عکس سلفی پدیدهای تقریبا نوظهور، اما فراگیر محسوب میشود که این روزها همگان را با خود درگیر کرده است. روزگاری انسانها برای گرفتن یک عکس، به یک «دیگری» نیاز داشتند تا بتوانند چنین عملی را امکان بخشند.
حسام محمدی در روزنامه شرق نوشت: عکس سلفی پدیدهای تقریبا نوظهور، اما فراگیر محسوب میشود که این روزها همگان را با خود درگیر کرده است. روزگاری انسانها برای گرفتن یک عکس، به یک «دیگری» نیاز داشتند تا بتوانند چنین عملی را امکان بخشند.
این پدیده نوظهور این امکان را برای انسانها به وجود آورد تا بتوانند خودشان از خودشان عکس بگیرند. به عبارتی این پدیده در این معنا، نوعی خوداتکایی را برای انسانها به ارمغان آورد تا بتوانند حتی در خلوت از خودشان تصویری را ثبت کنند.
تا قبل از ظهور پدیده سلفیها، انسانها بیشتر به صورت دستهجمعی و با حضور فردی به نام عکاس به ثبت تصاویر میپرداختند. در هر جمعی یک نفر غایب میشد تا پشت دوربینها قرار بگیرد و تصویری را خلق کند، اما با ظهور این پدیده بود که دیگر لازم نبود فردی از میان جمع پشت دوربین برود؛ این امکان مهیا شده بود که همگان بتوانند به صورت دستهجمعی مقابل لنز دوربین قرار بگیرند. نباید از کنار این جابهجایی عکاس بهراحتی عبور کرد.
این جابهجایی نشاندهنده تغییر در نوع نگاه و جایگاه انسانهای دنیای مدرن است. اما آنچه بیش از همه در این جریان به آن توجه میشود این است که هر فردی میتواند بدون نیاز به دیگران، از خودش بهتنهایی عکس سلفی بگیرد و کارش را پیش ببرد. جریانی که به نظر میرسد میتواند محصول نوعی از فردگرایی مدرن باشد؛ اگرچه در ظاهر فرد را از وجود دیگران بینیاز کرده، اما از سویی دیگر، فرد بهشدت به دیگرانی برای دیدهشدن و تأیید سلفیها نیازمند است.
تمام این امکانات بود که زمینه را مهیا کرد تا پدیده سلفیها بهسرعت وارد زندگی روزمره انسانها شده و حتی سبکهای مختلفی را بر خود پذیرا باشد. این روزها ما دیگر با یک پدیده ساده و روزمره مواجه نیستیم، بلکه ما با دنیای سلفیها مواجه شدهایم. عدهای صرفا آن را محصول یک پیشرفت تکنولوژیک میدانند که تنها توانسته امکاناتی مترقی در اختیار انسانها قرار دهد که قبلا برایشان مهیا نبوده است، اما در طرف دیگر هستند کسانی که این پدیده را چیزی فراتر از یک تغییر ساده تکنولوژیک میدانند، اینان معتقدند این پدیده را باید پاسخی به نارسیسیسم انسان مدرن تلقی کرد که مدام در حال نمایش خود بوده و تلاش دارد خود را از زوایای مختلفی ببیند و همچنین به دیگران نشان دهد.
این خودشیفتگی که اشتیاقی وافر برای عرضهکردن «خود» را رقم زده، نوعی از خوداظهاری را بهوجود آورده که افراد از طریق آن تلاش دارند دائما در بهترین و خاصترین حالات ممکن دیده شوند و دیگران آنها را از همان زوایایی که خودشان دوست دارند، ببینند.
در همین راستا قطعا نمیتوان پدیده سلفی را صرفا پیامد یک تکنولوژی جدید یا پیشرفت فناوری دانست، بلکه اتفاقی بس بزرگتر در حال رخدادن است که این اتفاق همانا «تنهاشدن انسان مدرن» است. انسان عصر ما پس از تنهاشدن بود که به یاد آورد باید زین پس بهتنهایی عکس بگیرد، باید بهگونهای ابزار بسازد که این ابزار امکان تنهاماندن را در اختیار او قرار دهد. انسانها درست در همان زمانی که مقابل لنز دوربینهایشان قرار میگیرند، در حال ابژهشدن در مقابل لنزها هستند.
ما گمان میکنیم ما به دوربینها نگاه میکنیم، اما این در حالی است که ما در این فرایند تنها شیء دیدهشونده هستیم و خود را در معنای لکانی در معرض دیدهشدن قرار میدهیم؛ اینجاست که شکاف میان چشم و نگاه احساس میشود و در این فرایند انسان مدرن تنها یک چشم است و نگاه در جای دیگری قرار دارد. بهواقع در این فرایند پیچیده ما که به یکباره تنها شدهایم، تحت سیطره نگاهی قرار میگیریم که عشوههای بدن را مقابل نگاه لنزها سرکوب میکند و در معنای فوکویی اینجاست که بدن آماج حملات قدرت قرار میگیرد.
بهواقع در زندگی امروزی ما، «دیگری» در معنای واقعی خود، غایب است و من امروز به دنبال دیدهشدن و کسب هویت هستم و این دیدهشدن است که بخش بزرگی از هویت من را رقم میزند، برای همین است که گمان میکنم لنزهای دوربین، من را به دیدهشدن نزدیک خواهند کرد، اما شاید به قول ژان پل سارتر، اینجا «دیگری جهنم است». جهنم است؛ زیرا این دیگری به شما هویتی نمیدهد، بلکه شما را آماج سرکوب قرار داده و به شما این ایده را تلقین میکند که «من چون دیده میشوم، پس هستم» و در این معنا، من دقیقا همانی هستم که او میبیند؛ چراکه لنزهای دوربین مانند آینه لکان نیستند که به من هویتی دوباره دهند، بلکه آنها آینههایی دروغین هستند که در پشت آن چشمها و نگاههای دیگری قرار گرفته که امکان شناخت من از خودم را از من میگیرند و در این فرایند من نمیبینم، بلکه تنها دیده میشوم و این دیدهشدن نوعی از دلهره و تنهایی اگزیستانس را در فرد زنده میکند.
درنهایت اینکه این فرایند قطعا پیامد احتمالی ظهور یک تکنولوژی نبوده است، بلکه تغییر عمیقتری در حال رخدادن است، دیگری واقعی در زندگی انسان مدرن به پس پردهها رفته و ما غیابش را با لنزهای دوربین پر کردهایم. شاید دریدا راست گفته باشد، حقیقت آن چیزی نیست که سلفیها تلاش میکنند آن را بیان کنند، حقیقت اصلی آن چیزی است که سلفیها بهواسطه کیفیت و چگونگی خود درصدد پنهانکردن آن هستند. در این معنا، ما امروز تحت سیطره لنزها قرار گرفتهایم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر