتواند بر این روابط تأثیر چشمگیری داشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، روابط روسیه و چین بیشتر از اینکه در این چارچوب تحلیل شود که نوعی جایگزینی برای روابط این کشورها با غرب است، باید در چارچوب روابط دو طرف به عنوان دو قدرت تأثیرگذار در محیط بینالملل فهم شود.
در این ارتباط باید گفت که دو کشور روسیه و چین، از موسسان سازمان های بریکس و همکاری شانگهای هستند و از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل نیز محسوب میشوند که در چارچوب این سازمانها همکاری گستردهای با یکدیگر دارند.
البته، نباید فراموش کرد که مسکو و پکن تا حدی تلاش دارند که از گسترش روابط خود به عنوان اهرمی برای بالا بردن قدرت چانهزنی در رابطه با آمریکا و کشورهای غربی استفاده کنند.
روابط روسیه و چین، فقط شامل همکاری های دوجانبه نمیشود، بلکه دو طرف در برخی زمینهها چالش های جدی با یکدیگر دارند.
اولین موضوع، رقابتی است که پکن و مسکو به عنوان دو قدرت منطقه ای در عرصه بین الملل با یکدیگر دارند.
دومین مسئله نیز، دست نیافتن به یک توافق نهایی درباره خط لوله گاز روسیه به چین است. این لوله گاز قرار است از سال ۲۰۱۸ به مدت سی سال، سالانه ۳۸ میلیارد متر مکعب از گاز سیبری را به چین منتقل کند، تا یک چهارم نیاز انرژی این کشور را برطرف سازد.
در پایان باید تصریح کرد که به عقیده برخی کارشناسان، روابط روسیه و چین نابرابر است و اهمیت مسکو در سیاست خارجی چین به اندازه اهمیت پکن در سیاست خارجی روسیه نیست.
امّا؛ جواد منصوری، کارشناس مسائل سیاسی و سفیر سابق ایران در چین تصریح کرده است که اظهار نظر در مورد میزان اهمیت مسکو و پکن در سیاست خارجی طرف مقابل، کار ساده ای نیست و قرائن نشان میدهد که روسیه و چین، اهمیت ویژه ای برای طرف مقابل قائل هستند.
ارسال نظر