زوزه گرگ ها در حجاز (۲)
عربستان به ذخایر نفتی عظیمش و به نخبگان «سوپرثروتمندی» شهره است که خانه هایی کاخ مانند در امریکا، اسپانیا و لندن دارند.
۴- فقر در سرزمین طلای سیاه
در یک فیلم نمایشی آنلاین به نام «ملعوب علینا» (به ما خیانت شده) آیتمی هست با عنوان «فقر در عربستان» که محل زندگی چند فرد به شدت نیازمند در یکی از مناطق ریاض را نشان می دهد که در ۵ کیلومتری خارج از مرکز شهر قرار دارد. این خانه ها، خانه هایی شلوغ و ویران با کوچه هایی کثیف هستند- مملو از زباله- که کودکان با لباس های ژنده و پابرهنه بازی می کنند. یکی از امامان محلی می گوید کودکان برای فروش مواد مخدر به خیابان ها فرستاده می شوند. بدتر اینکه، پدران خانواده، دختران خود را ترغیب به انجام اعمال جنسی غیرمجاز می کنند تا به این وسیله بقای خود را تضمین کنند.
مطالب و صحنه های موجود در این فیلم کافی بود تا پس از اینکه این فیلم در سال ۲۰۱۱ به صورت آنلاین منتشر شد باعث زندانی شدن چند هفته ای فیلم سازش شود. اما کمپین هایی در توییتر شروع شد و توجهات را به سوی بدبختی در سرزمین طلای سیاه جلب کرد. از جمله این توییت ها هشتگی با عنوان «حقوق کفاف زندگی را نمی دهد» بود. در دو هفته اول تابستان ۲۰۱۳، این هشتگ بیش از ۱۰ میلیون توییت داشت.
برخی آمار و ارقام
عربستان به ذخایر نفتی عظیمش و به نخبگان «سوپرثروتمندی» شهره است که خانه هایی کاخ مانند در امریکا، اسپانیا و لندن دارند. اما براساس تولید ناخالص داخلی سرانه (۵۲۳۰۰ دلار)، این پادشاهی به اندازه همسایگانش قطر (۱۳۷۲۰۰ دلار)، کویت (۷۰۷۰۰ دلار) یا امارات (۶۶۳۰۰ دلار)، ثروتمند نیست. نابرابری درآمدی وحشتناک است. درآمد خانه داران سعودی حدود ۳۸۰۰ دلار در ماه است و متوسط تعداد خانواده ها نیز ۶ نفر است.
براساس آمارهای رسمی وزارت خدمات اجتماعی، خط فقر ۴۸۰ دلار در ماه است. یک اقتصاددان برجسته در دانشکده «نفت و معدن» دانشگاه ملک فهد در ظهران به یک نتیجه رسیده است. او می گوید: «آمارهای دولتی واقعا قابل اتکا نیستند. تصور می کنم که ۳۵ درصد از جمعیت با رقمی بسیار کمتر از ۵۳۳ دلار زندگی می کنند. آنها فقیرند».
این ارقام طی مصاحبه مان با برخی اقتصاددانان در ریاض تایید شد. برخی از مردم بسیار فقیر هستند. آنها در استان های فراموش شده مانند اسیر، جیزان و نجران زندگی می کنند اما در شهرهای بزرگ هم هستند. در برخی شهرها، فقرا در کنار کارگران خارجی زندگی می کنند. به گفته برخی منابع، متوسط درآمد کارگر خارجی کمتر از ۲۶۶ دلار در ماه است. گذایی- عمدتا از سوی زنان کاملا پوشیده- در حومه شهرها و در جاده های منتهی به مراکز شهری بسیار متداول است. در فیلمی که در یوتیوب منتشر شد، یک زن سعودی در برابر سازمانی خیریه ایستاده و وضعیت خود را شرح می دهد. او در یک خانه کوچک و مخروبه با ۴ دختر مطلقه زندگی می کند که هر یک ۴ تا ۷ فرزند دارند. درآمد کل خانواده ۳۷۲ دلار است در حالی که اجاره خانه ۲۹۸ دلار است. این زن می گوید: «ما می خواهیم مانند سایر انسان ها زندگی کنیم».
کارگران مهاجر: سعودی های بیکار
بیکاری یکی از معضلات بزرگ برخاسته از فقر است. آمار رسمی نسبتا کم است: ۱۱.۷ درصد مردان و ۳۲.۸ درصد زنان بیکارند. اما کارشناسان، خارج از صحبت های رسمی، اعداد و ارقام دیگری می دهند که بسیار بالاتر است. به گفته یک مقام ارشد در شرکت نفتی آرامکو (که به شرط ناشناخته بودن سخن می گفت) نرخ بیکاری نزدیک به ۲۷ تا ۲۹ درصد است و در میان جوانان ۲۰ تا ۲۴ ساله به ۳۰ درصد و در میان جوانان ۲۴ تا ۲۹ ساله به ۳۸ درصد می رسد. اگر تمام آن ۹ میلیون (با اندکی بیشتر) کارگر خارجی (حدود یک سوم جمعیت کشور) به کشورهایشان فرستاده شوند، معضل بیکاری و فقر- در تئوری و نه در عمل- حل خواهدشد زیرا سعودی های بیکار به ندرت فاقد مهارت بوده و به سوی همان کاری روانه خواهندشد که کارگران خارجی در آنها مشغول کار بودند.
