بالاخره اصلاحطلبان تصمیم گرفتند در قاعده بازی سیاست، نقشآفرینی کنند. آنها عطای آینده سیاست را به لقایش بخشیدند و بهرغم کموکاستیها، عاقبت وارد رقابت انتخابات مجلس شدند.
احمد غلامی در شرق نوشت: بالاخره اصلاحطلبان تصمیم گرفتند در قاعده بازی سیاست، نقشآفرینی کنند. آنها عطای آینده سیاست را به لقایش بخشیدند و بهرغم کموکاستیها، عاقبت وارد رقابت انتخابات مجلس شدند.
اگر آنها در حاشیه سیاست میماندند و فقط رأی میدادند، چه چیزی از دست میدادند و با حضورشان چه به دست خواهند آورد؟ پرسشهایی از ایندست پاسخهایی متفاوت دارد و انگار اصرار بر این تئوری که برای انجام اصلاحات، حداقل حضور در قدرت الزامی است، طرفداران پروپاقرص دارد.
اما طردشدگی که «من»، «من سیاسی» را میسازد، گویا دیگر اتوپیایی و شاعرانه جلوه میکند و هوادارانش کمشمارند. باری، آدم مدرن الزامات سیاست مدرن را پذیرفته و بهدنبال سعادت و فضیلت نیست؛ ازاینرو تکامل هیچ ایدهای را به تاریخ حواله نمیدهد. نه برای تاریخ اصلاحات میکند، نه برای تاریخ میجنگد و میمیرد.
الزاماتش دستیابی به اهداف و منافع کوتاهمدت است و بس. خلاصه، انسان مدرن انسان روزمرگی و «حال» است. گذشته بهاضافه حال، مساوی آینده نیست؛ بلکه حال، حاصلِ تفریق آینده و گذشته و مساوی با فایدهمندی است. از سویی اصولگرایان که درصدد بازگشت به اسطوره خاستگاه بودند، از این پس یخشان دیگر نمیگیرد. پافشاری اصلاحطلبان نیز برای قوام و دوام بیشتر در قدرت بیثمر خواهد ماند.
خوشاقبالی به دولت حسن روحانی روی آورده است.
گرچه آنها میخواهند این بختیاری را بدبیاری جلوه دهند. گفتمان دولت یازدهم، گفتمان مصلحت و مصلحتسنجی است. مصلحت یعنی همان فایدهمندی، ما هستیم تا همه فایده ببرند. پس مجلسی که در آینده شکل میگیرد، چون از دل همین شرایط سر برآورده است، نهتنها با منش و فضیلتهای دولت روحانی تنافر ندارد، بلکه همزیستی مصلحتآمیزی بینشان برقرار است. از این منظر برای دولت یازدهم فرقی نمیکند که صندلیهای مجلس را اصلاحطلبان یا اصولگرایان بیشتری اشغال کنند. اصل، فایدهمندی است. رئیسجمهور نه در پرده، بلکه با صراحت این را بیان کرده: «بین نفع کم و ضرر قطعی، نفع کم را انتخاب میکنیم».
این جان کلام رئیسجمهور است. جالب اینکه اصولگرایان و اصلاحطلبان، خواسته یا ناخواسته با این دیدگاه همسو هستند؛ آنها نیز نفع کم را به ضرر قطعی ترجیح دادهاند و کوشیدهاند برای اصلاح امور یا مداخله در آن به همین نفع کم بسنده کنند تا سیاست حزبی آنها تعطیل نشود. مجلس آیندهای هم که در «حال» شکل میگیرد، بهنحو بارزی با سیاست فایدهمندی دولت یازدهم همسو است، اما این همه ماجرا نیست.
اگر از این مجلس پیامدهای خواستهای انتظار میرود، باید پذیرفت که پیامدهای ناخواستهای نیز بهدنبال دارد و بدیهی است که در شرایط فعلی این پیامدها، پیشبینیپذیر نیستند. معلوم نیست چهرههای ناشناخته در مجلس و نمایندگانی که اقبال تأیید صلاحیت یافتهاند، چگونه با شرایط دشوار سیاسی روبهرو خواهند شد. آیا با دولت حسن روحانی مواجههای جدی خواهند داشت؟ چگونه و با چه کسانی؟ آیا اصلاحطلبان از کارایی لازم در این فضا برخوردارند؟ اینطور که پیداست همهچیز دست به دست هم داده تا حسن روحانی دوره چهارساله اول ریاستجمهوری را با آرامش پشت سر بگذارد. این یکی از پیامدهای ناخواستهای است که رقیبان و مخالفانش آن را رقم زدهاند.
روحانی نیز گرچه از فرایند احراز و تأیید صلاحیتها انتقاد میکند، گویا از فرایند شکلگیری مجلس ناراضی نیست. تعبیر «نفع کم بهتر از ضرر قطعی است»، بیش از آنکه متوجه دولت باشد، متوجه اصولگرایان و اصلاحطلبان است، تا آنها را قانع کند دست از لجاجتهای احتمالی بردارند و به نفعِ اندک رضایت دهند. به نظر میرسد در شرایط کنونی نیز مردم با دولت مصلحت و مصلحتسنجی روحانی که سویهای فایدهمند دارد، همراهاند.
دولت مصلحتگرا، همواره از مردم انتظار دارد مولد باشند، مصرفکننده خوبی باشند، مالیات بدهند و آدمهای سربراهی باشند. این راه را مخالفان حسن روحانی ناخواسته برایش هموار کردهاند و بعید است او برای رسیدن به مقصد از این مسیر استفاده نکند. اگر این نگاه درست باشد، کار برای اصولگرایانی که در پی بازگشت به آرمانگرایی در شرایط موجودند، دشوارتر میشود و اصلاحطلبان نیز باید به اصلاحات جزئی بسنده کنند. شاید در ساحت این گفتمان، برخی نفوذ و اثرگذاری سابق خود را از دست بدهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر