عارف؛ از رياست جمهوری تا رياست مجلس!
مجلس دهم درحالي فعاليت خود را آغاز كرد كه يك موضوع در گعدههاي سياسي و مجلسي كماكان ادامه دارد و آن هم تصميمي است كه عارف براي ادامه فعاليت پارلماني خود اتخاذ خواهد كرد.
او زماني تصميم به حضور در انتخابات مجلس دهم گرفت كه فضاي سياسي كشور نسبت به سالهايي كه در آن انتخابات مجلس هفتم تا نهم برگزار شد، متفاوت بود كه اين فضا حاصل راي به اعتدال در سال ۹۲ بود. طيفي از اصلاحطلبان به اين موضوع انديشيدند كه اكنون بايد با حضور در انتخابات مجلس مزد تلاشهای خود براي پيروزي روحاني در سال ۹۴ را دريافت كنند و بخشي ديگر از جريان اصلاحات هم به نسبت همراهي با دولتي كه براي استقرار آن تلاش كرده بودند بايد در مجلس دهم حضور داشته باشند.
اما سوال اين است كه چرا عارف براي رقابت با لاريجاني در رياست مجلس مصمم بود آن هم در شرايطي كه دلسوزان اصلاحات او را از اين تصميم منع ميكردند، از جمله صادق زيباكلام كه گفته بود:« اگر لاريجاني رئيس مجلس دهم شود اصلاحات ميتواند دو ميليمتر جلو بيايد اما اگر عارف رئيس مجلس شود بدون تعارف بايد گفت اصلاحات حتي نيم ميليمتر هم نميتواند پيشروي كند.» پاسخ به چرايي اصرار عارف براي كانديدا شدن در جايگاه رياست مجلس با توجه به توصيه دلسوزان چنين بود: « شخصا حق ندارم به خواست مردم بيتوجهي كنم و مطمئنا بر اساس مطالبه اكثريت جامعه كه به دنبال تغيير در مجلس بودند عمل ميكنم، زيرا اگر بخواهيم به خواست مردم بياعتنا باشيم آيندگان درباره ما داوري خوبي نخواهند كرد.»
اما عارف بر چه مبنايي از خواست مردم سخن ميگفت و آيا راي مردم در انتخاباتهای ۷اسفند و ۱۰ ارديبهشت كه راي كشوري بود تنها منحصر به آراي او در تهران ميشد؟ به نظر ميرسد دكتر عارف در شرايطي قرار داشته كه محاسبات خود را معطوف به راي بخشي از مردم تهران براي خود كرده بود و اهميت لازم به گرايشهاي حوزههاي انتخابيه ديگر نداد، به ويژه آن مناطقي كه آرايشان به كانديداي داراي اشتراك فكري صفر با او بودند. ساده انگاري هم هست كه پذيرفته شود عارف پس از مشخص شدن اسامي تمام نمايندگان مجلس دهم به بررسي مواضع سياسي آنها نپرداخته باشد و ندانسته باشد كه طيفي از آنها با او همسو نيستند.
البته شايد تصور ميكرد در لابيهايي كه صورت ميگيرد ميتواند آراي موافق به خود را افزايش دهد. در اينجا نبايد تشويقهای برخي نزديكان عارف كه او را به سمت رقابت با لاريجاني سوق دادند را فراموش كرد. همان طيف مدعي اصلاحطلبي كه ميگفتند كانديداتوري محمدرضا عارف براي رياست مجلس دهم خواست جامعه است كه اصرار اين اطرافيان بر لزوم تلاش عارف براي رسيدن به كرسي رياست، او را كه داراي شخصيتي ماخوذ به حيا است، در معذوريت قرار ميداد.
نگراني از تبديل عارف به حدادعادل
اكنون حاميان عارف نگران هستند كه او سرنوشتي مشابه حداد عادل پيدا نكند. در مجلس هشتم غلامعلي حدادعادل با اطمينان از حمايت طيفي از اصولگرايان از خود كانديداي رياست در مقابل علي لاريجاني شد اما شكست را پذيرا شد. او درباره دلايل آن شكست ميگويد: « دليل رئيس نبودن من بيرون مجلس بود كه برخي تشكلها از من خوششان نميآمد. برخي از اشخاص سياسي هم از احمدينژاد خوششان نميآمد و از مداراي من با احمدينژاد ناراضي بودند و دوست داشتند مجلس و دولت به جان هم بيفتند و مشي من را نميپسنديدند كه از چندين ماه قبل از مجلس هشتم برنامهريزي كردند كه من رئيس نباشم و موفق شدند و مجلس نهم نيز ادامه مجلس هشتم بود.»
