مصباحی مقدم:
اصلاح طلبان اهل مماشات با رقبا نیستند
نماینده مجلس نهم در مورد واکنش نمایندگان در قبال رفتارهای اقلیت تندرو در این مجلس گفت: یک نفر از نمایندگان به آقای ظریف توهین کرد، یک نفر به آقای صالحی، بقیه به این امر معترض بودند اما این را به پای کل مجلس گذاشتند. آیا این انصاف است؟
غلامرضا مصباحی مقدم درمورد تاثیر رویکرد لاریجانی به اصلاحطلبان بر نحوه تعامل با آنان در مجلس دهم گفت: اتفاقا اصلاحطلبان اهل این جور معامله با رقبا نیستند. آنها اگر بتوانند ریاست را از آقای لاریجانی بگیرند حتما این کار را میکنند و این طور نیست که مماشات آقای لاریجانی با آنها باعث شده باشد ایشان را انتخاب کنند. به همین خاطر است که من می گویم این همه انعطاف از سوی آقای لاریجانی جا نداشت و اصطلاحاً «لیلی به لالای» آنها گذاشتن را مناسب نمی دانم.
اهم سخنان وی به شرح زیر است:
*من معتقدم انتخابات مجلس دهم هم مثل همه انتخاباتهای گذشته بود و جنبهی واکنش منفی به مجلس نهم نداشت بلکه عوامل دیگری در این انتخابات تاثیرگذار بود.
*من مجلس نهم را مجلس قابل قبول و کارآمدی تلقی میکنم. چرا که کارآمدی مجلس را میتوان با خروجی و دستاوردهای آن در بعد قانون گذاری و نظارت ارزیابی کرد.این مجلس قوانین مهمی را به تصویب رساند که یکی از آنها قانون رفع موانع تولید بود، قانون دیگر دائمی کردن احکام برنامههای توسعه بود و تلاش مجلس این بود که با دولت همراهی کند و این همراهی را در صحنههای مختلف نشان داد.
*در رای اعتماد به وزرای دولت آقای روحانی ، رویکرد مجلس رویکرد رای حداکثری به کاندیداهای وزارتخانهها بود و ما شاهد این بودیم که تنها سه وزیر نتوانستند رای بیاورند. بعد از آن استیضاح وزیر علوم را داشتیم و یک استیضاح منتهی به رای اعتماد مجدد به وزیر آموزش و پرورش را هم پشت سر گذاشتیم. این ها حکایت از همراهی جدی مجلس با دولت دارد. با این که دولت جدید تفاوت رویکردی با مجلس نهم داشت این همراهی و همدلی در حد قابل قبول اتفاق افتاد.
*در رویکردی که دولت برای مذاکرات هستهای تعقیب میکرد مجلس همراهی کرد و این همراهی با تشکیل کمیسیون ویژه بررسی برجام ادامه یافت و نهایتا آنچه خروجی کار بود تصویب برجام با حدود ۷۰ درصد آراء بود. این نشان دهندهی حمایت جدی مجلس از دولت است با این که ابهامات زیادی در تفاهم برجام وجود داشت و دغدغههای به شدت سنگینی را برانگیخت.
* ما دراین مجلس اقلیتی از فراکسیون اصولگرایان در مقابل رهروان ولایت را هم داشتیم که اقلیت پر سر و صدایی بودند و مخالفت خودشان را با صدای بلند به دولت اعلام میکردند تعداد معدودی از آنها تقابل سرسختانهای با دولت داشتند اما یک مسالهای که در سطح سیاسی و رسانههای مخالف مجلس به خوبی مشهود بود بزرگ کردن و برجسته کردن اقدامات این اقلیت بود به گونهای که گویی مجلس رویکرد تقابل با دولت را دنبال میکند.
