نگاه اکثریت جامعه روحانیت به هاشمی
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت که«نگاه اکثریت اعضا نسبت به آقای هاشمی اجمالا مثبت است. اگر نسبت به ایشان نگاه مثبت وجود نداشت ایشان را درون فهرست خبرگان قرار نمیدادیم.
غلامرضا مصباحي مقدم در سمت سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در گفتوگويي به اختلاف نظرهاي جامعه روحانيت در رابطه با اجماع و ائتلاف بین اصولگرایان، موافقت و مخالفت با حضور هاشمی در فهرست خبرگان پاسخ گفته است.
اهم اظهارات مصباحي مقدم به شرح زير است:
*(در پاسخ به این سوال که صحبتهای شما به تازگی چند بار تکذیب شده است.به نظر میرسد که جامعه روحانیت در آستانه نوعی تشتت و انشقاق قرار گرفته است) جامعه روحانیت کاملا منسجم عمل میکند و یک سخنگو هم بیشتر ندارد و آن هم من هستم و طبیعتا هروقت از جایگاه سخنگو مصاحبه کردهام، مواضع جامعه روحانیت را بیان کردهام؛ اما گاهی من به عنوان نظر شخصی مطلبی را مطرح میکنم و در هنگام مصاحبه با رسانهها هم این را گوشزد میکنم که نظر شخصی من است؛ ولی گاهی برخی رسانهها این تفکیک را رعایت نمیکنند، گاهی هم رعایت میکنند؛ اما دیگر رسانهها که از آنها نقل میکنند، رعایت نمیکنند
*بهنظرم گاهی شیطنت رسانهای رخ میدهد. گاهی هم رسانهها سراغ دیگر اعضا میروند و درباره صحبتی که من داشتهام، نظر آنها را جویا میشوند. آنها هم میگویند که نظر شخصی ایشان بوده است. خب اشتباه هم نگفتهاند. بله، نظر شخصی من بوده است؛ اما گاهی دوستان مصاحبه من را کامل نخواندهاند و در جریان کامل مطلب نیستند، خب در این مواقع نباید اظهارنظر کنند؛ بلکه باید بگویند وقتی من مصاحبه را ندیدهام، نمیتوانم نظری بدهم؛ اما وقتی من به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت مطلبی را مطرح میکنم، دلیلی ندارد رسانهها بروند سراغ دیگر اعضا و از آنها هم نظرخواهی کنند؛ چون آنها ممکن است نظر شخصی خود را مطرح کنند، نه نظر جامعه را.
*(در پاسخ به این سوال که در آذرماه بر سر بحثهای ائتلاف و اجماع ،گفته شد که آیتالله موحدیکرمانی دبیر جامعه روحانیت به شما تذکر دادهاند و این را نه رسانهها، بلکه دو نفر از اصولگرایان گفتند.) بله، آقای ترقی بود؛ ولی ایشان که عضو جامعه روحانیت مبارز نیستند که از اتفاقات و اخبار درون جامعه خبر داشته باشند. از یک نفر دیگر یعنی آقای تقوی هم نقلقول شده بود که درست نبود. من همان وقت هم تکذیب کردم و گفتم که هیچ تذکری داده نشد.
*(در پاسخ به سوالی درباره آقای هاشمی و رأیگیری درباره حضور ایشان در فهرست خبرگان حمایتشده از سوی جامعه روحانیت مبارز) بالاخره درون جامعه روحانیت دیدگاههای مختلفی وجود دارد. طبیعی است که اختلافنظر وجود داشته باشد و افرادی نظر شخصی خود را به عنوان نظر جامعه مطرح کنند. در چنین مواردی اظهارات سخنگو رسمیت دارد. روح حاکم بر جامعه روحانیت مبارز یک روح اعتدالی بوده و این را شما از مواضع سخنگو میتوانید برداشت کنید.
*در جلسات درباره مسائل مهم بحث وگفتوگو میشود، اختلاف نظر هم وجود دارد و مطرح میشود و به جمعبندی که رسیدیم، سخنگو نتیجه را رسانهای میکند. تا جایی که من مشاهده کردهام، اکثر اعضا به این رویه پایبند هستند، درمواردی اندک، خبرنگاران دوستان ما را رها نمیکنند و با اصرار و در یک گفتوگوی سرپایی که خیلی جای دقت نیست، نکته متفاوتی را از بعضی دوستان میگیرند و بازتاب میدهند. مطبوعات هم چنین موارد اندکی را برجسته میکنند.
