سرنوشت «ارومیه» در انتظار «قم»
اصطلاح ریزگرد، همه آلودگیها را در بر میگیرد. حتی لنت ترمز هم می تواند به ریزگرد تبدیل شود، اما اصطلاح صحیح و مناسب آن گرد وغبار است که شاخص آن طبیعی است و در واقع ریگ ها و شن هایی هستند که در هوا به وسیله باد پخش می شوند. با این وجود، این کلمه دیگر جا افتاده است، هر چند از لحاظ عملی صحیح نیست.
ریزگردها به صورت عمده در سمت غرب ایران از کشور عراق، میان رودان، عربستان و بخشهایی از سوریه وارد ایران میشود. با این وجود، ایران هم دچار بحران شده و به چشمه های تولید گرد و خاک و کانون های بنیادی فرسایش خاکی تبدیل شده که پدیده ریزگرد را تشدید کرده است، اما به صورت عمده اغلب چشمه های تولید گرد و غبار که در منطقه وجود دارد، مربوط به منطقه میان رودان است. همچنین چشمههای تولید گرد و خاک در طول دو دهه گذشته از حدود هفت منطقه بحرانی به بیش از ۲۰۸ منطقه بحرانی افزایش یافته است.
اغلب این چشمهها در عراق قرار دارند. بر اساس مطالعاتی که ویلکرسون در سال ۱۳۶۸ انجام داده، در آن زمان هفت چشمه تولید گرد و خاک در منطقه عراق وجود داشته است. چهار مورد در سوریه، یکی در ایران و یکی هم در مرز ایران و عراق وجود داشته است. اما در سال ۱۳۸۷ این وضعیت به مراتب بدتر شده و در سوریه، عراق و ایران تعداد چشمهها افزایش یافته است.
تغییر الگوی آلودگی هوا با ریزگردها
آلودگی تهران تا حدی تغییر الگو داده است و چند مساله باعث شده که ذرات کوچکتر از ۵/۲ میکرون در هوای تهران افزایش یابد و پدیده ریزگرد را ایجاد کنند. این مساله پیشروی بیابان زایی را به دنبال دارد. یعنی شور شدن اراضی، افت سطح آب های زیرزمینی و بارگذاری در حوضه های بالا دست، مثل حوضه آبخیز خرود در استان قزوین، حوضه آبخیز رودخانه قره سو در همدان، حوضه آبخیز قمرود در قم و حوضه آبخیز کرج و جاجرود باعث شدند تا دیگر به دشت مرکزی دریاچه نمک آب نرسد و این دریاچه تبدیل به چشمه تولید گرد و خاک شود. همین مساله ذرات کوچکتر ۵/۲ میکرون را افزایش داده است و ساخت و سازها در تهران و فعالیت های معدنی این موضوع را نیز تشدید می کنند. در منطقه غرب تهران، دشت بویین زهرا یکی از مناطق بحرانی است. منطقه زرند ساوه، دشت شهریار، معین آباد ورامین، حبله رود و دشت مسیله قم تبدیل به چشمه های گرد و خاک شدهاند.
پیامد ریزگردها
ریزگردها خط برف را بالا می برند تا رنگ برف تیره شود. همچنین حرارت بیشتری را جذب می کنند تا جایی که معمولا برف هایی که در اواخر خرداد و تیر ماه در کوهستان می مانند، زودتر از موعد آب می شوند و توان اندوخته آب شیرین و سرچشمه رودخانه ها را در کوهستان کم می کنند، فرایند فتوسنتز را مختل می کنند و درختان آسیب پذیرتر می شوند. بر حیات وحش و دام تاثیر سوء می گذارند و شاخص سلامتی را کاهش می دهند. به دلیل اینکه می توانند از جدار مویرگ ها که قطرشان از ۵/۲ میکرون کمتر است، عبور کنند و فشار خون را بالا برند. در نتیجه منجر به افزایش سرطان خون می شوند.
