ماني حقيقي پس از سالها تحقيق و تفحص درباره نشانههاي سرگشته سرانجام توانسته آنها را در «اژدها وارد ميشود» رستگار كند. نشانههاي فيلم فقط به خودشان ارجاع ميدهند، شايد هم ارجاع نميدهند. پس نبايد به دنبال مابهازاي بيروني آن رفت.
پیام رضایی در اعتماد نوشت: اينها را يكسال و نيم پيش ماني حقيقي درباره «آرايش غليظ»، ساخته حميد نعمتالله نوشت.
كدام حرفها؟ در شماره ۵۶ مجله ۲۴ بخوانيد! آنجا تا توانست از «آرايش غليظ» تعريف و تمجيد كرد: «وقتي از سينما آمدم بيرون، گفتم نعمتالله در فضاي مورد علاقه من فيلم ساخته است. آرايش غليظ را بايد من ميساختم. بايد بروم فيلمي بسازم ۱۰ برابر بهتر از آرايش غليظ! اينطوري بود. براي همين هم از نعمتالله تشكر كردم! آرايش غليظ را كه ديدم گفتم صبر كن ببينم! اين فيلم من است! (ميخندد)».
١- ماني حقيقي در سال ۱۳۷۴ كتابي به نام «سرگشتگي نشانهها (نمونههايي از نقد پسامدرن)» منتشر كرد كه با اقبال عمومي مواجه شد. او كه فرزند خانوادهاي سينمايي بود و فلسفه خوانده بود، بالاخره سراغ فيلمسازي رفت. «اژدها وارد ميشود» آخرين ساخته حقيقي است كه در جشنواره سي و چهارم در بخش مسابقه حضور دارد. اسم فيلم يادآور يكي از مجموعه فيلمهاي«بروسلي» رزميكار شهير آسياي شرق است... و اين نخستين سرگشتگي نشانههاي اين فيلم است. جالب آنكه «اژدها وارد ميشود» در جشنواره فيلم برلين هم حضور دارد.
٢- حقيقي ميگويد نميخواهد درباره فيلمش حرف بزند. «اژدها وارد ميشود» خودش حرف ميزند. هيچكس هم نيست كه راست و دروغش را از او بپرسد، وقتي كارگردانش سكوت ميكند! حقيقي در آخرين ساختهاش هر كاري دلش خواسته كرده و تا توانسته به چشمهايي گيرا از صداقت و خيره به تماشاگران فيلم كار خودش را كرده است. آخرين ساخته ماني حقيقي كارناوالي از صداقت در مضمون و مجموعهاي از اعترافات سنگين است. اعتراف آدمهاي فيلم و شايد بيش از همه اعتراف كارگردانش. اينكه حقيقي دقيقا به چه چيز اعتراف كرده، قرار است سرگرمي مخاطب را بسازد.
٣- سالها پيش و در پي زلزلههاي سهمگيني كه در قشم رخ ميداد، طي رانش وحشتناك زمين بخشهايي از ساحل اين جزيره زيبا با بخش كوهستاني جزيره جابهجا شد. طي اين جابهجايي يكي از لنجها از ساحل به دره ستارگان منتقل شد. لنجي كه هنوز هم هست و بوميها به دليل اعتقاداتشان پا به آن نميگذارند. با اينهمه حقيقي وارد آن شده و فيلم ساخته است زلزلهاي كه بوده يا نبوده و لنجي كه بوده يا نبوده...
نكته انحرافي!
در سال ۴۷ نمايشنامهاي از عباس نعلبنديان و به كارگرداني آربي آوانسيان به صحنه رفت كه در همان سال پرويز كيمياوي آن را فيلمبرداري كرد. اما فيلم به طرز مرموزي در همان سال گم شد و تا به امروز هم اين فيلم به عنوان تنها سند واقعي از آثار نعلبنديان و يكي از اسرار جامعه تئاتري در هالهاي از ابهام است. ۴۸ سال بعد ماني حقيقي صحنهاي از اين اجرا را در فيلمش به كار برده است. او بعد از طي كردن مسيري البته نه چندان پيچيده به فيلمي ناياب از اين تئاتر دست يافته است.
ادامه...
٤- «اژدها وارد ميشود» محصول يك پژوهش مفصل است. پژوهشهاي علمي و تاريخي مبناي ساخت فيلم هستند. از زلزلهشناسي و زمينشناسي تا جزيياتي ديگر كه براي فيلم لازم بود، اما اين همه جزييات مورد نياز براي فيلم نبود، ويژگيهاي خاص منطقه و نكاتي از اين دست هم بايد قبل از شروع فيلمبرداري به دست ميآمد.
٥- ماني حقيقي پس از سالها تحقيق و تفحص درباره نشانههاي سرگشته سرانجام توانسته آنها را در «اژدها وارد ميشود» رستگار كند. نشانههاي فيلم فقط به خودشان ارجاع ميدهند، شايد هم ارجاع نميدهند. پس نبايد به دنبال مابهازاي بيروني آن رفت.
٦- نميتوان از بازيهاي درخشان فيلم چشمپوشي كرد. بازيگران اين فيلم همه تلاششان را ميكنند تا به حقيقت واقعه وفادار باشند و در اين ميان بايد به شكلي شايسته بازي ليلي گلستان را ستود كه سالها دوري از سينما را در خانوادهاي سينمايي با بازي در يك فيلم جبران كرده است. بازي سعيد حجاريان و صادق زيبا كلام هم جالب توجه است. اين دو هم وفادار به حقيقت واقعه هستند... البته حقيقتي كه وجود نداشت.
٧- «اژدها وارد ميشود» كلاه زيبايي است كه به سر ما گذاشته ميشود و از آن لذت ميبريم. حقيقي در اين فيلم به همان چيزي نزديك ميشود كه در مقدمه سرگشتي نشانهها نوشت: «پيدا نيست كه مخالفت يا موافقت با انديشه پسامدرن در كشورهايي كه تحولشان بر خطي موازي و بدون تقاطع با تحول مدرنيته انجام شده، به چه معنا ميتواند باشد. ارايه اين انديشه در اين كشورها، تنها به كار ارضاي گونهاي كنجكاوي فرهنگي ميآيد. اما اينگونه ارضاي فرهنگي، جدا از پيامدهاي ممكنش در آينده، به چنان لذت پرمخاطرهاي در زمان حال ميانجامد كه به راستي توجيهكننده خوبي يا بدي هر يك از آن پيامدهاست!»
٨- در اين فيلم همه حضور دارند، آنهايي هم كه نيستند آثارشان هست. از خانواده كارگردانش گرفته تا شاعران و ديگران. تو گويي اين فيلم يك گوي پر از آب است كه نامها و نشانهها و آدمها در آن شناورند. كارگردان از هر چيز و هر كس تكهاي كنده است. مخاطبان جدي سينما كه روي آدمها و نامها و آثار تعصبي كلاسيك دارند، شايد اين فيلم برآشفتهشان كند. «اژدها وارد ميشود» اگرچه «زليگ» وودي آلن را به ياد ميآورد اما كمر روايت فيلم زير بار اين همه نام و نشانه و شخصيت خم ميشود. در ساحتي استعاري اژدها به تاريخ حمله كرده است!
١٠- «اژدها وارد ميشود» عليه حافظه است و با كمي تسامح عليه هر تاريخ جدي است. اما ادعاي فيلم بيش از آن چيزي است كه عرضه ميكند. اين كولاژ كه در بخشهايي (به ويژه دره ستارگان) چشمنواز نيز هست، مقهور تفرعني است كه در هر كات فيلم، به شكلي رقصان عرض پرده سينما را طي ميكند. تماشاگر بيش از فيلم كارگردان جذابش را ميبيند. ابراهيم گلستان، خشت و آينه، ليلي گلستان، مهدي اخوان ثالث، كامران صفامنش، ملكوت بهرام صادقي و غيره، مرزهايي هستند كه ايجاد ميشوند تا فيلمساز با عبور و عدول از آنها اديپوارزاده شود.
١١- «اژدها...» يك سرگرمي است. دستكم ادعاي اين را دارد. اما در نهايت روشنفكرياش را به رخ ميكشد. فيلم پر از ارجاع به تاريخ روشنفكري است. اين امر تا آن حد جدي است كه داستان اصلي فيلم از دل يكي از خاصترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران و يكي از خاصترين روشنفكرانش بيرون ميآيد. اينگونه است كه در «اژدها وارد ميشود» همه براي ماني حقيقي پدري ميكنند تا او پسر شود. پسري سركش كه اصرار دارد به حافظه خانواده (تاريخ هنر و روشنفكري) حمله كند تا تاريخ خودش را بسازد. تاريخي كه ساخته نميشود مگر درون همين خانواده عظيم. اين هم از آن طنزهاي بزرگ روزگار است.
١٢- «اژدها وارد ميشود» كلاه گشادي بر سر سينماي ايران است. در تندباد آثار اجتماعي تلخ و كمديهاي سطحي، فيلمي براي خود است كه بركنار از اين تعهدات آشكار مانيفستگونه راه خودش را ميرود. ماني حقيقي در اين فيلم به همه مشكوك است!
«اژدها...» مثل همين نوشته است. گاهي جدي، گاهي شوخي. در نامها و نشانهها جدي و واقعي است. در كاري كه با آنها ميكند يكسره در كار تردستي است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر