سال برجامی در تاریخ ایران
پژمان رحیمیان- سرپرست تیم کارشناسی سازمان انرژی اتمی ایران در ویژه نامه روزنامه ایران نوشت: در مذاکرات هستهای رهبر معظم انقلاب (مدّظله العالی) طی نامه ۹ مادهای خود، کف خواست ایران را انجام موضوع به دفعات تعیین فرمودند.
در تاریخ پر حادثه ایران، برخی از سالها با حوادث ویژهای، خود را از دیگر سالهای سپری شده متمایز کردهاند. از این منظر سال ۱۳۹۴ با دستیابی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵ به توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در تاریخ معاصر به عنوان یک نقطه عطف برجسته دیده خواهد شد.
طلیعه سال ۱۳۹۴، با دور اول مذاکرات لوزان همراه بود. مذاکراتی که تنها ۱۵ روز مانده به مهلت چهارماهه برای توافق سیاسی انجام میشد و با این حال تیم مذاکرهکننده ایران بیتفاوت نسبت به گذر زمان و تنها با تمرکز بر کیفیت نتیجه، مذاکرات را پیش میبرد. راه دشواری در حال طی شدن بود که درک واقعی دشواری آن تنها برای افرادی که به گزارشهای رسمی و غیررسمی جلسات دسترسی داشتهاند، امکانپذیر است. پیشتر در برخی حوزههای اصلی نظیر تعداد سانتریفیوژها توافقاتی صورت گرفته بود.
با این حال هنوز چند مسأله پیچیده و غیر قابل حل روی میز بود و تیم باید پس از فراغتی کوتاه و تنها چند روز بعد از تحویل سال ۱۳۹۴، مجدداً راهی لوزان میشد. سفری که میتوانست شاکله توافق را نمایان سازد.
بالاخره مذاکرات لوزان 2، با افت و خیزهای فراوان و 13 جلسه نفسگیر که آخرین آن از ساعت 15/21 شامگاه 12 فروردین (برابر با 1 آوریل 2015) تا ساعت 6 صبح 13 فروردین (برابر با 2 آوریل) بدون توقف ادامه داشت، به هدف تعیین شده دست یافت. از نزدیک لمس میشد که هر گونه خستگی، یأس و تمرکز نداشتن میتواند به شکست در مذاکرهای بینجامد که حالا در آخرین قدمهای خود تبدیل به جنگی تمام عیار شده بود.
با این حال با مقاومت در برابر همه آنچه میتوانست مذاکرهکنندگان را از تمرکز بر مذاکرات بازدارد، روز 13 فروردین (برابر با 2 آوریل) به یکی از روزهای مهم تقویم سال 1394 تبدیل شد. هر چند هنوز تا تحقق «برجام» فاصله زیادی بود زیرا متنی که از منظر طرفهای مذاکره جامع و مانع باشد، هنوز وجود نداشت و تازه کار کارشناسان و مدیران سیاسی آغاز شده بود.
در لوزان 2 توافق شد تا حاشیه اجلاس بازنگری NPT در نیویورک به عنوان فرصتی برای نخستین دور نگارش برجام استفاده شود. در این فاصله طرف مقابل سعی کرده بود مطالب مورد انتظار یا بهتر بگوییم، برجام ایدهآل خود را بویژه در حوزه هستهای حتی فراتر از لوزان تدوین کند. اما در نیویورک با مانع محکم تیم مذاکرهکننده کشورمان مواجه شد و تمامی آن متون به پارکینگ هدایت شدند و در عوض، متون منطقی تیم ایرانی مبنا قرار گرفت.
البته این اقدام چندان هم آسان نبود. اختلافها چنان بالا گرفت که منجر به جلسه یک روزه پر تنشی در ژنو بین وزیران امور خارجه ایران و امریکا شد. همان جلسه معروفی که حرارت تا جایی بالا رفت که وزیر امور خارجه امریکا در اثر یک حرکت غیرارادی ناشی از عصبانیت زیاد، موجب پرتاب ناخواسته در خودکار خود به سمت یکی از اعضای تیم ایران شد و البته بعد از جلسه چندین بار عذرخواهی کرد.
پس از چندین دور مذاکره چند روزه و کوتاه، تقویم مذاکرات، تیمهای کارشناسی هر دو طرف را برای یک دوره نسبتاً طولانی به وین فرا خواند؛ 28 روز مذاکره در سطوح کارشناسی و مدیران سیاسی یعنی تا روز 26 خرداد (برابر با 30 ژوئن). البته پیچیدگی مباحث سبب شد کار، 14 روز بیشتر از تقویم مذاکرات، به درازا بینجامد. 42 روز حضور تیم کارشناسی در وین در 18 روز پایانی با حضور وزیران امور خارجه و انرژی ایران و امریکا همراه شد که در نوع خود از نظر طولانی شدن مذاکرات و حضور وزیر امور خارجه امریکا در خارج از کشور رکوردی کم سابقه به شمار آمد. روی دیگر این مذاکرات طولانی نشان میداد که تیم مذاکرهکننده همانطور که بارها اعلام کرده بود تحت فشار زمان مذاکره نمیکند و 14 روز مذاکره در وقت اضافه، این ادعا را اثبات کرد.
حتی در این 42 روز هم طرف مقابل باوجود فشار فراوان، نتوانست موضوعاتی را که قبلاً در نیویورک، به پارکینگ هدایت شده بودند به متن برجام بازگرداند. بخش عمدهای از این 42 روز به صیقل دادن متن برجام تخصیص یافت. شاید برای بیشتر خوانندگان، ساعتها بحث و جدل بر سر قرار گرفتن محل یک علامت نشانهگذاری مانند یک ویرگول، غیر قابل تصور باشد. از دیگر دشواریهای کار در این مدت، تطبیق متن با توافقات و ویرایش قبلی بود. گاهی اوقات تعداد این ویرایشها به بیش از 2 یا حتی 3 ویرایش در 24 ساعت میرسید. نماینده اتحادیه اروپا، به عنوان هماهنگکننده مذاکرات، مسئول اعمال تغییرات در متن، حذف یا اضافه کردن براکتها و چاپ آخرین ویرایش با ذکر تاریخ و ساعت بود.
به دلیل وجود براکتهای زیاد، عبارتهای مورد نظر هر طرف در یک موضوع واحد و نیز کاغذهای جداگانه (که برخی از آنها بعدها تبدیل به پاراگرافهای 54 و 55 برجام شدند)، هر یک از ویرایشهای تحریم و هستهای، به بیش از 30 الی 40 صفحه میرسید. حتی اگر در یک جلسه، فقط یک صفحه از این 30 الی 40 صفحه مذاکره میشد، تیم کارشناسی هستهای و تحریم، باید تمام 30 الی 40 صفحه را با دقت بسیار بالا بررسی میکرد تا از بداخلاقی طرف مقابل جلوگیری کند.
این در حالی بود که به دفعات مشاهده شد که طرف مقابل با این تصور غلط که طرف ایرانی توجه کافی نخواهد داشت، آرزوهای خود را مجدداً در سایر بخشهای متن جای داده بود. اما در فاصله کمتر از 3 الی 4 ساعت و در هر ساعتی از شبانهروز، موارد تناقض ویرایش جدید با قبلی مشخص و تا این موارد اصلاح نمیشدند، جلسه بعدی شروع نمیشد.
در نهایت، روز 23 تیرماه (برابر با 14 جولای) در تقویم جلاله سال 1394 به یک روز تاریخی تبدیل شد و برجام در این روز به سرانجام رسید. ولی هنوز تا فرجام کار (روز اجرا) فاصله بسیار زیادی مانده بود. البته اتفاقی که چند روز بعد از این تاریخ در مقر دائمی سازمان ملل متحد در نیویورک به وقوع پیوست نیز ارزشی کمتر از روز سرانجام برجام نداشت. 29 تیرماه (برابر با 20 جولای) روز افتخار آمیزی بود که اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت به عنوان شورایی که در سالهای گذشته 6 قطعنامه را ذیل فصل هفت منشور ملل متحد و بهصورت کاملاً ظالمانه علیه کشورمان به تصویب رسانده بود، همه این قطعنامهها را به اتفاق آرا، لغو کردند. با تصویب قطعنامهای جدید، دوران جدیدی برای کشور عزیزمان آغاز شد.