* اما جنبهی تبلیغاتی و کار رسانهای اصلاح طلبان و مخالفان جریان اصولگرایی و مجلس نهم این بود که توانستند این معنا را جا بیاندازند که مجلس مقابل دولت قرار گرفته است. شاید تعداد تذکرها و سوالات از وزرا بسیار بالا بود اما اگر خوب تحلیل کنید میبینید که اینها بیشتر از ناحیهی همان اقلیت بوده است من نمیدانم آیا این قضاوت منصفانهای است که کار مجلس را به پای رفتار اقلیت بنویسند و آن را به گونهای مطرح کنند که اقدامات اکثریت تحت الشعاع آن قرار گیرد؟
*ببینید که مجلس نهم چه در دوران آقای احمدینژاد و چه بعد از آن چه عملکرد نظارتی قوی از خود نشان داده است. باید انصاف را رعایت کرد و بی انصافی را کنار گذاشت. زیرا ما درصدد انتخابات دیگری نیستیم که بخواهیم با کوبیدن گروهی خود را وجیه نشان دهیم.
*{در مورد واکنش اکثریت مجلس در قبال رفتارهای اقلیت تندرو در مجلس} یک نفر از نمایندگان مجلس بود که به آقای ظریف توهین کرد، یک نفر از نمایندگان بود که به آقای صالحی توهین کرد و بقیه به این امر معترض بودند اما این را به پای کل مجلس گذاشتند. آیا این مقتضای انصاف است؟
* اکثریت مجلس همگام، همراه و همدل با آقای روحانی بودند به طوری که غالباً رئیس جمهور در جلسات مشترک از همکاریها تشکر میکرد. معمولاً صدای مخالف است که بلند است و نتیجه همراهیها عموماً آوای ناهنجاری نیست که بخواهد در مقابل آن صدای بلند خود را نشان دهد اما بدتر شدن کار این است که بخواهند آن صدای ناهنجار را بلندتر از آنچه که هست نشان دهند. این اتفاقی است که در مورد اقلیت تندرو رخ داد.
*{در مورد موضع مجلس نسبت رفتارهای احمدی نژاد} مجلس اواخر دوره آقای احمدی نژاد موضع منفی به ایشان داشت اما نکته اساسی این است که رسانهها و مطبوعات مخالف جریان مجلس نهم، گروه اقلیت حامی احمدی نژاد را در اواخر بزرگ کردند و به گونهای وانمود کردند که مجلس همچنان یکپارچه پایبند به احمدی نژاد است، حال آنکه این واقعیت نبود. مجلس نهم هم در اواخر دوره آقای احمدی نژاد نوعی رویکرد تقابلی با ایشان داشت و هم با ورود آقای روحانی به ایشان اقبال و همراهی نشان داد اما چه کنیم که قلم به دست مخالفان است. این موضع مغرضانه منعکس شد و البته رویکرد و قصدشان هم بهرهبرداری در انتخابات بود. باید این را به گونهای در کنار هم قرار میدادند تا بتوانند هم تخریب کنند و گروه مقابل را تقویت کنند.
*{با اشاره به تفاوت رویکرد مجلس نهم با دولت احمدی نژاد نسبت به دولت روحانی} دولت آقای احمدی نژاد تخلفات زیادی از اجرای قوانین داشت و علاوه بر اینکه به زبان میگفت فلان قانون را قبول ندارم و آن را اجرا نمیکنم در عمل هم رشد تخلفات دولت از عمل به قوانین مصوب مجلس را شاهد بودیم. همچنین در مورد گزارشهایی که قرار بود دولت به مجلس بدهد تعلل شد، از جمله گزارش سالانه پیشرفت برنامه. بر همین اساس رویکرد مجلس نسبت به دولت جدید در سال ۹۲ بسیار متفاوت از رفتاری بود که مجلس با دولت قبل به ویژه اواخر فعالیتش داشت. به یک معنا مجلس نهم واقعاً همدلی را با دولت یازدهم رعایت کرد و ما کمتر مصوباتی را به خاطر داریم که مجلس در مقابل پیشنهادات دولت مقاومت کرده باشد. بلکه رویکرد همکاری را از خود نشان داده و دیدگاه اکثر نمایندگان هم همینطور است.
