هزارتوی سیاست در «خانه پوشالی»
مشاور پیشین مارگارت تاچر و رئیس کارمندان حزب محافظهکار با رمانش و شخصیت اصلیاش فرانسیس ارکارت قیامتی در عرصه رمانهای سیاسی بهوجود آورد. قیامتی که حالا کارگردانان سیزنهای متعدد سریال «خانه پوشالی» در جهان به پا کردهاند.
مشاور پیشین مارگارت تاچر و رئیس کارمندان حزب محافظهکار با رمانش و شخصیت اصلیاش فرانسیس ارکارت قیامتی در عرصه رمانهای سیاسی بهوجود آورد. قیامتی که حالا کارگردانان سیزنهای متعدد سریال «خانه پوشالی» در جهان به پا کردهاند.
اما این «خانه پوشالی» با آن یکی نسخه فرق میکند. نسخه اول در بریتانیا میگذشت و مربوط به بعد از پایانیافتن دوران نخستوزیری مارگارت تاچر بود. داستانی که در آن ضد قهرمان داستان سعی میکند با نقشههای ضداخلاقی و گولزننده خود رهبر حزب حاکم شود.
«خانه پوشالی» بریتانیایی از نمایشنامههای «مکبث» و «ریچارد سوم» شکسپیر بسیار الهام گرفته و بهاینترتیب شخصیت اول آنکه نقشش را ایان ریچاردسون ایفا میکند، جملههایی از شکسپیر را تکرار میکند، دیوار چهارم را میشکند و با تماشاچیان صحبت میکند و ازجمله معروف خود، یعنی «شما ممکن است این را بگویید اما من نمیتوانم نظری دهم» برای تأییدکردن غیرمستقیم صحبت دیگران استفاده میکند.
اما داستان نسخه آمریکایی به کلی متفاوت بود. سریال با صحنهای آغاز میشود که در آن فرانسیس آندروود سگی که با ماشینی برخورد کرده و در حال زجرکشیدن است را با دستانش خفه میکند و رو به دوربین میگوید کسی را لازم داریم که کار ناخوشایند اما لازم را انجام دهد. به همین منوال، بیشتر با شخصیت آندروود آشنا میشویم که عضوی دموکرات و تشنه قدرت اهل کارولینای جنوبی کنگره و رهبر اکثریت خانه نمایندگان ایالات متحده است.

بهاینترتیب داستان فرانک و کلر حالا چند سالی میشود که جایزههای مختلف جهانی را میبرد، بازیگرانش را بیشازپیش مطرح میکند و البته تماشاگران را میخکوب. این سریال در حالی فصل جدید خود را منتشر کرده که در فصل گذشته علاقهمندانش را در برابر پرسشی سهمگین قرار داد: آیا فرانک و کلر از هم جدا میشوند؟ آن هم کلری که تأثیری عجیب روی شخصیت عجیب فرانک دارد و تنها کسی است که میتواند او را به نابودی بکشاند. فصل اول این سریال را دیوید فینچر ساخت. آن هم زمانی که داشت مراحل تهیه فیلم سال ۲۰۰۸ خود، یعنی «مورد عجیب بنجامین باتن» را به پایان میبرد، مدیر برنامههایش سریال اصلی بریتانیایی را به او نشان داد و فینچر هم ابراز علاقه کرد.
فینچر میگوید: بهایندلیل میخواست یک سریال تلویزیونی بسازد که طبیعت طولانیمدتی دارد و به این نکته اشاره کرد که فیلمهای سینمایی اجازه خلق شخصیتهای پیچیده را در حد تلویزیون نمیدهند. او اضافه میکند: «در۱۰ سال گذشته این احساس را داشتم که بهترین نویسندگی شخصیتها در تلویزیون اتفاق میافتد. بههمیندلیل دنبال انجام کاری طولانی مدتتر بودم.»
بهاینترتیب، استودیوی امآرسی برای ساخت سریال با شبکههای شناختهشدهای ازجمله اچبیاو، شوتایم و ایامسی تماس گرفت اما در نهایت این نتفلیکس بود که میخواست یک سریال جدید مختص خود را داشته باشد و دیگر شبکهها را کنار زد. تد ساراندوس که مسئول اصلی محتویات پخششده نتفلیکس است، به دادههای بهدستآمده از طرفداران این شبکه نگاه کرد و متوجه شد ترکیب فینچر و اسپیسی مسلما مخاطبان بسیاری خواهد داشت. او میگوید: «شدیدا جالب به نظر میرسید. به نحوی توفانی ترکیب فوقالعادهای از متحویات و استعداد بود». برای پیداکردن نویسنده، فینچر نیازمند کسی بود که بتواند با وفاداری کامل، سیاستهای پارلمانی بریتانیا را به واشنگتن منتقل کند و بهاینترتیب بو ویلیمون که به عنوان دستیار چارلز شومر، هاوارد دین و هیلاری کلینتون فعالیت کرده بود، به این منظور استخدام شد و فیلمنامه قسمت اول سریال را در اوایل سال ۲۰۱۱ به پایان رساند.
اولین اخبار پخش پروژه در ماه مارس سال ۲۰۱۱ منتشر شدند و کوین اسپیسی به عنوان ستاره و تهیهکننده اجرائی به آن ملحق شد. فینچر هم به عنوان کارگردان دو اپیزود اول سریال معرفی شد. نتفلیکس سفارش ساخت ۲۶ اپیزود از این سریال را برای پخش در دو فصل داد.
«میخواهم همه کسانی که اینجا هستند بدانند که شما اولین انتخاب ما هستید. هر بازیگر نماینده اولین انتخاب ما برای این شخصیتهاست. پس گند نزنین!» این جملات را فینچر در نخستین جلسه بازخوانی فیلمنامه خطاب به بازیگران گفت. درخواستی که نه تنها رد شد که به بهترین شکل ممکن بهویژه از سوی بازیگر اصلی سریال کوین اسپیسی اجرا شد تا هم او برای این نقش جایزه ببرد هم در یکی از آخرین پستهای اینستاگرامش با گرفتن عکسی مقابل کاخ سفید به شوخی از آنجا به عنوان خانهاش یاد کند. درواقع کاخ سفید باید لوکیشن اصلی این سریال باشد اما بیشتر صحنههای داخلی «خانه پوشالی» در انبارهای بزرگ صنعتی واقع در جوپای مریلند فیلمبرداری شدهاند؛ بسیاری از معروفترین صحنههای سریال، ازجمله بازسازی کامل بخش غربی کاخ سفید که شامل دفتر رئیسجمهور و دفترها و راهروهای اعضای کنگره میشود در این انبارها بازسازی شدهاند.
سریال برای نمایش صحنههای لایو اکشن خود از پرده سبز استفاده میکند و چشماندازهای بیرون پنجرهها تصاویر روی صفحههای تلویزیون پس زمینه را در مراحل بعد از تهیه به صورت دیجیتالی اضافه میکند. برای قراردادن جزئیاتی که بیرون از پنجره ماشینها در خیابان دیده میشود نیز از یک پرده سبز سه طرفه استفاده میشود و پردههای الایدی خاصی هم روی سقف ماشینها قرار دارند که نور لازم، ازجمله بازتاب پنجرهها را روی بخشهایی از ماشین و خود بازیگران میتاباند.
سازندگان سریال قصد داشتند سه اپیزود خود را در اتاق انجمن امنیتی سازمان ملل فیلمبرداری کنند اما کشور روسیه در لحظه آخر این تصمیم را وتو کرد و به آنها این اجازه را نداد؛ بااینحال سریال موفق به فیلمبرداری در دیگر بخشهای ساختمان سازمان ملل شد. «خانه پوشالی» همچنین از موقعیتهای فیلمبرداری دیگری ازجمله اسپانولا، سانتافه، لاس وگاس و نیومکزیکو نیز استفاده کرده است. شاید بههمینخاطر سروکله رئیسجمهوری روسیه در فصل قبلی این سریال پیدا شد. کسی که مخاطب را به یاد پوتین میانداخت.
با همان چهره سرد و مکار که در بیرحمی دستکمی از بدل اصلیاش نداشت. اسپیسی در مصاحبهای درباره این نقش گفته: «من فقط آنها را از دید کسی که میزبان مراسمی برای حزب دموکرات بوده دیدهام و در ملاقاتهای سیاستگذاری شرکت نداشتم. برای، اینکه رهبر اکثریت خانه نمایندگان (کوین مککارتی جمهوریخواه) و رهبر اقلیت (استنی هویر دموکرات) به من این اجازه را دادند تا در کنگره همراهشان باشم و ببینم چطور کار میکنند بسیار کمک کرد. دیدن اینکه رئیسجمهوری که تازه انتخاب شده چطور از تمام منابع در دسترس خود برای انجامدادن کارها استفاده میکند خیلی جالب بود. فکر کنم یکی از نتیجههای سریال که نشانگر یک معمای اخلاقی هم هست این است که فرانسیس اهریمنی ست بیرحم اما مؤثر که همه کارها را انجام میدهد.
ارسال نظر