اما پس از بازگشت از سفر 42 روزه وین و در شرایطی که هنوز گرد سفر را از چهره نزدوده بودیم، مأموریت خطیر دیگری آغاز شد. طبق برجام، ایران سه گزینه برای کاهش میزان ذخایر اورانیوم غنی شده خود اختیار کرده بود. یک گزینه یعنی رقیق سازی، صرفاً به مثابه شیر اطمینان در توافق تعبیه شد تا در صورت در دسترس نبودن دو گزینه دیگر، فشار را از روی سیستم رفع نماید. گزینه دیگر، یعنی ساخت سوخت واجد استانداردهای بینالمللی در فاصله بین روز سرانجام تا روز فرجام یا همان اجرا، میسر نبود. گزینه دیگر، که بهترین گزینه نیز بود، ورود به بازار خرید و فروش محصولات اورانیوم بود. اتفاقی که حق مسلم و به رسمیت شناخته شده غنیسازی جمهوری اسلامی ایران را از یک مفهوم در حقوق بینالملل به یک حقیقت کارکردی تبدیل کرد.
سؤالات بسیاری توسط سازمان که مسئولیت این مذاکرات را به عهده داشت، باید پاسخ داده میشد. چه کسی حاضر به این خرید و فروش است؟ قیمت این مواد به چه طریق ارزشگذاری شود؟ زمان، مکان و نحوه این تبادل چگونه باید باشد؟ ریسکهای بسیار متعدد و خطراتی که حمل و نقل این کالا را تهدید میکند، چگونه باید مدیریت شوند؟ و دهها سؤال و ابهام دیگر که با توجه به خطوط قرمز ایران اهمیتی مضاعف مییافت.
در نهایت مذاکرات برای مبادله اورانیوم غنی شده در برابر کیک زرد با توجه به سطح و عمق روابط، با کشور روسیه که تاکنون شریک اول ایران در همکاریهای هستهای بوده است، از مرداد ماه آغاز شد. در ابتدا مذاکرات بسیار سخت و پیچیده بود. بدیع بودن موضوع و وقوع آن برای نخستین بار، پیچیدگی آن را دو چندان کرده بود. طرف روسی، تأکید داشت که ابتدا باید در داخل ایران نمونهگیری انجام شود تا پس از آزمون این نمونهها در روسیه، نسبت به ارزش مواد غنی شده ایران، اعلام نظر نمایند. اما بازه زمانی که برای این قرارداد و به دنبال آن برای خود تبادل مواد پیشنهاد میداد، به هیچ وجه با برنامه کشور برای تحقق روز اجرا (یعنی تا پایان دی ماه) تطابق نداشت و روز اجرا را تا بهار 1395 به تعویق میانداخت.
با وجود بنبستی که بر سر نمونهگیری، آزمون نمونهها و تعیین کیفیت به عنوان پیش شرط تعیین قیمت و تبادل اصلی وجود داشت، روی چند اصل اساسی توافق حاصل شده بود. مهمترین این اصول همزمانی تبادل به عنوان کف شرط ایران بود و دیگری دریافت اورانیوم طبیعی به شکل کیک زرد علاوه بر مقدار اورانیوم مصرف شده برای تولید مواد غنی شده ارسالی بود. به عبارت دیگر قرار شد ما به جای پول، در ازای حقالعمل تبدیل کیک زرد به UF6 و غنیسازی آن تا تولید این مقدار ماده غنی شده نیز کیک زرد تحویل بگیریم.
در همین اثنا، رهبر معظم انقلاب (مدّظله العالی) نیز طی نامه 9 مادهای خود، کف خواست ایران را انجام موضوع به دفعات تعیین فرمودند.
برای برون رفت از معضل زمان، با یادآوری نکاتی در خصوص حجم همکاریهای پیش رو بین دو کشور ایران و روسیه و توجه دادن طرف روسی به اهمیت این تبادل در آینده همکاریها، ورق کاملاً برگشت. بدین ترتیب که ابتدا ایران کیک زرد را به همراه میزان بیشتر از معادل (که مربوط به معادل هزینه فرآوری و غنیسازی مواد غنی شده بود) دریافت و پس از چند هفته، بر اساس گواهینامه کیفیت و کمیت ارائه شده از سوی شرکت ایرانی، مواد غنی شده به روسیه تحویل و سپس نمونهگیری و آزمون مواد در روسیه انجام شود. توافقی که فراتر از کف شروط تعیین شده برای تبادل بود.
