شروط لاریجانی برای اصولگرایان مجلس دهم
هفتم خردادماه که برسد، ماراتن ۲۹۰ نماینده مجلس دهم آغاز خواهد شد، ماراتنی ۴ ساله که در پایان شاید برخیها را از قطار نمایندگی پیاده و برخی را راهی ماراتنی دیگر کند.
«وحدت» گوهر نایاب در بین اصولگرایان شده است، از همان سال ۸۲ که بعد از سالها دوری از سیاست قدم در ساختمان بهشت نهادند و برنامهریزی برای بهارستان و پاستور را آغاز کردند و یکی بعد از دیگری موفق به فتح کرسیها شدند. اما روزهای اختلاف از همان دوران آغاز شد. اختلافاتی که حال بیش از یک دهه از آن میگذرد و اصولگرایان گرچه در همه این سالها توانستند باوجود اختلافات درون سازمانی، کج دار و مریز کرسیهای قدرت خود را حفظ کنند اما خرداد ۹۲ و به دنبال آن اسفند ۹۴ تیرخلاصی بر پیکره راست گرایان بود تا اینبار اصلاحگرایان باشند که از دل همین شکافهای بین برادران اصولگرا، قدم به قدم به کرسیهای قدرت نزدیک شوند.
گرچه روحانی نشسته بر صندلی ریاست پاستور خود برخواسته از جریان اصولگراست اما کیست که نداند شیخ بدون پشتوانه اصولگرایان بر این مسند نشست، گرچه رییس تکیه زده بر ساختمان بهشت تهران یک اصولگرای آبادگر است اما کیست که نداند صندلیهای این ساختمان به موازات بین چپ و راست تقسیم شده است، و حال قرار است مجلسی هم بر سر کار آید که نه یک اقلیت اصلاحطلب که یک فراکسیون اکثریت اصلاحطلب را به خود ببیند. زنگ خطری که حالا بلندتر از سال ۹۲ در بین اصولگرایان به صدا در آمده است تا شاید اینبار اختلافات در سایه قدرت گرفتن رقیب اصلاحطلب، درون خانواده حل شود و تا به انتخابات سال ۹۶ نرسیده اصولگرایان هم رنگی از وحدت را به خود بزنند.
وقتی ناقوس اختلاف در دژ محکم اصولگرایان به صدا در آمد
اختلافات برادران اصولگرا از همان مجلس هفتم رنگ و بویی جدی به خود گرفت، نه از آن زمانی که رییس دولت اصلاحات هنوز بر تخت ریاست پاستور تکیه زده بود، بلکه اختلافات از آن روزی آغاز شد که محمود احمدینژاد که از قضا با تکیه بر رای اصولگرایان از خیابان بهشت به پاستور رفته بود، آرام آرام از آن مردِ شعارهای انتخاباتی فاصله گرفت تا زمزمههای انتقاد از رویه او، از دل جریان راست بلند شده و پارلمان که مقر محکم اصولگرایان در آن سالها بود را دچار چند دستگی کند. آنگونه که مردانی از جنس افروغ، خوش چهره، ابوطالب و ...یکی پس از دیگری راه خود را از همراهان رییس دولت وقت جدا کردند تا در کنار فراکسیون اکثریت اصولگرایان، فراکسیونی از مستقلین اصولگرا هم شکل بگیرد.
مجلس هشتم که از راه رسید حال و هوای اصولگرایی متفاوتتر شد، چه آنکه نمایندگانی از جنس مریدان بی چون و چرای رییس دولت وقت به مجلس راه یافته بودند که در حمایت و جانبداری کسی را یارای رقابت با آنها نبود، همانهایی که فراکسیون انقلاب اسلامی را بنا نهاده تا راه خود را اینگونه از قدیمیترهای اصولگرا چون باهنر،لاریجانی، ابوترابی، توکلی و ...جدا کنند. آنانی که بعدها پایداریچی نام گرفتند و مسیر اصولگرایی را با اختلاف افکنیهای گاه و بیگاه خود پر از دست انداز کردند.