البته دولت هم از این عملکرد بیشتر قانونمدار عمل کرده و اگرچه تخلفاتی دارد اما روند این تخلفات کاهشی نسبت به گذشته داشته و تخلفات از اجرای قوانین کم شده و این امر موجب تعامل مثبت دولت و مجلس بوده است. دولت آقای روحانی به صورت جدی از عملکرد مجلس ناراضی نبوده بلکه احیاناً به دنبال مجلس یک دست در حمایت از خود بوده که تا حدودی به این امر دست یافته. اگرچه آن هم به طور کامل محقق نشده است. چرا که برخی منتقدین جدی آقای روحانی به مجلس دهم راه پیدا کردند و باید دید که اینها مواضعشان در مجلس جدید چه خواهد بود.
*{در مورد ارزیابی عملکرد لاریجانی دردوره نهم مجلس }من مدیریت دو نفر از روسای مجالس را یعنی آقایان حداد عادل و لاریجانی را تجربه کردم و وقتی بین این دو مقایسه می کنم آقای لاریجانی از نظر جمع کردن مجلس قوی تر ظاهر شدند. آقای لاریجانی توانست مدیریت کند و سعه صدر بالایی از خود نشان داد اگرچه حتی شاید جا داشت بیش از این هم سعه صدر نشان می داد . ایشان در موارد نادری نسبت به برخی از نمایندگانی که با صدای بلند معترض بودند واکنش نشان داد که ای کاش همان را هم کنترل می کرد که البته اینها استثنا بود.
*{در مورد نقطه ضعف لاریجانی در اداره مجلس نهم} مجلس نهم یک مجلس اصولگرا بود اما ایشان به اصلاحطلبان خیلی میدان داد. شاید این به خاطر این بود که رای آنها را برای ریاست مکرر به دست بیاورد اما آنها وزنشان بسیار کم بود. شرایط به گونه ای بود که اقلیت اندک اصلاحطلب جرات پیدا کردند در فراکسیون به رقابت برای نائب رئیسی مجلس به پردازند و رایی هم وزن رای آقای باهنر به دست آوردند که گمان می کنم با یک جور معامله مسأله حل و فصل شد که اینها در صحن به رقابت بر نخواستند.
* اگر مجلس نهم دست اصلاحطلبان بود اجازه نمی دادند حتی یک پست مدیریتی به دست اصولگراها بیافتد. این طور اعتبار بخشیدن به گروهی اندک از رقبا منجر شد که مجلس تا حد زیادی با آقای لاریجانی در برخی از مسائل همراهی نکند و در واقع اقلیت را ترغیب به تشدید مخالفت با رئیس مجلس کرد اما مجموعا من بیشتر نقطه قوت در ریاست آقای لاریجانی دیدم.
*من مدیریت آقای دکتر عارف را هم تجربه کردم ایشان سال ۷۵ رئیس دانشگاه تهران بود و من را به عنوان رئیس دانشکده الهیات منصوب کرد لذا دو سال شاهد مدیریت مستقیم ایشان بودم.
* در زمان معاون اولی آقای خاتمی هم نقاط قوت و ضعفی را هم در مدیریت آقای عارف شاهد بودیم و من مجموعا فاصله جدی بین ظرفیت مدیریتی آقای لاریجانی و ایشان قائل هستم. اگر بخواهم به فرض نبود نگاه سیاسی و فقط از حیث مدیریتی قضاوت کنم آقای لاریجانی را برای ریاست مجلس ترجیح می دهم.