برای سال ها، دولت در تلاش برای محدود کردن تعداد خارجیان و تثبیت این مشاغل برای شهروندان سعودی بود اما به موفقیت چندان دست نیافت زیرا عربستان می کوشید تا سهم خارجیان را به یک پنجم جمعیت پادشاهی کاهش دهد. از سال ۲۰۱۱ که جوانان تونسی، مصری و یمنی و غیره به خیابان ها ریختند تا حکومت هایشان را ساقط کنند، برنامه های مختلفی مانند «حفیظ» و «لیقات» راه افتاده تا کارفرمایان را به جویندگان کار ارتباط دهد. هر کسی که در برنامه حفیظ نام نویسی کند ماهانه ۴۰۰ دلار به او تعلق می گیرد تا زمانی که موفق به یافتن کار شود.
برنامه «نطاقات» به طور اخص هدفش جایگزین کردن سعودی ها به جای کارگران خارجی بود. در دسامبر ۲۰۱۵، «مجله سعودی» گزارش داد که ۱.۷ میلیون سعودی در بخش خصوصی کار می کنند که ۷ درصد از نیروی کار در این بخش را تشکیل می دهند. دو برابر تعداد کسانی که در بخش دولتی کار می کنند.
تاچریسم به سبک عربستان
به دلیل نابرابری جنسی و قواعد سفت و سخت فرهنگی و مذهبی، زنان نمایندگان زیادی در بازار کار ندارند. اما مساله زنان، مدنظر یک جوان کارآفرین سعودی به نام «خالد الخُدیر»- که یک نهاد استخدامی به نام Glo-QWork تاسیس کرد- قرا رگرفته است. او کار خود را به روشی جدید شروع کرد. وی زنان را به عنوان کارمندان فروش لباس زنانه بکار گرفت زیرا فروش لباس های زنانه از سوی مردان در این پادشاهی ممنوع است.
الخدیر در مصاحبه ای با افتخار اعلام کرد که تعداد زنان سعودی که در بخش خصوصی بکارگرفته شدند از ۴۸ هزار نفر در سال ۲۰۱۰ به ۵۰۴ هزار نفر در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته است. البته مقاومت و مخالفت خانواده ها هم کم شده است زیرا می بینند دخترانشان با حقوق مکفی به خانه باز می گردند.
با وجود موفقیت شرکت الخدیر اما بخش زیادی از جمعیت سعودی با وضعیت بغرنجی مواجه است. درست است که خدمات بهداشتی و آموزش رایگان است- هرچند این خدمات کیفیت پایینی دارند- اما تا همین اواخر آب، برق و سوخت به شدت یارانه ای بود. برای شهروندان عادی سعودی اوضاع ممکن است بدتر شود. یک بودجه جدید ریاضتی برای کاهش یارانه ها در پاسخ به کسری بودجه ناشی از کاهش شدید قیمت جهانی تفت اعلام شده است.
طنز سخن اینجاست که این اقدام باعث افزایش ۵۰درصدی قیمت هایی شده که سعودی ها باید برای سوخت بپردازند؛ به زودی، آب و برق هم افزایش خواهدیافت. این اقدامات احتمالا فقیرترین ها را فقیرتر و بدبخت تر خواهدکرد. البته شاهزاده محمد بن سلمان، در مصاحبه ای با اکونومیست اعلام کرد: «۲۰ درصد از طبقات متوسط و پایین که از این یارانه ها نفع می برند حذف می شوند.» وقتی از او پرسیده شد که آیا سیاست هایش «انقلابی تاچری برای عربستان سعودی» است، او پاسخ داد: «قطعا». اگر چنین باشد، برای «ندارهای» عربستانی خبر بدی خواهدبود.
• ثروتمندان: تاکسی های لیموزین که به عربستان وارد شدند ۷۲۰ میلیون دلار هزینه داشتند که از سوی شاهزاده «مها الابراهیم» وارد شده اما پولی برای آن به دولت پرداخت نشد. از ۱۵ هزار شاهزاده، حدود ۲ هزار نفر به ثروت های نفتی وابسته اند و بیشتر کسب و کار را در دست دارند. ثروتمندترین فرد شاهزاده الولید بن طلال آل سعود است (که ثروت خالص او ۱۷.۷ میلیارد دلار است). او مالک شرکت هولدینگ پادشاهی با سهامی در توییتر، سیتی گروب و هتل های سوانکی است.
