مرد در سايه اصلاح طلبان
آخرين خبري كه از او در رسانهها منتشر شد به بيلبوردی مربوط بود كه از سوي شهرداري در تهران نصب شد؛ اين نهاد از هفته دفاع مقدس امسال در اقدامي ابتكاري به انتشار مناسبتي تصاوير موضوعمحور عكاسان در قالب بيلبوردهاي شهري با ذكر نام عكاس پرداخت و در گام اول تصاوير جالبي از رزمندگان با شعار «... جهاد ادامه دارد» را در خيابانها و بزرگراهها نصب كرد.
يكي از اين تصاوير، آیت ا... سيدمحمد موسوي خوئينيها را كه به عنوان امام جماعت دانشجويان پيرو خط امام و تسخيركنندگان سفارت آمريكا پيشاپيش آنها نشسته، نشان ميدهد.نصب اين تصوير در شهرميتوانست حامل پيام هايي باشد كه خوشبينانهترين آن بازگشت آيت ا... به عرصه عمومي بود و شايد تصميمگيران اصلي درصدد بودند كه او ميتواند مانند گذشته به عرصه سياست بازگردد و ديگراني كه عضو مجمع روحانيون نيستند و هر هفته نميتوانند از ديدگاههاي او مطلع شوند را با مواضع خود در مقاطع مختلف آشنا سازد، اما او مرد پشت پرده اين بنر كه نماد ضداستكبار بود و با شعارهايي كه در سالهاي اخير عليه او سر ميدادند تناسب نداشت را در گوشهاي از خاطراتش پنهان كرد و ترجيح داد باز هم سكوت كند.
يك گام به سوي عيان شدن
او كه شايد نامش بيش از همه در جريان تسخير سفارت آمريكا در اذهان ماند تا به امروز با القاب «پدر معنوي جوانان انقلابي» به واسطه ۱۳ آبان ۵۸، «آرمانگراي مسلمان» براي مواضع سياسي اش و «مرد خاكستري» به دليل سكوت بلندمدتش و «پدر خوانده»، «عاليجناب سايه» و... شناخته شده است كه البته القاب ديگري هم به او دادند كه ناشي از بغض هاي سياسي مخالفان انديشه او بود. سكوت آيتا... موسوي خوئينيها ادامهدار بود تا اينكه در سال ۹۴ تغييراتي نسبت به سالهاي قبل به ويژه ۸ سال استقرار دولت احمدينژاد در او پديدار شد.
او نامههاي خود به رئيسجمهور را علني ميكرد و ميخواست صداي دغدغههايش به گوش ديگران برسد. مثلا در ارديبهشت سال گذشته بود كه نامهاي خطاب به رئيسجمهور نوشت و در آن آورد: اصل اصيل قانوني بودن جرايم و مجازاتها سابقهاي به قدمت مدنيت بشر داشته و نقش ستون فقرات پيكره نظامات اجتماعي - قضائي را ايفا مينمايد كه علاوه بر ذكر آن در اصل ۳۶ قانون اساسي در ماده ۲ قانون مجازات اسلامي نيز آمده است: «هر رفتاري اعم از فعل يا ترك فعل كه در قانون براي آن مجازات تعيين شده است جرم محسوب ميشود.» همچنين در ماده ۱۲ قانون مزبور قيد شده: «حكم به مجازات يا اقدام تاميني و تربيتي و اجراي آنها بايد از طريق دادگاه صالح به موجب قانون و با رعايت شرايط و كيفيات مقرر در آن باشد».
موسوي خوئينيها در اين نامه افزوده است: مجمع روحانيون مبارز از رياست محترم جمهوري كه يكي از وظايف مهم ايشان اجراي قانون اساسي است درخواست مينمايد كه با استفاده از اختياراتي كه قانون به ايشان داده است از تخلفاتي كه در كشور از قانون اساسي جمهوري اسلامي رخ ميدهد، جلوگيري نمايند.» در سال گذشته و آن روزي كه در ساختمان دو طبقه شمال تهران به ديدار او رفتيم يك جمله بيان كرد كه تاكيد داشت بايد براي هميشه مدنظر باشد و آن هم «تنظيم شرايط به نحوي كه مردم در آرامش و امنيت باشند» بود.
تاكيد بر شرايط زمان و مكان
اگر چه او سالها براي اقشاري از جمله به ويژه دانشجويان داراي تفكر چپ به عنوان مرجع فكري سياسي شناخته ميشد اما يك ويژگي بارز او همواره مورد تحسين قرار ميگرفت كه آن هم هراس نداشتن از تغيير بود.