*{در مورد مسامحه ای که لاریجانی با اصلاح طلبان در مجلس نهم داشت و انعکاس آن در مجلس دهم} اصلاحطلبان اهل این جور معامله با رقبا نیستند. آنها اگر بتوانند ریاست را از آقای لاریجانی بگیرند حتما این کار را میکنند و اگر نتوانستند حتما ملاحظات سیاسی نبوده و این طور نیست که مماشات آقای لاریجانی با آنها باعث شده باشد ایشان را انتخاب کنند. به همین خاطر است که من می گویم این همه انعطاف از سوی آقای لاریجانی جا نداشت. من مخالف این نیستم که با اصلاحطلبان، معقول و دموکراتیک عمل شود اما اصطلاحاً « لی لی به لا لای » آنها گذاشتن را مناسب نمی دانم. من بعید می دانم که اصلاحطلبان آقای لاریجانی را به عارف ترجیح بدهند بلکه آنها تمام تلاششان رامی کنند و حداکثر ظرفیت را به کار می گیرند که عارف رئیس شود. البته اینها در شرایط نزدیکی هستند اما من شانس آقای لاریجانی را بیشتر می بینم.
*اگر آقای لاریجانی رئیس مجلس شود طبیعتا مجموعه اصولگرایان همراهی و همدلی خوبی با ایشان نشان میدهند زیرا او را به عارف ترجیح میدهند و من تصور می کنم اصلاحطلبان هم با ریاست آقای لاریجانی عمیقا مخالفت ندارند و با او تقابل نخواهند کرد.
*اگر آقای عارف رئیس شود البته از ناحیه نظام عالی کشور حتما رعایت این جایگاه نسبت به ایشان خواهد شد. رهبر معظم انقلاب بسیار سعه صدر دارند و ما فراموش نمی کنیم که در هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی ، رهبری حمایت کردند ، همراهی نشان دادند و من معتقدم حتی مدیریت هم کردند و تحولی را در رفتار آقای خاتمی بین دوره اول و دوم شاهد هستیم که این حاصل مدیریت آقا است. حتی در آن دوران گاهی شرایط به بحران نزدیک شد اما رهبری توانستند جلوی بروز بحران را بگیرند. همین رهبری اگر آقای عارف رئیس مجلس باشند میتوانند به خوبی با ایشان کار کنند . کما اینکه آقای عارف از سوی ایشان به عنوان عضو مجمع تشخیص انتخاب شده اند و سایر دستگاه های نظام هم به همین شکل همراهی خواهند داشت اما بعید می دانم ایشان داخل مجلس بدون چالش باشد.
*قویا معتقدم که آقای عارف با چالش مدیریت مجلس روبرو خواهد شد زیرا بخشی از جریان اصولگرا این ریاست را بر نمی تابد و تمام همت خود را برای مقابله با چنین ریاستی به کار می گیرد. ما چنین پدیده ای را برای ریاست آقای لاریجانی از سوی اصلاحطلبان پیشبینی نمی کنیم . طبعا مصلحت این است مجلس کاری کند که درونش آرام باشد البته همیشه آرام بودن مجلس به معنی بود اختلاف نظر نیست اما وجود اختلاف نظر غیر از نوعی تقابل با هم برای ساییدن یکدیگر است بنابراین احتمال می دهم چنین اتفاقی با ریاست عارف رخ دهد.
*{در مورد برنامه اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶}فعلا نشانهای وجود ندارد که اصلاحطلبان بخواهند برای ریاست جمهوری آینده گامی بردارند. البته من احتمال می دهم که باید اتاق فکر اصولگرایان به کار بیفتد تا ببیند برای ریاست جمهوری چه باید بکنند . یک سناریو این است که مشی سکوت را برگزینند و برای انتخابات ورود نکنند زیرا زمان کوتاه و فاصله کم است و احتمال دیگر این است که اگر به گزینه قدری برای ریاست جمهوری رسیدند آن وقت بخواهند گامی بردارند. شاید با گذشت چند ماهی این مسیر قدری روشن تر باشد.
ارسال نظر