*نگاه اکثریت اعضا نسبت به آقای هاشمی اجمالا مثبت است، البته همراه با انتقادی که به برخی مواضع ایشان بهویژه بعد از فتنه سال ٨٨ وجود دارد. اگر نسبت به ایشان نگاه مثبت وجود نداشت ایشان را درون فهرست خبرگان قرار نمیدادیم.
*(در پاسخ به این سوال که شما گفتهاید نظر آیتالله موحدیکرمانی بود که آقای هاشمی درون فهرست باشندنخیر رأیگیری شد و آقای هاشمی اکثریت آراء را برای قرار گرفتن درون فهرست به دست آوردند. آنچه درباره نظر آیتالله موحدی گفتم، مربوط به جلسه مشترک دو جامعه روحانیت و مدرسین بود.
*(در پاسخ به سوالی درباره شركت نكردن هاشمي در جلسههاي جامعه روحانيت) ایشان مطرح نکردهاند که شرکت نمیکنند، بلکه میگویند بهخاطر رعایت مسائل امنیتی، جلسات در مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شود تا من هم بتوانم شرکت کنم. تا قبل از سال ٨٤ هم بسیاری از جلسات در مجمع یا شورای نگهبان که نزدیک مجمع است و رعایت مسائل امنیتی در آن مشابه مجمع است، برگزار میشد. یکبار هم ایشان به دفتر آیتالله مهدویکنی آمدند که باعث دلخوری مرحوم آقای مهدویکنی هم شد، چون نیروهای حفاظت آقای هاشمی آمدند و دفتر ایشان را مهروموم کردند. البته آقای هاشمی از قبل گفته بود که حضور من باعث زحمت شما میشود و آقای مهدویکنی هم بعدا گفتند که بله باعث زحمت شد، اما بعد از سال ٨٤ دیگر جلسات در مجمع تشکیل نشد.
*(در پاسخ به این سوال که شما گفتيد كه جامعه روحانیت، مخالف فهرست اصواگرایان در تهران بود، ولی در نهایت کار خاصی از دستش برنیامد) تعبیر من این نبود که شما نقل کردید؛ گفتم وقتی فهرست کاندیداها مطرح شد اکثرا گفتند این فهرست در مقابل رقبا رأیآوری ندارد. بله از انتخابات مجلس ششم به بعد بود که این اتفاق افتاد و گروههای داخل جریان اصولگرا کمتر از قبل به نظر جامعه روحانیت توجه کردند؛ بعضی گفتند دوران شیخوخیت گذشته و راه خود را جدا کردند، تعدادی از گروهها و احزاب اصولگرا دائما وفادار بودهاند و بعضی از گروههای کوچک راه خود را جدا کردند، البته همیشه هم اینطور نبوده است. مثلا در یکی از انتخابات، فکر کنم مجالس ششم یا هفتم بود، اگر اشتباه نکنم، دوستان اصولگرا خودشان جلسه گذاشته بودند و انتخابهایشان را هم کرده بودند و وقتی میخواستند حمایت جامعه روحانیت را هم بگیرند به سراغ آقای مهدویکنی آمدند که فهرست ما را تأیید کنید.
*خود اصولگرایان باورشان این بود که قرار بوده شما و جامعه مدرسین فصلالخطاب باشید؛ اگرچه در باطن به آن عمل نکردند، اما در لفظ این ادعا را زیاد به کار میبردند. در این انتخابات تعدادی از تشکلها که همواره وفادار بودهاند این سخن را گفتهاند، نه همه. به علاوه فصلالخطاببودن به این معنی نیست که هرچه ما میگوییم همان شود. بلکه به این معناست که در موارد اختلاف، به این دو تشکل مراجعه کنند و ما هم تا آخر در کنار دیگران بودیم و تن به اجماع دادیم.
*باید بگویم که جامعه روحانیت مبارز یک حزب نیست. قرار هم نیست باشد. هدف حزب کسب قدرت است درحالیکه جامعه روحانیت مبارز، دنبال کسب قدرت نبوده است. صنف هم نیست؛ چون هدف صنف کسب منافع صنفی است.
ارسال نظر