چرا ايرانی پيش بينی ناپذير است؟
جعفر گلابي - روزنامه نگار در روزنامه قانون نوشت: به جز اصلاح طلبان، اصولگرایان نيز که گاهي از ابزارهای پایش و رصد گسترده حکومتی برخوردارند، نتوانستند ميزان مشارکت مردم در انتخابات ۷ اسفند را پیش از برگزاری حتی بهصورت تقریبی محاسبه کنند.
در واقع ما در جامعه ایرانی با پدیده غلیظی از پیشبینی ناپذیری مردم روبهرو هستیم چنانچه حتی تا یکی، دو روز قبل از برگزاری انتخابات هم هیچکس نمیدانست روز جمعه چه اتفاقی خواهد افتاد! فضای سرد انتخاباتی به حدی خیابانهای شهر و محافل مردمی را فرا گرفته بود که اگر فرد بیاطلاعی وارد پایتخت میشد به زحمت میتوانست آگاهی پيدا كند که دو انتخابات مهم و حساس در پیش است و بيشتر تحلیلها در داخل و خارج و از سوی صاحبنظران هم با آنچه در روز جمعه اتفاق افتاد فاصله زیاد و گاهی متضاد داشت!
این موضوع اگر چه گاهی اثرات مثبت به همراه دارد ولی در مجموع به هیچ وجه برای کشور و جناحها و جریانهای سیاسی وخود مردم خوب و قابل پذیرش نیست. هیچگاه در هیچ کشوری رفتار سیاسی و اجتماعی مردم بهصورت كامل قابل پیشبینی نیست ولی با درصدی خطا به ويژه در کشورهایی که انتخابات در آنجا نهادینه شده است، افزون بر تحلیلگران سیاسی و ناظران اجتماعی، موسسات نظر سنجی به پیش بینی رای و نظر مردم میپردازند و جز برخي استثناها بيشتر نزدیک به واقعیت هم از آب در میآید.
اینکه چرا در کشور ما در بسیاری از اوقات رفتار مردم قابل پیش بینی دقیق نیست علل و دلایل گوناگون سیاسی و اجتماعی و تاریخی دارد که گاهي مورد شناسایی قرار گرفته است ولی هنوز هم جا دارد کارشناسان و جامعهشناسان پیرامون آن به دقت مطالعه کنند و نتایج مشخصی استخراج ودر اختیارنخبگان جامعه قرار دهند. اما صرف نظر از علل و دلایل، عوامل مهمی هم در این ماجرا دخیلاند که کلید وار عمل میکنند و تشخیص گرایشها و رویدادها و ذهنیتهای مردم ورفتار منتج از آنها را سخت و غیر قابل دسترسی میکنند.
در کشور ما احزاب و نهادهای مدنی همچنان در ضعف مفرط بهسر میبرند و چون بیمهری هم به آنها تحمیل میشود از حداقل کار کرد خود باز میمانند. تشکلهای سیاسی و اجتماعی که علی القاعده باید افکار و عقاید و گرایشات ورفتار مردم را منظم و شفاف کنند فصلی و ضعیفاند و چون بخواهند پا بگیرند از زمین و زمان مورد هجوم قرار میگیرند و راه خروج از عرصه اجتماعی به آنها نشان داده میشود!
جامعهای که در آن مردم بر اساس بینش فردی خود که مجموعهای از افکار و ذهنیاتها وبرداشتهای گوناگون و مختلف است اقدام کند امکان پیش بینی ندارد و برای همه از دولت گرفته تا جناحها و نخبگان و گروههای مرجع چون تیغ دو دم عمل میکند «یوم لدیک و یوم علیک».
بهنظر میرسد حتی برای حاکمیت هم شفاف بودن جامعه ودرصدی از پیشبینی پذیری مردم لازم و ضروری است. تجربه نشان داده که با فرمولهای ساده و قواعده به ظاهر منطقی نمیتوان حداقل ایرانیان را متقاعد کرد. براي مثال ۱۰ درصد تبلیغات ۱۲ درصد نتیجه بدهد یا بالا بردن میزان تبلیغات نتایج بیشتر و مطمئن تری حاصل کند. اگر احزاب و گروهها مستقر شوند و در عمق جامعه ریشه بدوانند بهجای اینکه در میدان عمل وآخرین روز ممکن سیل گرایشات غیرقابل کنترل مردم را به نظاره بنشینیم وگاهی غافلگیر شویم، میشود از طریق نمایندگان مردم حاضر در نهادهای مردمی نه تنها از بطن و متن جامعه خبر دار شد که با آنها جدا وارد گفتوگو شده وتاثیر و تاثرداشت.
فراموش نکنیم این پیش بینی ناپذیریاي که در جامعه ما وجود دارد معلوم نیست دارای کدام حد و مرز است. قطعا امروز در گرایشی خوب و پسندیده و مثبت از شخصیتهای محترم، محبوب و معتقد به جمهوری اسلامی تاثیر میپذیرد و خود را نشان میدهد ولی چه تضمینی وجود دارد که همچنان بر این سبک و سیاق باقی بماند و روزی غافلگیری بزرگترو دیگرگونه و خارج از تصورها بهوجود نیاورد؟ صفت پیشبینی ناپذیری به حکم ذات خود اگر چند صباحی در دایرهای قابل ترسیم باشد ممکن است روزی چنان عمل کند که بزرگترین دستگاههای اطلاعاتی جهانی هم از تصور و احتمالش باز بمانند.
در انتخابات ۷ اسفند در رویدادی عجیب و غیر قابل انتظار در کمتراز یک روز میلیونها نفرمطالعه دیداری و شنیداري کردند، فکر کردند، به نتیجه رسیدند، فرصت را غنیمت شمردند و از روزنهای که یافتند به اقدام و عمل قاطع روی آوردند. احتمال تکرار همین ماجرا در وجوهی دیگر ودر روزی که انتظارش نمیرود قابل نفی و نهی نیست، مگر اینکه همه بپذیریم اینجامعه نیازمند نظم و نهادینه سازی وتکثرمنضبط است.
ارسال نظر