قطعه قطعه کردن همسر، با انگیزه انتقام گیری
وقتی مطمئن شدم او مرده است برای اینکه کسی متوجه قتل نشود با چاقو جسد را مثله کردم و در منطقهای خلوت و کمتردد انداختم.
مردی اواسط مرداد ماه به پلیس آگاهی استان فارس رفت و طی شکایتی اعلام کرد دختر جوانش به نام مهشید به طرز مرموزی مفقود شده است.
او گفت: «چند روزی بود از مهشید خبر نداشتم برای همین تصمیم گرفتم به خانهاش بروم و احوال او را جویا شوم اما فهمیدم دخترم در منزل نیست. شوهرش هم جواب درستی به من نداد و گفت مهشید از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است.
من به شدت نگران او هستم.» ماموران سعی کردند ردپایی از زن ناپدیدشده به دست بیاورند اما موفق به این کار نشدند. تا اینکه چند روز بعد قطعاتی از بدن زنی ناشناس در جادهای برونشهری و کمتردد پیدا شد.
کارآگاهان جنایی وقتی در صحنه جرم حضور یافتند با بررسی نشانههای موجود به این اطمینان رسیدند که زن جوان در مکانی دیگر به قتل رسیده و سپس جنازهاش به آنجا منتقل شده است.
از سویی مثلهشدن جسد از تلاش قاتل برای شناسایی نشدن قربانیاش حکایت داشت و همین امر ثابت میکرد عامل یا عاملان جنایت به احتمال زیاد افرادی آشنا با مقتول بودند.
کارآگاهان جنایی بعد از آنکه پیکر زن ناشناس به پزشکی قانونی انتقال یافت، والدین مهشید را احضار کردند و از آنها خواستند جسد را رویت کنند. آنها با دیدن صورت مقتول تایید کردند جسد متعلق به دخترشان است.
به این ترتیب اولین گره این معما باز شد و ماموران که میدانستند مهشید با شوهرش رضا به شدت اختلاف داشت در گام بعدی سراغ این مرد رفتند و او را به عنوان مظنون به همسرکشی بازداشت کردند. رضا وقتی پشت میز بازجویی نشست اتهام قتل را انکار کرد و گفت از این ماجرا هیچ اطلاعی ندارد.
او گفت: «مهشید چند روز قبل از پیدا شدن جنازهاش بدون اینکه حرفی بزند خانه را ترک کرد و من نمیدانم بعد از آن کجا رفت و چه اتفاقاتی برایش رخ داد.» ماموران که از توضیحات رضا قانع نشده بودند او را به پزشکی قانونی معرفی کردند و بعد از تنپیمایی آثار جراحت روی بدن متهم مشاهده شد.
متخصصان اعلام کردند این زخمها به تازگی و در پی درگیری ایجاد شده است. این کشف عرصه را بر مرد جوان تنگ کرد و او اتهام کشتن همسرش را گردن گرفت. رضا در اعترافاتش گفت: «اختلافات من و مهشید از مدتی بعد از ازدواجمان شروع شد.
ما از نظر اخلاق و سلیقه با هم بهشدت تفاوت داشتیم و سر هر مساله با هم درگیر میشدیم. اختلافات ما به حدی رسید که زنم چند بار مصمم شد طلاق بگیرد ولی من با جدایی مخالفت کردم و معتقد بودم باید به زندگی مشترک ادامه بدهیم و مشکلات را برطرف کنیم. البته این اتفاق نیفتاد و چند وقت قبل مشاجره ما بالا گرفت و همسرم را کتک زدم. او هم از من شکایت کرد و مرا به زندان انداخت.
البته چند روز بیشتر در حبس نماندم و مهشید اعلام رضایت کرد.» متهم به قتل در ادامه گفت: «در حالی از زندان آزاد شدم که کینه عمیقی از همسرم به دل گرفته و به این نتیجه رسیده بودم که باید با کشتن او انتقام خودم را بگیرم.
بالاخره روز حادثه این نقشه را عملی کردم. آن روز ما طبق معمول با هم دعوا کردیم و من در یک لحظه دستانم را دور گلویش فشار دادم تا اینکه مهشید از حال رفت. وقتی مطمئن شدم او مرده است برای اینکه کسی متوجه قتل نشود با چاقو جسد را مثله کردم و در منطقهای خلوت و کمتردد انداختم.» ب
پرونده اتهامی مرد جوان اکنون در اختیار بازپرس جنایی قرار گرفته است و تحقیقات از او ادامه دارد.
نظر کاربران
چقدر بيرحم حالم بهم خورد اين جور ادما ....
پاسخ ها
زن هم مقصر بوده که رضایت داده تا به این زودی بیاد بیرون
این دیگه کیه بابا !!! روانی بوده !!!!! خدا آخر و عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه !!!!!
elahi daste mardaii k zanashono mizanan beshkane aslan bemiran in adamaye past.
در دعوا حلوا پخش نمیکنند.جنگ ودعوا نتایج تلخی دارد.یکی غالب دیگری مغلوبه ولی هردو طرف اسیب میبینند.درسته که طلاق نکوهیده است ولی درمواقعی نیازاست تا به مرحله ناجور نرسد.