همزمان متخصصان متبحر سازمان انرژی اتمی ایران در چند جبهه دیگر در حال انجام سایر اقدامها داوطلبانه کشور برای تحقق روز اجرا بودند. اقدامهایی که هر یک با هوشمندی و ظرافت خاص طراحی شده بود و خط به خط مطابق برنامه تدوین شده پیش میرفت. به اذعان تمام طرفهای مقابل، ایران در کمتر از نصف زمان پیشبینی شده، اقدامات خود را به انجام رساند و بالاخره روز موعود در تاریخ برجام، یعنی روز اجرا فرا رسید. به این ترتیب روز 26 دی ماه (برابر با 16 ژانویه سال 2016 میلادی) نیز خود را در تقویم جلاله سال 1394، به عنوان روز اجرا، از سایر روزهای این سال ویژه، متمایز کرد. روزی که قانون لغو تمامی تحریمهای مالی، اقتصادی و بانکی مرتبط با هستهای که چند ماه قبل به تصویب رسیده بود، به طور عملی اجرایی شد.
هنوز گرد و غبار سفر روز اجرا را از چهره نزدوده بودیم که باید برای فروش آب سنگین مازاد بر ذخیره 130 تن کشور اقدام میکردیم. این موضوع نیز مانند تبادل اورانیوم غنی شده در مقابل کیک زرد برای نخستین بار در تاریخ صنعت هستهای به وقوع میپیوست و البته چند دشواری بیشتر در بر داشت، زیرا برخلاف بازار خرید و فروش اورانیوم طبیعی و غنی شده، حجم بازار آب سنگین به نسبت محدود (حدود 200 تن در سال) و نیز تولیدکنندگان آن بسیار معدود بودند. این شرایط موجب شفافیت نبودن قیمت در بازار شده بود. از طرف دیگر، سهم بزرگی از این بازار در اختیار یک کشور دنیا است که خرید و فروش با آن کشور نیز مشکلات خاص خود را دارد. با این همه کیفیت خیرهکننده محصول تولیدی توسط فرزندان این مرز و بوم، هر بازاری را به خود جلب میکرد.
این همه اتفاق که برخی از آنها در تاریخ ملل و برخی در تاریخ کشور و صنعت هستهای کشور نادر و منحصر به فرد بودند، موجب شد تا سال 1394 از دیگر سالهای تاریخ انقلاب و ایران متمایز شود. کشوری که به دلیل استفاده از حق خود در غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین و ساخت رآکتورهایی که از آب سنگین استفاده مینمایند، تحت شدیدترین و (به ظن طرف مقابل) فلجکنندهترین تحریمهای تاریخ 100 سال گذشته قرار گرفته بود، امروز علاوه بر ادامه این فعالیتها، به فروش یا تبادل این مواد با کشورهای مختلف و حتی کشورهایی میپرداخت که خود معمار برخی از این محدودیتهای بیاثر بودند.
پس از لطف باری تعالی و توجه ولی عصر(عج)، اتفاقات سال 1394 که بخش عمده جامعه آن را میمون و عده قلیلی آن را نامیمون میدانند، مرهون ایستادگی و مقاومت ملت، وجود خرد، تدبیر، استقلال و آزادی در تصمیمگیران، تصمیمسازان و متخصصان کشور و در نهایت مدال شجاعت، امانتداری، غیرت و تدینی است که رهبر فرزانه انقلاب بر سینه تک تک اعضای تیم مذاکرهکننده نصب کردند. در این میان، از خانواده اعضای تیم مذاکرهکننده که دو سال متوالی با صبر و تحمل دشواریهای فراوان، همگام و پشتیبان تک تک اعضای تیم مذاکرهکننده بودند و در تمام این افتخارات شریک و سهیم هستند، نیز نباید غافل شویم.
ارسال نظر