بخش مهمتر از دلايل شكست حدادعادل شرايط او در مجالس هشتم و نهم بود چرا كه او از تفكر مرد اول شدن در مجلس هشتم به يك نماينده عادي تبديل شد و ديگر قدرت تاثيرگذاري نداشت تا اينكه در مجلس دهم نتوانست كارت ورود از سوي ملت دريافت كند. شايد بر همين اساس است كه روز گذشته پيشنهاداتي براي عارف از سوي سياسيون مطرح شد.
عارف در كميسيون آموزش
واضح است كه عارف از عدم راي به او براي رياست دلگير باشد و ديروز درباره آرايي كه اعضاي ليست اميد به او براي رياست در هيات رئيسه موقت ندادند نيز گفت: ما به هيچوجه عقبنشيني نكرديم. نگاه ما يك مجلس تعاملي بود تا به وحدت برسيم. او مقصد بعدي خود را اينگونه اعلام كرد: « بايد در كميسيونهايي كه كمتر جاذبه دارد، حضور پيدا كنيم و از همين رو من به كميسيون آموزش و تحقيقات ميروم.» او درباره كانديداتوري مصطفي كواكبيان براي رياست مجلس نيز اظهار كرد: فراكسيون ما تصميم گرفت كه كانديدايي براي رياست نداشته باشد، اما هر نماينده يك جنبه فردي دارد و يك جنبه فراكسيوني كه بايد به تصميمات فراكسيون خود عمل كند. آقاي كواكبيان از جايگاه حق و حقوق فردي خود استفاده كرد. از اين جايگاه مجاز بود كه كانديدا شود و ديديم كه سريع انصراف هم دادند؛ منتها چون وارد پروسه رايگيري شده بود، نتوانستند كاري بكنند. او ادامه داد: بنا نيست هر كار فردي كه يك نفر انجام داد، بلافاصله به فراكسيون ربطش دهيم. ما بايد بتوانيم از هر تصميمي كه فراكسيون ميگيرد، دفاع كنيم.
پيشنهادات به عارف
مشخص است كه برخي حضور عارف در كميسيون آموزش را براي او كم ميدانند و پيشنهاد ميكنند كه رياست مركز پژوهشهاي مجلس هم به او واگذار شود، از جمله محمد رضا تابش، نماينده اصلاحطلب مجلس كه ديروز گفت: «اگر عارف قبول كند جايگاه رياست مركز پژوهشها برازنده اوست.» البته پيش تر از اصلاحطلبان، اصولگرايان ميانه رو بودند كه با پيشبيني حضور لاريجاني بر كرسي رياست به ارائه پيشنهاد براي عارف پرداختند. امير محبيان در ۲۹ ارديبهشت گفته بود: «براي آقاي عارف دو جا باقي ميماند يا به عنوان نايبرئيس اول باشد يا به عنوان رئيس مركز پژوهشهاي مجلس». اكنون بايد بيش از انديشيدن به جايگاه براي عارف در انديشه احياي همگرایی بیشتر درفراکسیون امید بود. البته شايد آقای عارف تصور نميكرد رياست مجلس بسيار نزدیکتر به لاريجاني باشد!
نظر کاربران
جناب عارف عقب نشینی کردی،توحق خودتم نتونستی بگیری،چه برسه به ملت ،ب خود وخونوادم که بتو رای دادیم متاسفم
بعارف جون بگین رییس جمهورویامجلس نشدکه نشد!!!وقت زیادداری باپستهای بالاترمثل مصلحت نظام وغیره ....
آقای عارف حتی دوستان نزدیک شماهم دوگانه سوزبودن باشمابیعت کردن به لاریجانی رای دادن تازه اگه به مطهری هم رای دادن فقط به خاطر حفظ ساختارظاهری اصلاحات بود ،