سینما و در خواست شلاق زدن برای همکار
مسعود فراستی که به تنهایی و در سالن خالی «دونده زمین» کمال تبریزی را دیده بود گفت: «کارگردان و تهیه کننده محترم در جایی گفته اند این فیلم نقدی بر وضعیت دولت قبل است. فیلم ابدا علیه دولت قبل نیست.
همین جملات کافی بود تا با خلق عبارت «دیاثت هنری» در ادامه عبارت های مشابهی چون دیاثت فرهنگی و دیاثت سیاسی مخالفان «هفت جدید» با انواع و اقسام نظرات، نگاه و تحلیل ها به سراغ فراستی بروند و بگویند فراستی به تبریزی توهین کرده و خیلی سریع کار به مرور قانون رسید و ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ در شبکه مجازی دست به دست می شد که در آن آمده است : « توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف(متهم کردن فرد به زنا و لواط) نباشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.» و گفتند فراستی برای استفاده از این عبارت باید ۷۴ ضربه شلاق بخورد، از سوی دیگر موافقان نیز بیکار نبودند و این عبارت را توهین آمیز نداستند بلکه نقدی در رابطه با ساخته تبریزی میدانستند.
فارغ از همه حاشیههای «هفت» اخیر، هیچکس به سراغ «دونده زمین» نرفت و نگفت آخرین اثر کمال تبریزی چه کرده است که منتقد آن را مصداق دیاثت هنری دانسته و توهین به شعور مردم میداند؟ چگونه آثاری در تحقیر فرهنگ ایرانی و ارج نهادن به یک خارجی، با افتخار ساخته میشوند و برای جذب مخاطب آن را سیاسی جلوه میدهند؟ و سوال اصلی این است که بر اساس کدام معیار و ملاک این آثار اکران می شوند؟ اگر تصور کنیم که فراستی با گفتن این عبارت که نمی دانیم از منظر قانون مصداق الفاظ رکیک هست یا خیر به تحمل شلاق محکوم میشود با کارگردانی که در اثرش در ۹۰ دقیقه نه به یک نفر بلکه به جامعه ایرانی توهین میکند چه باید کرد؟ یا جناب علمالهدی که به نظر میرسد با دور زدن نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی این آثار را در گروه «هنر و تجربه» اکران میکند چند ضربه شلاق را باید متحمل شود؟
ارسال نظر