برخي شخصيتهايي كه در جايگاه مرجع فكري قرار ميگيرند بيم آن را دارند كه با تغيير مواضع يا حتي اصلاح آنها به نوعي از سوي حاميان شان مورد ترديد قرار گيرند، بنابراين اگر چه اين تغييرات را در ذهن خود لازم ميدانند اما به سمت تحقق آن نميروند و ترجيح ميدهند شرايط را مانندگذشته و البته با پذيرش تبعات آن ثابت نگه دارند كه موسوي خوئينيها اين ويژگي را ندارد و تاكيد دارد بايد مواضعي بر اساس شرايط زمان و مكان داشت.
مثلا در ابتداي دهه ۷۰ ميگويد كه «ما يك حرف ميزنيم كه گويا نسل جوان اصلا نميفهمد. معتقديم حق از آن مردم است. ادارهكردن مملكت حق مردم است» كه اين تفكر او نشات گرفته از همان محبوبيتش در نزد دانشجويان در اواخر دهه ۵۰ است. شايد هم همين ويژگي يعني هراس نداشتن از گام برداشتن در زمان و مكان حاضر بود كه سبب انشعاب در جامعه روحانيت مبارز شد و مجمع روحانيون تشكيل شد.
توانايي در سازماندهي سياسيون
آنچه بيش از همه سبب هراس مخالفان موسوي خوئينيها شده توانايي او در سازماندهي تشكيلاتي است كه البته اين توانايي از قبل انقلاب هويدا بود، مثلا يكي از سايت هاي منتقد او اعتراف كرده است كه «مهمترين فعاليت موسوي خوئينيها پيش از انقلاب مربوط به جلسات تفسير وي در مسجد جوزستان نياوران بود كه جمعيت قابل توجهي در اين جلسات حاضر ميشدند. جلسات تفسير وي از دو جنبه محتوا و ثمره حائز اهميت بود.» در ادامه اين گزارش به اين موضوع هم اشاره شده است كه درزمان تسخير سفارت آمريكا وقتي براي تصميم نهايي با ترديد مواجه ميشوند به نزد معلم تفسير خود كه همان موسوي خوئينيها بود ميروند كه اين رجوع نشاندهنده تاثيرگذار سازماندهي شده او بود يا در سال ۸۷ در نشستي به دانشجويان چنين گفته بود كه «اصلاحات يك جريان است و اصلاحطلبان يك طيفاند نه يك حزب، سكوت و نشستن را كنار بگذاريد.
با يكديگر فكر كنيد که چطور ميتوان راه را باز كرد، شرايط سختي براي كاركردن وجود دارد». يعني او با وجود اينكه آنها را از حركات تنش زا دور ميكرد اما در عين حال ميخواست كه سكوت و بيتحركي در جريان دانشجويي به رسميت شناخته نشود.
اكنون هم اگر چه مجمع روحانيون بهطور رسمي و مانند گذشته فعاليت علني ندارد اما اعضاي آن تاثيرگذاري بالايي در تصميمگيرهاي طيف اعتدال و اصلاحات دارند. برخي مخالفانش او را داراي دولت خودمختار ميدانند، يعني تصميمي به صورت شخصي ميگيرد و ديگران را مجاب به موافقت با آن ميكند كه اين تحليل محلي از تاييد ندارد چرا كه او در مجمع روحانيون به عنوان تشكلي حضور دارد كه سران اصلاحات در آن در كنار يكديگر به تصميمگيري ميپردازند و نظر تمام اعضا در تصميم نهايي دخيل است، پس دولت خود مختار هم ناشي از حسادت به تواناييهاي موسوي خوئينيها در سازماندهي نيروهاي سياسي است.
مردي براي همه دوران
پر بيراه نيست اگر اذعان شود موسوي خوئينيها كه حتي حضور در مجالس رسمي سياسيون را براي خود جایز نميداند، سهم بزرگي در رخدادهاي سياسي دارد. مثلا خندهدار است اگر ادعا شود درانتخابات سال ۹۲ و حتي همين اسفند ۹۴ او نقشي در تصميمگيري هاي اردوگاه اصلاحطلبي نداشته است. موسوی خوئينيها نميرود اما هميشه گويي در راس تصميمگيري ها حضور دارد كه دليلش را بيترديد ميتوان اعتمادي دانست كه جريانات سنتي و اصيل اصلاحات و اعتدال به او دارند. او غايبي است که هميشه بايد او را حاضر فرض كرد.
ارسال نظر