آنگونه که دیگر مجلس نهم، نه به مثابه مجلس هفتم بود نه به مانند پارلمان هشتم، اگر در آن ۸ سال دو مجلس قبلی گاهی مرامها بر مدار وفاق و سکوت پیش میرفت، در مجلس نهم نواصولگرایانی که مرکز ثقل تفرقه در جریان ریشه دار اصولگرا شده بودند آنقدر یکه تازی و اختلاف افکنی میکردند که از تریبون مجلس نه فقط علیه رقبایشان که بارها و بارها علیه هم کیشان اصولگرای خود سخن گفتند، مجلسی که گرچه اصلاح طلبانش به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید تا یک فراکسیون تشکیل دهند، اما از دل آن دو فراکسیون اقلیت اصولگرا و اکثریت اصولگرای رهروان ولایت سربرآورد.
دامنه شکافی که بین اصولگرایان در بهارستان پررنگ شده بود به بیرون از ساختمان هرمی و به روابط بین احزاب هم کشیده شد و سنتیها را در تب و تاب و نگرانی وحدت از دست رفته توسط نوآمدگان اصولگرا قرار داد. تندروها گرچه بارها بر سر میز مذاکره با بزرگان نشستند اما آخر کار باز هم مرامشان بر خط و نشان کشیدن بود و باج گرفتن. همین رویهها بود که یکی بعد از دیگری کرسیهای قدرت را از ید اصولگرایان بیرون کشید و به دست رقیب تازه نفس به صحنه بازگشته داد.
و حال مجلس دهم....
قرار نیست دیگر از تریبون مجلس دهم فقط صدای اصولگرایان بلند شود، مجلس دهم گرچه مجلس ششمی یکدست اصلاحطلب نیست اما بدون شک دیگر قدرت در ید کامل اصولگرایان هم نخواهد بود. مجلسی که در آن چپ و راست دیگر نمیتوانند برای هم خط و نشان بکشند و هرکدام پا به پای همدیگر در تقسیم مناصب و دیگر تصمیمات مجلس نقش آفرین هستند.
از همین روست که اصولگرایان اینبار جدیتر از قبل، هنوز مجلس دهم آغاز نشده به فکر تشکیل فراکسیونی یکدست و واحد افتادهاند و رایزنیها برای جمع کردن همه آنهایی که برچسب اصولگرایی برآنها خورده و حتی مستقلین مجلس دهم آغاز شده است تا شاید اینگونه فضا را به طور کامل در اختیار رقیب چپ گرا قرار ندهند.
چند روز پیش بود که حمیدرضا فولادگر که در طیف اصولگرایان اعتدالی تعریف میشود از جلسات منظم با علی لاریجانی خبر داد. جلساتی که بنا به گفته فولادگر گرچه پیرامون مباحث جاری کشور است اما در آن گریزی هم به دسته بندیهای سیاسی مجلس دهم زده میشود. آنگونه که فولادگر روایت کرده است جمع بندی جلسات منتخبان اصولگرای مجلس دهم با لاریجانی این است که لاریجانی با تشکیل «فراکسیون واحد» اصولگرایی به شرط «فراگیری» فراکسیون موافق است. فراکسیون فراگیری با حضور همه سلایق اصولگرا و حتی مستقل در مجلس دهم. فراکسیونی که در آن نمایندگی که تمایل ندارند در فراکسیون اصلاحطلبان نیز حاضر شوند میتوانند در این فراکسیون حضور پیدا کنند.وی از احتمال رایزنی برای عدم تشکیل فراکسیون سوم در مجلس دهم هم خبر داده است.
در همین رابطه پورمختار دیگر عضو فراکسیون رهروان از ضرورت تشکیل فرکسیون واحد اصولگرایی در مجلس دهم گفته و ضمن یادآوری تلاش اصلاحطلبان مجلس دهم برای تشکیل فراکسیونی واحد، خواستار آن شده است که اصولگرایان برای تاثیرگذری بیشتر در مجلس دهم به اتحاد و اتفاق نظر برسند.
وی با تاکید بر نگرش جذب حداکثری برای تشکیل فراکسیون واحد اصولگرایی گفته است «برای تشکیل فراکسیون واحد نیازمند گذشت و تکیه بر مشترکات اصولگرایی هستیم زیرا اختلافات عمیقی میان اصولگرایان وجود ندارد. هرچند در برهه ای از زمان شاهد بودیم که طیفی از اصولگرایان ها بر حداکثرها تکیه کرده و دایره اصولگرایی را محدود به خودشان کردند که این امر موجب ایجاد انشقاق شد. طیف اصولگرایی، طیف شفاف و وسیعی است و توان جذب حداکثری و وحدت را دارد.»
