سحر ریحانی و پروژه میلیاردی زلال بی انتها
سحر ریحانی بازیگر جوان سینما و تلویزیون است. او در فیلم سینمایی «بیرون آوردن مردگان» و «پاتو زمین نذار» شناخته شد و حدود هفت نقش اول را بازی کرده است.
این بازیگر که در عرض مدت زمان کوتاهی توانست نقشهای زیادی را در فیلمهای سینمایی برعهده بگیرد حدود یک سال است که جلوی دوربین حاضر نشده است.
شنیدهها حاکی از درگیری او در پروژه عظیمی به تهیهکنندگی تولیت آستان قدس رضوی است. پروژهای که به گفته خود ریحانی بیش از یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون خرج برداشته است.
در گفتوگویی تلفنی از او در خصوص اینکه چه شد بازیگر سینما آن هم بازیگر تازهکاری چون او سر از آستان قدس رضوی درآورد و هم اینکه چگونه موفق شد به عنوان تهییهکننده در چندین پروژه میلیاردی حضور داشته باشد پرسیدیم و البته اینکه در آینده قرار است چه کارهایی را از او ببینیم.
- خانم ریحانی شنیدیم که به تازگی به سفارش تولیت آستان قدس رضوی مشغول ساخت فیلمی در خصوص امام رضا (ع) بودید. کمی درباره آن بگویید؟
بله، شش ماه گذشته را مشغول ساخت فیلم ۷۰۰ دقیقهای به نام «زلال بیانتها» بودم. این فیلم راجع به کلیه وجوهات امام رضا بود؛ فیلمبرداری حدود یک ماه است که به پایان رسیده است و اکنون در مرحله تدوین هستیم.
- ماهیت این فیلم چیست؟ منظورم این است در چه دستهای قرار میگیرد: سریال است مستند است فیلم داستانی است یا...؟
باورتان میشود که خود من آخرش نفهمیدم این فیلم داستانی بود یا مستند. نفهمیدم چه از آب درآمد؛ اما هرچه بود به مستندنگاری نزدیکتر است تا داستانی.
من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت ساله تهرانی؛ زیاد از بعد مذهبی سر در نمیآورم؛ اما کل پروژه برای من جالب بود و خیلی لذت بردم. الان یک ماه است که کار تمام شده است و من هنوز آن حس را دارم.
- قبلا هم در حوزه فیلمهای معنوی و دینی کارکرده بودید؟
نه همیشه داستانی کار میکردم؛ آن هم بازیگری. تولید این فیلم هم اتفاقی شد. قرار بود که اول روی موقوفات «حاج حسین ملک» کار کنیم، اما وقتی وارد کار شدیم دیدیم که خود امام رضا داراییهای بسیار گستردهای دارد. من مطمئنم که هیچ مسافری تا حالا موفق نشده است که تمامش را کامل ببیند.
مثلا قانون نقارهزنی را هر زائری حداکثر بتواند در زمان اذان آن هم فقط صدای آن را بشنود. یا آیین غبارروبی را کسی از نزدیک ندیده است؛ چون هر چهار ماه یکبار ضریح قرق شده و این اتفاق میافتاد. آییین شستوشوی ضریح هم که هر ۴۸ ساعت یکبار انجام میگیرد از همین قاعده تبعیت میکند.
همچنین مراسمی که ماهیانه توسط مهمترین طلافروشان خاورمیانه انجام میگیرد و به آن پرداخت ضریح میگویند. همه اینها و داراییهای امام رضا به قدری برای ما جذابیت ایجاد کرد که پروژه حاج ملک را رها کردیم و «زلال بیانتها» را ساختیم.
- میانهتان با مسائل مذهبی حتما خیلی خوب است؟ به هر حال کسی که برای تهیهکنندگی آثار سفارشی مذهبی و اعتقادی انتخاب میشود آن هم در همکاری با آستان قدس، حتما باید سبقهای در این زمینه داشته باشد...
اتفاقا من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت ساله تهرانی؛ زیاد از بعد مذهبی سر در نمیآورم، اما کل پروژه برای من جالب بود و خیلی لذت بردم. الان یک ماه است که کار تمام شده است و من هنوز آن حس را دارم.
- شما گفتید نه علقههای مذهبی دارید و نه فعالیت خاصی در زمینه فیلمهای مذهبی داشتهاید. چی شد که شما را برای این کار انتخاب کردند؟
سوال خوبی است. باورتان میشود که من اصلا نمیدانم که چه شد؟ ما فقط یک قرارداد بستیم و من تهیهکننده آستان شدم؛ دفتر آن را هم قرار شد من در تهران متمرکز کنم. بعد هم قرار شد برای اولین کار یک پروژه کوتاه و سبک را شروع کنیم؛ اما بعد که وارد داستان شدیم گفتیم که میشود در مورد کارهایی که تولیت آستان در همین ۳۳ سال بعد از انقلاب کرده است، فیلمی بسازیم. موقوفهها و کاری که تولیت با نذرهای مردمی که در ضریح ریخته میشد میکردند، بینظیر بود. پروژهای که هم در آن مذهب بود، هم پول و هم اتفاقات حسی ویژه.
- اول چی؟ شما از وسط همکاری توضیح میدهید. ایده شما بود که با آستان همکاری کنید یا آنها گشتند و از میان همه شما را برگزیدنند؟ به هرحال آدم حرفهای که قبلا هم پروژه مذهبی کار کرده باشد کم نداریم...
خب... برای جواب شما باید به گذشته برگردم. من دانشجوی صنعتی شریف هستم و چهار سال متوالی در المپیاد ریاضی برنده شدم. سال گذشه که برای مسابقه به کره رفته بودیم حاج آقای طبسی هم در مراسم تجلیل حضور داشتند. یک روز حرف رسید به این که خواستههای من چیست. من گفتم حاج آقا من خیلی دوست دارم در ایران دفتر تولید داشته باشم که از نظر بودجه و حمایتها در سطح عالی باشد و حرف اول را بزند. گفتم، حاج آقا دوست دارم آدم پولداری باشم.
البته این فقط برای من آرزو بود چون میدانستم به قد و قواره من این حرفها نمیخورد. ایشان ولی گفتند ایده خوبی داری ولی باید پله پله شروع کنی، اما من گفتم که نمیتوانم یواش یواش کار کنم و کمالگرا هستم و اگر ساپورت مالی و قانونی پشت دفتر تولید نباشد زمین میخورم.
بعد از این حرف بود که حاج آقا پیشنهاد داد که به رغم اینکه حرفهای نیستم، به خاطر جایزهای که در ریاضی دریافت کردم و البته اینکه آن را به آقا امام رضا اهدا کردهام در آستان شروع به کار کنم. این شد که کمکم فعالیتهای ما شروع شد. ایشان خوششان آمد و یکدفعه وارد مرکزیت آستان شدم و اینقدر این کارهایی که انجام دادیم خوب شده که خودم باورم نمیشود. خدا را شکر ایشان هم جواب اعتمادشان را گرفتند.
آستان برای پروژه پرستاران ایرانی ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ دقیقه را سفارش داده است. سه هفته پیش آمدند دفتر من را تجهیز کردند. سه بار ناظر فرستادهاند، نه باب فضولی؛ برای اینکه بپرسند آیا کم و کسری دارید؟ باور کنید از هر چیزی که نیاز دیدند بهترینش را خریدند.
- چه کسانی با شما در این پروژه همکاری داشتند؟
۹۰ درصد زحمات این پروژه برعهده رئیس دفتر تولیت بود؛ یعنی حاج مصطفی واعظ طبسی. ۱۰ درصد بقیه هم کار ما، یعنی قسمت فنی بود. خلاصه حداقل ۴۰ نفر دست اندر کاران تولید این فیلم بودند. تولید فرزاد نشاط، سیستم تریدی مکسمان هم کمپانی الکومین فرانسوی بود. صدابرداری کار را هم هادی افشار انجام داد.
- بازیگر هم داشتید؟
نه، چون فیلم بازنمایی اتفاقات واقعی بود، بازیگر نداشتیم.
- پس شما در چه کسوتی با این ۴۰ نفر کار میکردید؟
من تهیهکننده کار بودم.
- من رزومه کاری شما را تورق میکردم غیر از چند مورد بازیگری به مورد دیگری برنخوردم. آیا در زمینه تهیهکنندگی یا کارگردانی تجربهای داشتهاید؟
آغاز کار من در این زمینه از همکاری با آستان قدس رضوی آغاز شد و خوشبختانه من با بودجهای عظیم وارد این کار شدم و همچنان هم به این همکاری ادامه خواهم داد.
- طبعا ساخت آثار مذهبی و اعتقادی برای اینکه کار فاخر و در خور توجه تولید شود مستلزم تخصیص هزینههای شایسته است. آستان قدس برای ساخت این فیلم چقدر تقبل کرد؟
صد در صد هزینهها، یعنی چیزی بالغ بر یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان.
هم پولش مهم است و هم اینکه پشتت را میگیرند. مهمتر از همه اینکه کاری نمیکنند که هنرمند برای قسطش بدود. من افتخار میکنم با آستان کار میکنم. اگر اهمیت وجود امام رضا را هم از آن کم کنیم اهمیتش به این است که واقعا از من هنرمند میسازند نه یک گدا.
- پروژه دیگری را با همکاری آستان تعریف کردهاید؟
امسال حداقل سه تا پروژه «الف ویژه» در دست ساخت داریم. بعد از پروژه زلال بیانتها که همین فیلم امام رضاست در حال انجام مراحل پیشساخت سریال «پرستاران ایرانی» هستیم.
- در چه شبکهای پخش خواهد شد؟
زمانش مشخص نیست، ولی در سوپرمارکتها پخش خواهد شد؛ یعنی پخش خانگی.
- قصد نداری با جای دیگری همکاری کنی نه؟ به نظر میرسد که به همینجا سفت و سخت چسبیدی؟
بله درست است. من اینقدر از کار با آستان لذت بردم که به هیچ وجه حاضر نیستم از دستشان بدهم.
- آره خب کی از پول بدش میآید؟
هم پولش مهم است و هم اینکه پشتت را میگیرند. مهمتر از همه اینکه کاری نمیکنند که هنرمند برای قسطش بدود. من افتخار میکنم با آستان کار میکنم. اگر اهمیت وجود امام رضا را هم از آن کم کنیم اهمیتش به این است که واقعا از من هنرمند میسازند نه یک گدا.
- خب ببین نظر بسیاری از هنرمندانی که آزاد کار میکنند این است که این ساپورت مالی به بهای از دست رفتن خلاقیت است و کلا زیر بار سفارشی کارکردن نمیروند. نظر تو این نیست؟
آستان ما را محدود نکرده است. فقط همان ابتدای کار، چند تا المان اخلاقی مشخص کرد تا توهینی به کسی یا اعتقادی نشود.
من با این حرفی که میزنید موافق نیستم. همین آستان در من انگیزهای ایجاد کرده است که احساس قدرت و امنیت میکنم. کدام ارگان - ارگان هایی که هنرمندان با آن ارتباط دارند منظورم است- این قدرت را به هنرمند میدهد؟
مثلا الان برای پروژه پرستاران ایرانی 1500 تا 2000 دقیقه را سفارش دادهاند. هنوز هیچی نشده سه هفته پیش آمدند دفتر من را تجهیز کردند والله - قسم کبیره است ها- سه بار ناظر فرستادهاند، نه باب فضولی، برای اینکه بپرسند آیا کم و کسری دارید؟ باور کنید از هر چیزی که نیاز دیدند بهترینش را خریدند.
در حدی تجهیز کردند که حتی برای صدابرداری مجبور نباشم به جای دیگری برویم. طبقه پایین دفتر را برایم صداگذاری دالبی گذاشتند. چیزی که در ایران فقط یک نفر دارد؛ یعنی بعد از عروج فیلم دفتر من است که حدود 400 متر سیستم دالبی است. همه جوره همکاری کردند با سلیقه من کنار آمدند. مثلا آرزو داشتم کنار ضریح گل رز پرپر کنم! حاج آقا و دیگر عوامل در کمال ناباوری اجازه دادند. همین پلان اینقدر خوب درآمده که هر کس که دیده به گریه افتاده است.
این را هم بگویم که اگر من ساکن مشهد بودم و بزرگتری مانند تولیت آستان بالای سرم بود مطمئن باشید که من الان در «ونکوور» درس می خواندم و حداقل جزو اعضای ناسا بودم.
- بازیگری را کلا کنار گذاشتی؟
ببینید، من خیلی ناپخته وارد این حرفه شدم. هیچگونه اطلاعاتی راجع به این حرفه نداشتم. در بدو ورودم هم هفت تا نقش یک بازی کردم که سه تای آنها در نوبت اکران است. ترجیح دادم به خودم یک سال فرجه بدهم تا حداقل به قولی کمی خاک صحنه بخورم... الان یک سال سپری شده است و قصد دارم که با فیلم پرستاران به جلوی دوربین برگردم.
- یعنی هم بازیگری هم تهیهکنندگی؟
بله!
اگر من ساکن مشهد بودم و بزرگتری مانند تولیت آستان بالای سرم بود مطمئن باشید که من الان در «ونکوور» درس میخواندم و حداقل جز اعضای ناسا بودم.
- گفتی که تهیهکننده هستی. تهیهکننده در پروژههایی که شما با آستان انجام میدهید چه تعریفی دارد؟
ما به صورت شراکتی با آستان کار میکنیم.
- یعنی خودت هم پول میذاری؟
میخواستم 50 درصد شراکت مالی داشته باشم. که اگر منافع ریالی داشت به همین شکل تقسیم شود.
- یعنی در پروژه امام رضا هم که گفتی یک میلیارد و 500 میلیون تومان تمام شد هم پول گذاشتی؟
نه این نه. برای من خیلی سنگین بود.
- خب پس چهجوری تهیهکننده بودی؟
وقتی که از پس هزینههایش برنیامدم قرار شد بودجه آن را بدهند و بعد از ساخت دوباره به خودشان بفروشم.
- خانم ریحانی این زلال بیانتها را مردم ما کی و چگونه خواهند دید؟
کار مورد تایید آستان قدس رضوی، ارشاد و صدا و سیما قرار گرفته است، اما مسقیما تا امروز تصمیمی در خصوص چگونگی پخش فیلم صورت نگرفته است؛ اما ایدهال خود من شرکتدادن فیلم در جشنوارههای خارجی است و مطمئن هستم که توجه داوران را برخواهد انگیخت.
- ممنون از وقتی که گذاشتید.
من هم از شما بابت توجه به پروژه زلال بیانتها ممنونم.
نظر کاربران
همه چيز گويا بود. واقعا متاسفم
خیلی جالب بود. آدم با خوندنش فقط می تونه لبخند بزنه، البته از سر تاسف.
این خانم اشتباه کرده اند آقا مصطفای طبسی رئیس دفتر نیستند تولیت در سایه هستند حاج آقای طبسی سالیان درازی است که به کار آستان قدس کار ندارند و آقا مصطفی رتق و فتق امور می کنند
اي بابا اينقد به همشهري ما گير ندين ديگه. عشق كه اين و اووون حاليش نيس. قبول حق باشه اين اثر زيبا