• فقرا: کارگران مهاجر از آسیا و آفریقا فقیرترین ها بوده و در زمره افرادی هستند که بیشترین سوءاستفاده ها از آنها می شود. یک نمونه اخیر «گاستوری مونیراتینان» از جنوب هند است که به دلیل فرار از «اذیت و آزار، شکنجه و شرایط کاری وحشتناک»، دستانش قطع شد. این زن برای کار به عربستان سعدی رفته بود تا با کار کردن بتواند بدهی خانواده اش را بپردازد. به او ۱۸۰ دلار وعده حقوق ماهانه داده شده بود. اما نه تنها این حقوق از او دریغ شد بلکه غذای کافی و حتی اجازه صحبت با خانواده هم به او داده نمی شد. گزارش های حقوق بشری موارد بسیاری از این دست سوءاستفاده جسمی و جنسی، عدم پرداخت حقوق و بردگی را گزارش داده اند.
۵- تسلیح عربستان به چه قیمتی؟
برای سال ها عربستان سعودی میلیاردها دلار صرف خرید تسلیحاتی کرد که به ندرت از آنها استفاده کرده است. طی «توفان صحرا» (۱۹۰۰- ۱۹۰۱) گزارش هایی وجود داشت مبنی بر اینکه ارتش عربستان نمی داند چگونه از این تسلیحات مدرن استفاده کند. تمام آن دیدگاه ها تغییر کرده است. در مارس ۲۰۱۵، عربستان سعودی بمباران شدید یمن را آغاز کرد و ائتلافی از کشورهای عربی برای زمین گیر کردن حوثی ها به وجود آورد. شرایط مردم یمن فاجعه بار است.
میزان تلفات:
* به گفته سازمان ملل، در سال ۲۰۱۵ بیش از ۵۷۰۰ نفر کشته شدند که حدود نیمی از آنها غیرنظامی بودند.
* بازارها، کارخانه ها، منازل، مدارس و کلینیک های درمانی همگی هدف قرار گرفتند از جمله بیمارستانی که از سوی پزشکان بدون مرز و مدرسه ای که از سوی آکسفام اداره می شد.
* بمب های خوشه ای که از سوی معاهدات بین المللی منع شده از سوی هواپیماهای سعودی بر سر یمنی ها فرو می ریخت.
* تا دسامبر ۲۰۱۵، ۱.۵ میلیون یمنی در داخل آواره و خانه به دوش شدند و بیش از ۷.۶ میلیون- تقریبا یک سوم جمعیت- در وضعیت وخیم بوده و نیازمند کمک های غذایی هستند. بمباران شدید و محاصره یمن از سوی سعودی ها باعث گرسنگی یمنی ها شده و آنها را از دریافت مایحتاج ابتدایی برای زنده ماندن محروم کرد.
منابع بادآورده
بمباران یمن برای شرکای تجاری- تسلیحاتی عربستان نفع فراوانی داشته است. مهمترین نفع برندگان عبارتند از: بریتانیا (۳۶ درصد فروش تسلیحاتی به عربستان)، آمریکا (۳۵ درصد) و فرانسه (۵ درصد). کانادا هم با قراردادی ۱۵ میلیارد دلاری تامین خودروهای زرهی سبک را برعهده گرفته است. در فاصله ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ عربستان چهار برابر بیشتر از ۲۰۰۵- ۲۰۰۹ تسلیحات خرید در سال ۲۰۱۴، این کشور بزرگترین خریدار تسلیحاتی در جهان بود و در سال ۲۰۱۵ هم اولین خریدار تسلیحاتی در جهان نام گرفت. دولت بریتانیا مجوز صادرات ۸.۳ میلیارد دلار سلاح در فاصله می ۲۰۱۰ تا می ۲۰۱ را به عربستان صادر کرد که از آن جمله می توان به جنگنده های هاوک و تایفون، اسلحه، گاز اشک آور، تجهیزات ساخت بمب، خودروهای نظامی و سایر تجهیزات اشاره کرد.
* در جولای ۲۰۱۵، بریتانیا ۲۳۴ میلیون دلار بمب های دقیق ۵۰۰ پوندی به عربستان داد که اساسا در خدمت نیروهای هوایی سلطنتی بریتانیاست.
* در ۶ ماهه میان مارس و سپتامبر ۲۰۱۵، بریتانیا ۳۷ مجوز صادرات سلاح برای انتقال به عربستان صادر کرد.
* در اکتبر، آمریکا معامله ۱۱.۲۵ میلیارد دلاری برای ۴ کشتی جنگی ساخت لاکهید مارتین را همراه با تسلیحات، آموزش و حمایت لجیستیکی را مورد تایید قرار داد.
* در نوامبر، وزارت خارجه آمریکا فروش ۱.۲۹ میلیارد دلار تسلیحات هوا به زمین مانند بمب های لیزری و سایر سیستم های هدایتی را مورد تایید قرار داد.
دلیلی که برای قانونگذاران و افکار عمومی برای تایید این قراردادها آورده شد همانا ضرورت نیاز به «سهام» عربستان برای مبارزه با ترور بود.
اعتراضات
فعالان حقوق بشر و سایرین تحت تاثیر قرار نگرفتند. در آمریکا، دیده بان حقوق بشر از کنگره خواست تا فروش بمب به عربستان را رد کند. «جو استورک»، رییس این نهاد حقوق بشری، می گوید: «دولت آمریکا به خوبی گاه است که حملات بی امان ائتلاف تحت امر سعودی هزاران نفر را در یمن از ماه مارس به این سو کشته است. دادن تسلیحات بیشتر به سعودی به معنای مرگ بیشتر غیرنظامیان است که آمریکا هم در این میان تا حدودی مسئولیت دارد».
عفو بین الملل خواستار تعلیق فروش سلاح شده است آنگاه که موشک های بریتانیایی فروخته شده به این پادشاهی اهداف غیرنظامی را هدف قرار داد و این تخلف از حقوق بین الملل است. تحقیقی که از سوی چند وکیل به نام های فیلیپ ساندز، اندرو کاپهام و پلین نی قرالای انجام شد به این نتیجه گیری رسید که عرضه تسلیحات به عربستان برای استفاده در یمن از سوی دولت بریتانیا تخلف از قوانین ملی، اروپایی و بین المللی است.
با این حال، اندرو اسمیت از «کمپین بریتانیایی علیه تجارت تسلیحاتی» می گوید: «باید ممنوعیتی فوری بر فروش تمام انواع تسلیحات به این رژیم اعمال شود و باید حمایت بی قید و شرط سیاسی هم کنار گذاشته شود. چقدر انسان باید کشته و شکنجه شوند تا دولت بریتانیا بگوید کافی است؟». ظاهرا مردم بریتانیا هم موافقند. تحقیقی از سوی «Opinium LLP» دریافت که ۶۲ درصد از بزرگسالان مخالف فروش سلاح به عربستان سعودی هستند و فقط ۱۶ درصد موافقند.
۶- واقعیاتی از عربستان
۱- مردم
• جمعیت ۲۷.۷ میلیون نفر
• تخمین زده می شود که 9 میلیون نفر کارگران خارجی باشند
• ۴۷ درصد جمعیت زیر ۲۵ سال است.
• 82 درصد جمعیت، شهری است.
• ۸۵-۹۰ درصد سعودی ها اهل سنت هستند.
• 10-15 درصد از شیعیان هستند.
• امید به زندگی: ۷۵ سال (مردان: ۷۲ سال؛ زنان ۷۷ سال).
• برآورد 2014: 52 هزار و 300 دلار تولید ناخالص داخلی سرانه.
2- آموزش و شغل
• 87 درصد سعودی ها باسواد هستند.
• دانشگاه ها سالیانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار فارغ التحصیل تولید می کنند؛ بیش از نیمی از آنها زن هستند.
• 171 هزار نفر از سعودی ها در خارج از کشور مطالعه می کنند که بیشتر آنها در آمریکا هستند.
• تقریبا ۳۰ درصد از جوانان سعودی (۱۵ تا ۲۴ ساله) بیکار هستند (۲۱ درصد مرد هستند و ۵۵ درصد زن)
• فقط 12 درصد از زنان سعودی شغل دارند.
• تقریبا ۶۰ درصد از مشاغل سعودی ها در دست خارجی هاست. این شامل تمام خدمات و مشاغل صنعتی در بخش خصوصی است.
۳- اقتصاد نفتی
• ۹.۷ میلیون بشکه نفت خام در روز تولید می شود (رتبه دوم پس از روسیه)
• 7.6 میلیون بشکه نفت در روز صادر می شود (اولین صادرکننده نفت)
• بخش نفت ۸۰ درصد از ذخیره بودجه و ۹۰ درصد از درآمدهای صادراتی را تشکیل می دهد.
• عربستان سعودی 16 درصد از ذخایر نفتی دنیا را دارد؛ دومین ذخایر بزرگ در جهان پس از ونزوئلا.
• قوار، بزرگترین حوزه نفتی، آنقدر نفت دارد که ۴.۷ میلیون استخر شنای المپیک را پر کند.
۴- محیط زیست
• دهمین تولیدکننده CO۲ در جهان.
• 99.9 درصد از برق این پادشاهی از سوخت های فسیلی تولید می شود.
• ۱ دهم درصد از این برق از طریق انرژی های تجدیدپذیر تولید می شود.
• عربستان سعودی یکی از خشک ترین مناطق کره زمین است اما استفاده از آب بسیار بالاست:
استفاده از آب به ازای هر فرد:
- عربستان سعودی 265 لیتر
- هلند 121 لیتر
۵- حقوق
• عربستان سعودی یک پادشاهی و یک حکومت مذهبی مطلقه و خودکامه است. دولت و شورای قانونگذاری همچون قضات از سوی پادشاه انتخاب می شوند. قانون سخت شریعت به شدت اجرا می شود.
• در سال 2015، 151 نفر اعدام شدند (تا ماه نوامبر). یعنی هر دو روز یک نفر اعدام می شد و این بالاترین رقم از سال 1995 به بعد است.
• ۷۲ درصد از کسانی که با اعدام مواجه می شوند به دلیل حضور در نشست های سیاسی، استفاده از مواد مخدر و سایر جرائم غیرخشونت بار محاکمه می شوند.
• تعداد زندانیان سیاسی 30 هزار نفر تخمین زده می شود.
• تعداد احزاب سیاسی «صفر» است.
۶- جنسیت
با زنان به عنوان «صغیر» یا «نابالغ» برخورد می شود و از اقدامات زیر ممنوع هستند:
• رانندگی
• بازگشایی حساب بانکی
• بدون پوشش از خانه خارج شدن (فقط باید چشم و دستان در مکان های عمومی دیده شود).
• بیرون رفتن از خانه بدون همراهی همسر یا فردی از محارم ممنوع است.
• سفر به خارج بدون اجازه قیّم مرد ممنوع است.
اما در دسامبر 2015، برای اولین بار در تاریخ عربستان، زنان رای داده و کرسی هایی را در انتخابات شوراهای محلی به دست آوردند.
• ۱۸ کرسی از ۲۱۰۰ کرسی این شورا را زنان به دست آوردند.
• تعداد رای دهندگان مرد از تعداد رای دهندگان زنان با نسبت 10 به 1 پیشی گرفته است (1.3 میلیون مرد و 130 هزار زن).
• بسیاری اصلا رای ندادند. مجازات همجنس گرایی هم مرگ است.
۷- آزادی بیان
بیش از ۱۶.۲ میلیون کاربر اینترنت دارد (تقریبا ۶۰ درصد از جمعیت). رسوخ تلفن همراه در عربستان بیش از اسپانیاست؛ ۱۹۳ اشتراک به ازای هر ۱۰۰ نفر اما:
• بیش از ۴۰۰ هزار وب سایت از سوی مقام های سعودی مسدود شده است.
• رسانه ها نیز 10درصد دولتی هستند.
۷- عربستان از نگاه ویکی لیکس
از ژوئن ۲۰۱۵ ویکی لیکس در حال انتشار جزییات و اسنادی است که از وزارت خارجه عربستان به دست آورده است. این اسناد پرتوی می افکنند بر اقدامات درونی رژیم، ترس های آنها و استراتژی سعودی ها برای بسط و گستراندن نفوذشان در خارج. بیش از ۲۳۰ هزار سند از سوی ویکی لیکس منتشر شده است. نوامبر گذشته حدود ۱۱۰ هزار پیام منتشر شد. برخی از یافته های ویکی لیکس به این شرح است:
الف) نخبگان حاکم پارانوییدی
آنچه از این پیام ها برمی آید تعدادی نخبه فکری منزوی و کوچک هستند که دارای جهان بینی پارانوییدی هستند. این پیام ها گفت و گوهای درونی وزارت خانه سعودی در سطوح بالا و متوسط است که از خلال این گفت و گوها می توانید به چکیده ملاحظات فرهنگی در داخل این کشور پی ببرید. آنها معتقدند که برای اسناد فرهنگی داخلی به یک تهدید خارجی نیاز است. مهمترین چیزی که می تواند در قالب تهدید برای عربستان ترسیم شود یک چیز است: ایران.
ب) اقداماتی برای بی ثباتی در سوریه پیش از قیام
یک پیام از سوی یکی از مقام های عالی رتبه سعودی از استراتژی آنها در مورد سوریه پرده بر می دارد. این مقام سعودی می گوید اسد هیچ گاه آنچه ما در مورد سوریه انجام دادیم را نه فراموش می کند و نه می بخشد. از آنجا که اسد «خشن و بی رحم است» همیشه به دنبال انتقام خواهدبود. در نتیجه، اسد تهدیدی برای امنیت ملی عربستان است. یک پیام از سوی وزارت خارجه سعودی از توافق پشت پرده میان سعودی- قطر و ترکیه پرده بر می دارد که در مورد مداخله در سوریه برای سرنگونی اسد سخن می گوید.
در پیامی که ۱۰ سال پیش از سوی «ویلیام روبوک»، سفیر آمریکا در سوریه، منتشر کردیم او از مجموعه ای از گزینه ها برای نابودی دولت اسد سخن می گفت. یکی از گزینه ها این بود که تبلیغ شود که قرار است نیروهای نظامی کودتا کنند؛ هدف این بود که ترسی از ایران به راه اندازند که ایرانیان حامی شیعیان بوده و می خواهند اهل سنت را شیعه کنند. برهمین اساس، آمریکا دست در دست عربستان و مصر می کوشید این شکاف های فرقه ای را افزایش داده و مقصر را ایران قلمداد کند.
پ) استفاده از مذهب
برخی اسناد دریافتی از ضرورت دفاع روحانیون ارشد مذهبی از مواضع دولت سخن می گویند. در درخواست های دولتی نشانی از «ممنون میشم اگر» نیست بلکه «به او بگویید چنین کند» وجد دارد. آنچه از پیام ها برمی آید این است که مذهب ابزاری در دست دولت است. روشن است که عربستان سعودی اسلام وهابی و اهل سنت را به عنوان زمینی حاصلخیز برای منافع دولتی می پندارد. این اسناد نشان می دهد که وهابیت ابزاری در دست سعودی است تا نه تنها هژمونی خود را در منطقه بلکه در جهان بگستراند. آنها می خواهد اهل سنت را به سوی وهابیت سوق دهند. آنها معتقدند که در میان جوامع شیعی هیچ جایی برای رسوخ ندارند.