پشت پرده شرط و شروط لاریجانی برای اصولگرایان مجلس چیست؟
اما ریشه این شرط و شروط لاریجانی برای اصولگرایان مجلس دهم کجاست؟ علی آقای لاریجانی بی شک سیاستمداری یکدست اصولگراست، او از همان روزی که مرد میدان فرهنگ بودن را کنار گذاشت و بِرند «فیلسوف سیاستمدار» بودن را همراه خود کرد تلاش کرده است در مسیر اصولگرایی مبتنی بر اعتدال قدم بردارد. شاید از همین روست که از روحانی و هاشمی و ناطق نوری تا جامعه روحانیت و جامعه مدرسین و ... همواره با روی باز پذیرای او بودهاند و او را مردی متفاوت و البته اعتدالی در عالم سیاست اصولگرایی میدانند. خصوصا از آن روزی که مسیر سیاست ورزی اش به بهارستان رسید و قبای ریاست مجلس را برتن کرد.
لاریجانی زمانی پای به بهارستان گذاشت که اختلافات درون اصولگرایان پررنگتر از قبل شده بود، او از همان روز اول به مانند برخی هم کیشان خود مسیر مدارا با مشی تندروها را در پیش نگرفت و هرجا که لازم بود با زبان عتاب با تندروهای مجلس سخن گفت. آنگونه که ماجرای علی لاریجانی و تندروهای اصولگرا در پارلمان هشتم و نهم، پرده های مختلف و جنجالی زیادی را به خود دید.
هرچند مجلس دهم تا حد زیادی خالی از آن قِسم تندروها شده است اما هنوز هم هستند دیگرانی که تلاش دارند عنان تحرکات اصولگرایانه مجلس دهم را از دست لاریجانی و طیف نزدیک به او بگیرند. نمود بارز آن را به نوعی میتوان در جلسات هفت نفره ای جستجو کرد که اعضای آن نزدیک به طیف تندروهای اصولگرا هستند.
گرچه بنا به روایت هایی که از سوی اعضای این کمیته مطرح شده است تعداد افرادحاضر در جلسات این کمیته به بیش از ۲۰ نفر نرسیده است اما وضعیت شکننده اصولگرایان در مجلس دهم همین اندازه از تفرقه افکنی را هم بر نمیتابد. از همین روست که علی لاریجانی که از قضا بارها و بارها مورد هجمه و تخریب از سوی این طیف قرار گرفته است در بزنگاه تشکیل فراکسیون اصولگرایان مجلس دهم با شرط و شروط وارد گود شده است.
«واحد» و «فراگیر» بودن دو اصلی که لاریجانی برای فراکسیون اصولگرایان مجلس دهم برشمرده است، شروطی هستند که در پس آن باید دوراندیشی فیسلوف پارلمان را هم به نظاره نشست، دوراندیشی که میگوید اصولگرایان در این زمانه و مقطع دیگر جایی برای خطا و اشتباه ندارند و رقیب آنقدر جان گرفته است که هرگونه تفرقه افکنی حتی در اندازهای کوچک، باز هم به زیان راستگرایان است.
وحدت اصولگرایی از پارلمان دهم آغاز میشود؟
لاریجانی که درایام انتخابات مجلس دهم با هوشمندی در مقابل تحرکات اصولگرایان روزه سکوت گرفت و مستقل وارد گود انتخابات شد گویی اینبار شرط لازم را بر این دیده است که به میانه میدان بیاید و همراهان اصولگرایش در مجلس دهم را زیر یک پرچم جمع کند تا شاید اینبار پارلمان دهم، وحدت اصولگرایی را به بیرون از خود منتشر کند.
با این وجود لاریجانی آنقدر با مشی تندروها در سالهای همنشینی با آنها در پارلمان اشنا شده است که بداند صرف نشاندن آنها پای میز مذاکره کفایت نمیکند و هرلحظه امکان عهدشکنی از سوی آنها وجود دارد شاید از همین روست که با شرط و شروط از مشارکتش برای تشکیل فراکسیون اصولگرایان مجلس دهم سخن گفته است.
ارسال نظر