چرا پوتین از جدایی بریتانیا خوشحال است؟
عدم همراهی انگلستان با اتحادیه در شرایطی صورت گرفت که دنیای غرب تصمیم داشت برکرملین هرچه بیشتر فشار وارد کند، همان طور که پیش از این ذکر شد این سیاست از سوی ایالات متحده اتخاذ می شود، زیرا باراک اوباما تصمیم دارد تا پایان دوران ریاست جمهوری خود مجال قدرت نمایی در عرصه بین الملل را از این خرس شرقی بستاند که نمونه اخیر آن را می توان در گسترش فعالیت ناتو در مرزهای غربی روسیه و در اروپای شرقی مشاهده کرد.
خروج این بازیگر مهم - که در برخی منابع از آن به عنوان بازوی راست اتحادیه نیز نام برده می شد - از جنبه های گوناگونی بر روسیه تاثیرگذار خواهد بود. در اولین قدم می توان به کاهش ارزش پول این کشور (پوند) اشاره داشت که تخمین زده می شود تا یک سوم ارزش فعلی آن احتمال سقوط داشته باشد. این امر سبب افزایش قدرت خرید بازیگری چون روسیه خواهد شد که با بحران مالی و کاهش ارزش پول خود همراه است؛ زیرا از این پس در داخل انگلستان به راحتی می تواند به خرید، سرمایه گذاری و هر اقدام مالی دیگری مبادرت ورزد. هرچند این فرصت درکوتاه مدت ارزیابی می شود با این وجود یکی از نکات قابل توجه است. تحریم های روسیه که در پی وقوع بحران اوکراین و به تعبیر اروپا سیاست های مداخله جویانه کرملین در آن (انضمام کریمه به خاک خود) صورت گرفت و چند روز قبل نیز شاهد تمدید آن از سوی اتحادیه اروپا بودیم، به نظر می رسد از این پس همچون گذشته از اعتبار و کارایی چندانی برخوردار نباشد؛ زیرا طرح اعمال فشار اقتصادی بر مسکو به موازات فشار سیاسی از سوی کاخ سفید برنامه ریزی شد که تحقق سیاست اول به اتحادیه محول شد و متحد امریکا در اتحادیه اروپا (انگلستان) تلاش کرد تا آن را عملی کند که اکنون با خروج وی و البته مخالفت اکثر اروپایی ها با سیاست اتحادیه در قبال روسیه، اهمیت چندانی نخواهد داشت، البته تحقق این امر نیازمند عبور کرملین از تمدید فعلی تحریم هاست و پس از این دوره با قطعیت بیشتری می توان در این رابطه سخن گفت.
رأی مثبت به خروج انگلستان از اتحادیه هرچند در سطح بین الملل مورد ارزیابی قرار می گیرد، اما در سطوح داخلی کشورها بهه ویژه روسیه حائز اهمیت است. در مقطع فعلی که روس ها با تهدیدات امنیتی و ایجاد بی ثباتی مواجه هستند و بنابر اظهار مقامات این کشور برای تامین امنیت شهروندان در نقطه دیگری از جهان یعنی خاورمیانه مشغول فعالیت نظامی و البته سیاسی نیز هستند، نه تنها اجازه ورود تهدید و ناامنی را به داخل کشور خود ندادند، بلکه در حل معادلات بین المللی سایر بازیگران بزرگ را با خود همراه کردند و این مسئله می تواند در داخل روسیه بازتاب گسترده ای داشته باشد و از این به بعد شاهد اظهارنظر و قیاس مردم روسیه در رابطه با تضعیف اتحادیه اروپا به عنوان بازیگر بزرگ غرب و تثبیت قدرت روسیه به عنوان بازیگر بزرگ شرق باشیم که این امر می تواند زمینه تثبیت سیاست و قدرت ولادیمیر پوتین - رئیس جمهوری روسیه - را به دنبال داشته باشد؛ البته پیش از این نیز افکار عمومی روسیه سیاست پوتین را در رابطه با ورود نظامی به سوریه با وجود بحران مالی همراهی کرده بود.
عدم همراهی انگلستان با اتحادیه در شرایطی صورت گرفت که دنیای غرب تصمیم داشت برکرملین هرچه بیشتر فشار وارد کند، همان طور که پیش از این ذکر شد این سیاست از سوی ایالات متحده اتخاذ می شود، زیرا باراک اوباما تصمیم دارد تا پایان دوران ریاست جمهوری خود مجال قدرت نمایی در عرصه بین الملل را از این خرس شرقی بستاند که نمونه اخیر آن را می توان در گسترش فعالیت ناتو در مرزهای غربی روسیه و در اروپای شرقی مشاهده کرد. از این رو خروج انگلیس می تواند سیلی محکمی را بر سیاست های مذکور بزند و تحقق آنها را عقیم کند، مخالفت باراک اوباما با خروج لندن از اتحادیه نیز بر این مبنا قابل تبیین است. البته ذکر این مسئله بدین معنا نیست که تقابل با روسیه تنها هدف ایالات متحده محسوب می شود، اما در زمره مهمترین آنها قابل ارزیابی است. انتخابات آتی ریاست جمهوری در امریکا محاسباتی را پیش روی مسکو قرار داده است، تا بتواند به آینده روابط خود با این کشور امیدوار باشد به ویژه اگر دونالد ترامپ - نامزد حزب جمهوریخواه - موفق به کسب جایگاه ریاست جمهوری شود (فارغ از رویکرد روسیه نسبت به او). با توجه به نگرش وی نسبت به روسیه، می توان ارتقا جایگاه کرملین در عرصه بین المللی را انتظار داشت. البته شواهد حاکی از آن است که با روی کار آمدن هیلاری کلینتون باز هم می توان به بهبود روابط دو کشور امیدوار بود؛ زیرا وی هرچند نامزد حزب دموکرات به شمار می رود اما دارای گرایش هایی جمهوریخواهانه بوده است و در کنار این مسئله باید خاطر نشان کرد که او در دولت اوباما سمت سیاسی بالایی داشت که تجربه وی را در صحنه محاسبات سیاسی و دیپلماتیک افزایش داده است و بر این موضوع اشراف دارد که بهبود روابط با روسیه می تواند زمینه تسهیل سیاست های وی را ایجاد کند.
در مجموع می توان گفت که تضعیف جبهه غرب با محوریت اتحادیه اروپا در کنار آینده ایالات متحده امریکا در عرصه انتخابات ریاست جمهوری گزینه مطلوبی برای روسیه به شمار می رود تا بتواند منافع خود را در عرصه سیاست، اقتصاد و سایر زمینه ها در سایه تعامل با غرب که همواره اولویت این کشور به شمار می رود، محقق کند.
ارسال نظر