ت) وحشت از ایران و نفوذ شیعیان
رژیم سعودی نسبت به نفوذ ایران سمپاتی دارد و درواقع از نفوذ شیعه می ترسد. نشانه هایی وجود دارد دال بر اینکه عربستان از ایران می ترسد. نبرد با ایران در قاموس سعودی ها مبارزه علیه اسلام شیعه است. جمعیت شیعه در سطح جهان اندک است. اما عربستان می کوشد تا رشد اسلام شیعی را رصد کرده و از نفوذ آن بکاهد.
ث) چگونه به رسانه های خارجی رشوه می دهند
اسناد ویکی لیکس نشان می دهد که سفارتخانه های عربستان به رسانه های عربی- سُنی در کشورهای خارجی رشوه می دهند تا کنترل بحث های مربوط به عربستان و منافع این کشور را کنترل کنند. آنها این کار را با سرمایه گذاری مستقیم انجام می دهند. برای مثال، آنها سهام ایستگاه تلویزیونی لبنان را به چندین میلیون دلار خریده اند یا در پی برقراری تماس با روزنامه نگاران هستند. همچنین آنها هزاران اشتراک مجلات عرب زبان را می خرند تا آنها را به سوی خود جلب کنند. وزارت خارجه سعودی هزاران مورد از این اشتراک ها را خریداری می کند. اگر آنچه را که آن روزنامه یا مجله می نویسد دوست داشته باشند هزاران نسخه از آن را می خرند.
ج) رابطه اسراییل- عربستان و غرب
حدود ۱۰ سال است که میان اسراییل و عربستان در خاورمیانه ارتباط وجود دارد. عربستان، سوریه را پایگاه ورودی نفوذ ایران می داند. اسراییل هم بخش هایی از جولان را در تسخیر خود دارد که بخشی از سوریه است. اما رابطه آمریکا با دوگانه اسراییل- عربستان در حال تغییر است.
استراتژیست های زیرک آمریکا بر این باورند که سعودی و اسراییل با رابطه شان در جهت منافع آمریکا حرکت می کنند. ما برخی از ایمیل های «جان برنان»، مدیر سیا، در سال های ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ را منتشر کردیم آنگاه که او مشاور امنیتی اوباما بود.
برنان می گوید آمریکا باید با ایران باعث کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه شده است. آمریکا دیگر مانند گذشته به فکر منافع عربستان نیست. این باعث وحشت بیشتر عربستان شده است. سعودی ها فکر می کنند دیگر پشتیبانی آمریکا در خاورمیانه را ندارند. اروپا هم از مشی آمریکا پیروی می کند.
۸- اسلام سعودی در خدمت داعش
برای مدتی شایعه ای می شنیدیم که قرار است ۵۰ نفر اعدام شوند. این شایعه به حقیقت تبدیل شد و شیخ شیعیان شرق عربستان که مدافع حقوق اقلیت شیعه بود و فردی اندیشمند شناخته می شد به همراه سه معترض شیعی دیگر در کنار تعدادی دیگر از اعضای القاعده گردن زده شدند. ایران و آمریکا پیش تر نسبت به عواقب این اقدام هشدارداده بودند اما این هشدار از سوی عربستان نادیده گرفته شد. اما سوال این است که چرا در میان این اعدامی ها این همه عضو القاعده وجود داشت؟
تردیدی نیست که آن اعدام دسته جمعی اقدامی تحریک برانگیز بود. که نوعی خودزنی تصور می شود. سرویس اطلاعاتی آلمان (BND) در اواخر سال گذشته گزارشی منتشر کرد که می گفت «عربستان سعودی سیاست مداخله را در پیش گرفته است». در این گزارش فرزند جاه طلب پادشاه «قمارباز سیاسی» تصویر شد که از طریق جنگ نیابتی در یمن و سوریه در حال بی ثبات کردن جهان عرب است. اینکه عربستان سعودی در محاصره دریای مشکلات است بخشی از ماجراست. افت قیمت نفت یک بحران مالی واقعی برای این کشور بوده است. این کشور در حال بلعیدن ذخایر خارجی خود است، سهام در حال ریزش است و ریال سعودی در مسیر کاهش ارزش قرار گرفته است.
مداخله در یمن به نقطه عطفی مهم برای این کشور تبدیل شده است. شهرهای جنوبی سعودی که هم مرز با یمن هستند، پایگاه های نظامی و نیروهای سعودی همگی مورد اصابت موشک های انصار الله قرار گرفته اند که تلفاتی برای عربستان بر جای گذاشته است. این مداخله نظامی تبدیل به تهدیدی موجودیتی برای آل سعود شده است. بی تردید محمد بن سلمان با ماجراجویی های خارجی می کوشد توجه مردم را از داخل منحرف کند.