افزایش ریزگرد با معادن شن و ماسه
شن و ماسه به شدت ذرات گرد و غبار و ریزگرد را افزایش می دهند. خوشبختانه چند روز پیش، تمام فعالیت های شن و ماسه در اطراف تهران به دستور اداره کل محیطزیست تهران برای همیشه تعطیل شد. در مورد دریاچه نمک در قم هم بگویم که ما در بالا دست سد زدیم و جلوی آب را گرفتیم. در واقع یک پهنای نمک مستعد بیابان زایی ایجاد شده است و این در حالی است که دریاچه نمک قم در حقیقت شبیه دریاچه ارومیه می شود.
راه حل معضل ریزگردها
حل معضل ریزگردها برمی گردد به اینکه ما در چیدمان توسعه، واقعیت جغرافیایی، طبیعی و اقلیمی منطقه را به رسمیت بشناسیم. همچنین باید ظرفیت زیستی را در استقرار سکونتگاه صنعتی و انسانی و کاربری کشاورزی لحاظ کنیم. ما باید بر اساس اصول آمایش سرزمین به چیدمان توسعه بپردازیم و اگر این کار را انجام دهیم، به سمت تقویت کسب و کارهای سبز برویم و وابستگی معیشتی را به منابع آب و خاک کاهش دهیم.
می توانیم با پیگیری این مسائل در زمینه کاهش ریزگردها اقدام کنیم، وگرنه همانطور که ارژن، پریشان، بختگان، گاوخونی و ... را از دست دادیم، ممکن است طبیعت دیگری را از دست بدهیم. با حفظ این تالابهاست که می توان چشمه های تولید گرد و غبار را در کشور مهار کرد. همچنین امیدوارم در گام اول کاری کنیم که بحران تشدید نشود و به حداقل برسد و در گام دوم کم کم بحران را تعدیل کنیم تا کمتر شاهد پدیده ریزگرد در اقصی نقاط ایران شویم.
گونههای مهاجم خطرناکاند
مالچ پاشی شیوه ای است که سال ها برای تثبیت شنهای روان استفاده میشود، منتها چون اکنون هزینه آن خیلی گران در می آید، دیگر از مالچ نفتی استفاده نمیکنند و معمولا به سراغ روش های دیگر می روند. برای مثال از تثبیت بیولوژی یا استفاده از خاکپوشهای آلی استفاده می کنند تا بتوانند ذرات شن را به هم بچسبانند و بعد از چسباندن، پوشش های گیاهی را مستقر کنند. الان به جز معدود کشورهایی که نفت خیزند و نمی توانند از نفت در حوزه های دیگر استفاده کنند، دیگر برای پوشش خاک در مقابله با بیان زایی از مالچ نفتی استفاده نمیشود.
در جاهایی که در معرض هجوم شن های روان هستند و سکونتگاههای انسانی یا سازه های گران قیمت داریم، چارهای جز اینکه به سرعت اقدام به مالچ پاشی و تثبیت شنهای روان کنیم، نداریم، اما متاسفانه با ریگ پاشی هرگز نمی توانیم موفق باشیم، چون اولا دستگاه مخصوص با قدرت زیاد برای ریگپاشی لازم است و ثانیا ریگ از کجا بیاوریم؟ و ثالثا جایی که بخواهیم از آن ریگ برداریم بعدا به کانال بحرانی فرسایش بادی تبدیل می شود.
در مورد مقابله با ریزگرد با جنگل کاری باید گفت که حدود دو میلیون هکتار در کشور جنگل کاری اتفاق افتاده است، اما باید ببینیم در چه منطقه توان و خواهشهای اکولوژیکی وجود دارد و متناسب با آن گونه درختی همراهش را شناسایی کرده و بکاریم. تاغ کاریهای شناخته شده در بسیاری مناطق مرکزی، نمونهای از جنگل کاری درست است. در عین حال کاشت کهور پاکستانی و همچنین اوکالیپتوس که به اصطلاح گونه های مهاجم و غیر بومی هستند، نه تنها مفید نیست، بلکه زیانآور است و متاسفانه همین اقدام خطرناک اخیرا در استان ایلام برای مهار ریزگردها انجام شده است.
ارسال نظر