اما مسائل دیگری هم هست که عربستان در آنها مداخله دارد و عربستان در کسوت حامی این یا آن گروه ظاهر شده است: سوریه، لیبی، عراق، مصر و لبنان. غیر از هزینه، این مداخلات امتیاز مثبتی برای خاندان سعودی نداشته است. این یعنی شکست در سیاست خارجی. آنها می کوشند ایران را تحریک کنند و این کشور را به عرصه تقابل بکشانند. خاندان سعودی می کوشد اتحاد اعراب را در برابر «ایران مداخله گر» شکل دهد. ایران اما دست عربستان را خوانده است. ایرانی ها به مصداق سخن ناپلئون عمل می کنند که می گفت: «با دشمن کلنجار نروید آنجا که می بینید او در حال اتخاذ تصمیمات اشتباه است.»
وهابی تر از عبدالوهاب
خطر واقعی این است که بن سلمان خود را درگیر اقدامات مملو از احساسات و نه عقلانیت کرده و آن «جهاد وهابیت علیه کفار شیعی در ایران، عراق، سوریه و لبنان است». این مساله ممکن است به جنگ گسترده شیعه- سنی تبدیل نشود اما نوع دیگری از تهدید را شکل می دهد. اتفاقا همین مساله است که اعدام آن ۴۷ نفر را رقم زد.
ایدئولوژی داعش دقیقا مشابه آن چیزی است که محمد بن عبدالوهاب در قرن ۱۸ اعلام کرد. دوران عبدالوهاب دقیقا مانند امروز، دوران بحران در جهان اهل سنت بود و عبدالوهاب با انحطاط، زر و زور و بت پرستی شوکه شده بود. او اسلام یپرامون خود را توهینی به خداوند می دانست. او اعتقاد داشت که اسلام باید نجات داده شود و این نجات هم فقط با «آتش و خون» خواهدبود؛ با تمیز کردن آن با آتش. او در همپیمانی با ابن سعود دقیقا همین کار را کرد: هزاران نفر را کشت، مقابر اسلامی را ویران کرد و زنان و کودکان را به بردگی گرفت. به طور خلاصه، اصولی که داعش به آن پایبند است دقیقا همان اصولی است که دولت سعودی برمبنای آن تاسیس شده است.
درواقع، داعش به آن اصول اولیه ای که عربستان براساس آن تاسیس شده بود نزدیک تر از آل سعود است. داعش آل سعود را متهم می کند که از آن اصول اولیه فاصله گرفته و هویت «غربی» و مادیگرایی را در پیش گرفته است. بنابراین، بن سلمان در تعامل با اخلاق پیوریتنی و رادیکال جهادی های دوران اولیه آل سعود در برابر شیعیان «مرتد» عمل می کند و این خطراتی برای او دارد.
بله، این سلاح قدرتمندی برای مقابله با ایران و کسب حمایت داخلی است اما یک شمشیر دولبه است: «ژن» وهابیت رادیکال- که در جامعه معاصر عربستان نهفته است- می تواند علیه «مدرنیست های» امروز آل سعود هم به کار گرفته شود. از این رو، اعدام زندانیان القاعده یک هشدار بود که احساسات رادیکال وهابیت می تواند و باید علیه یک نیروی خارجی به کار گرفته شود اما این احساسات در داخل قابل تحمل نیست.
مهمتر از همه شاید این ترس سعودی هاست که «آونگ» سیاست خارجی آمریکا- که با آغاز انقلاب ایران به سوی جهان اهل سنت چرخید- اکنون دارد بار دیگر به سوی ایران می چرخد؛ در نهایت اوج نفی وهابیت سعودی در اقدامات جهادیون وهابی محور در سوریه و عراق نمود یافت که به شدت رد شد. اروپا و آمریکا از جهادیون اهل سنت برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کردند. هزینه آن روشن است: هرج و مرج در تمام منطقه و تهدید میلیون ها آواره ای که در حال ورود به اروپا هستند. بن سلمان می خواهد نشان دهد که از ظرفیت ویرانی و تخریب برخوردار است و می خواهد بگوید عربستان را نمی توان کنار گذاشت.
تاریخ مختصر آل سعود
اولین دولت سعودی: در سال ۱۷۷۴ محمد بن سعود، حاکم قبایلی شهر الدرعیه دست یاری به نیروهای عبدالوهاب- پایه گذار جنبش وهابی- داد. اولین دولت سعودی تاسیس شد و کنترل بیشتر شبه جزیره عربستان را به دست گرفت.
تسلط عثمانی : سلطان عثمانی «مصطفای چهارم» که از قدرت سعودی ها نگران شده بود، فرزند خود را برای تار و مار کردن خانواده السعود در سال ۱۸۱۸ روانه آن دیار کرد. این خانواده قدرت خود را در سال ۱۸۲۴ مورد تایید مجدد قرار دادند. هرچند این بار در منطقه نجد حکمرانی داشتند. حاکم آنها با رقیبی از خانواده الرشید مواجه شد؛ خانواده و البته رقیبی که در نهایت در سال ۱۸۱۹ السعود را به تبعید فرستادند.
شورش عربی: امپراتوری عثمانی کنترل کامل را به دست گرفت اما رهبران قبایلی در سطح محلی همچنان حاکم بودند. در سال ۱۹۱۶، یکی از اعضای این خانواده، شریف مکه (حسین بی علی) با تشویق بریتانیا و فرانسه رهبری شورشی پان عربی علیه عثمانی را به دست گرفتند. نیروهای عثمانی عقب نشستند و زمینه شکست آنها در جنگ جهانی اول به دست آمد. نیروهای پیروز بریتانیا و فرانسه به قول خود نسبت به شریف وفا نکردند و حمایت خود را به سوی آل سعود تغییر دادند.
تولد عربستان: عبدالعزیز بن سعود نبرد با لارشید را از سر گرفت و از «اخوان»- ارتش وهابی و قبایلی بدوی- استفاده کرد. در سال ۱۹۲۱، الرشید شکست خورد. عبدالعزیز شمال عربستان را به قلمرو خود ضمیمه می کند. بریتانیا، گسترش سرزمینی عبدالعزیز را براساس توافق جده به رسمیت شناخت. مبارزان اخوان به دنبال این بودند که در زمره تحت الحمایه های بریتانیا در ترانس جردن (یا امارت شرق اردن)، عراق و کویت درآیند. وقتی عبدالعزیز نپذیرفت، آنها سر به طغیان برداشته در نبرد سبیله در سال ۱۹۳۰ شکست خوردند. در سال ۱۹۳۲، دو پادشاهی حجاز و نجد متحد شده و پادشاهی عربستان را به وجود آوردند.
ناز و نعمت و قیام: در سال ۱۹۳۸ ذخایر عظیم نفت در ساحل خلیج فارس کشف شد. این نفت از سوی شرکت آمریکایی آرامکو استخراج شد. ملک سعود در سال ۱۹۵۳ به تخت نشست. نفت باعث شد ثروت و اهرم سیاسی هنگفتی در دستان سعودی ها جمع شود. اما این پول های کلان با خود بدهی خارجی هم آورد. کارگران نفتی سازماندهی شده و تظاهرات کردند. افسران ارتش سعودی در پی کودتا بودند. سعود به نفع برادر ناتنی اش فیصل و با حمایت آمریکا در سال ۱۹۶۴ کنار زده شد.
بایکوت و قتل: آرامکو ملی شد و در جنگ ۱۹۷۳ مصر با اسراییل به حمایت از مصر پرداخت. تحریم نفتی علیه آمریکا و اروپا اعمال شد. اوپک افزایش قیمت نفت را پذیرفت. ملک فیصل در سال ۱۹۷۵ از سوی برادرزاده اش ترور شد. ملک خالد به قدرت رسید و رابطه با آمریکا بار دیگر تقویت شد.
اسلامگرایی سر برآورد: انقلاب ۱۹۷۹ ایران باعث لرزه بر اندام عربستان سعودی شد: تظاهرات ضددولتی شکل گرفت. افراط گرایان اسلامی مسجد بزرگ مکه را تسخیر کردند و دلیل شان این بود که ماهیت رژیم عربستان سعودی فاسد و غیراسلامی است. این شبه نظامیان قتل عام شدند. خانواده سلطنت هنجارهای سنتی و اسلامی را به شدت به اجرا درآورد. ملک خالد در ۱۹۸۲ درگذشت و ملک فهد جانشین او شد. فهد حامی رابطه قوی با آمریکا بود و میلیاردها دلار سلاح از بریتانیا خرید. عربستان در کنار آمریکا، تامین کننده مالی و حامی مجاهدینی بود که علیه اشغال شوروی در افغانستان می جنگیدند.
خشم القاعده: پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰، ملک فهد استقرار نیروهای آمریکایی در خاک سعودی را می پذیرد. این باعث برافروختن اسلامگرایان، از جمله بن لادن شد. القاعده حملات گسترده ای در آفریقا و آمریکا در سال ۲۰۰۱ انجام داد. عربستان سعودی نپذیرفت که از حمله آمریکا به عراق حمایت کند. در سال ۲۰۰۳، القاعده حملات تروریستی خود در عربستان را شروع کرد. پادشاه جدید، عبدالله، وعده سیاست میانه روانه و آزادسازی اقتصادی را داد.
بهار (خزان) عربی: بهار عربی در سال ۲۰۱۱ هزینه رفاهی عربستان را افزایش داد و در کنار آن سرکوب سیاسی هم دنبال شد. نیروهای عربستانی برای حمایت از آل خلیفه به بحرین فرستاده شدند و ملک عبدالله به زین العابدین بن علی، رییس جمهور مخلوع تونس، کمک کرد و حسنی مبارک هم از کمک های عبدالله بی نصیب نماند. در سال ۲۰۱۵ ملک عبدالله درگذشت و برادر ناتنی اش سلمان جانشین او شد.
نظر کاربران
ااگه اونا فقیرن پ ما چی هستیم