۲۸۷۴۶۸
۲۳ نظر
۵۰۱۷
۲۳ نظر
۵۰۱۷
پ

حکایت ازدواج عجیب و طلاقی عجیب تر

ازدواج عجیبی بود و طلاقشان عجیب تر! انگار نه انگار که در دادگاه حضور دارند تا ازهم جدا شوند.

روزنامه ایران: طلاق دختر یک مرد موسفید کافی بود تا کاخ رؤیاهای او با همسر جوانش ویران شود.

ازدواج عجیبی بود و طلاقشان عجیب تر! انگار نه انگار که در دادگاه حضور دارند تا ازهم جدا شوند.

هردو می‌خندیدند حتی قاضی عموزادی از شعبه ۲۶۸ دادگاه ونک نیز با تعجب به این صحنه می‌نگرد. بارها نگاهشان کرد و آنها را به سازش دعوت کرد اما موافقتی صورت نگرفت. اما همچنان صمیمیت و مهربانی در نگاه و رفتارهای این زوج مشخص است.

عجیب‌تر اینکه زن جوان 35 سال از همسرش کوچکتر است. ثریا وقتی روبه‌روی قاضی عموزادی قرار گرفت شروع به تشریح جزئیات مـــاجرا و ازدواج هیجان انگیزش کرد.

وی گفت: ۲۵ ساله بودم که در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کردم. حسن چند بار به بهانه‌های مختلف به عنوان مشتری راهی محل کارم شد تا اینکه در یکی از روزها مرا به یک کافی شاپ دعوت کرد. از آنجایی که همیشه کارهای هیجان انگیز و پر خطر را دوست داشتم پیشنهاد حسن برایم خیلی جالب بود و قبول کردم تا با هم قرار بگذاریم. او با یک دسته گل به دیدارم آمد. رفتارهایش را دوست داشتم این متفاوت بودن برایم قشنگ بود.

چند بار با هم قرار گذاشتیم و از زندگی هایمان تعریف کردیم. او به من گفت همسرش را از دست داده و احساس تنهایی می‌کند و از وقتی که مرا دیده دوباره به زندگی امیدوار شده است. می‌دانستم 5 فرزند دارد و هرکدام سرگرم زندگی خودشان هستند. مهرم به دلش افتاده بود. عجیب بود اما واقعاً دوستش داشتم و رفتارهایش به من آرامش می‌داد. هنوز خوب به خاطر دارم وقتی از من خواستگاری کرد شوکه شده بودم ولی او هم فهمیده بود جوابم مثبت است اما خانواده‌ام... .

ثریا در ادامه گفت: وقتی موضوع خواستگاری را به خانواده‌ام گفتم بشدت با من مخالفت کردند، خصوصاً اینکه در ازدواج اولم نیز همسرم ۱۲ سال از من بزرگتر بود و به دلیل برخی مشکلات از هم جدا شدیم. پدر، مادر، خواهر و برادرهایم همه با من مخالفت کردند ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم حتی اختلاف زیاد سنی مان برایم مهم نبود هرچند که از دختر کوچکتر حسن هم کوچکتر بودم ولی برایم مهم نبود.

در این میان مرد 70 ساله نگاهی به همسرش کرد و آهی کشید. زن جوان ادامه داد: وقتی تقاضا داد تا به خواستگاری‌ام بیاید گفتم خانواده‌ام راضی نیستند و به همین خاطر با یک مراسم خیلی ساده و در محضر به عقد هم درآمدیم و زندگی جدیدمان را شروع کردیم و من عروس خانه شدم. زندگی خیلی خوبی داشتیم، حسن با اینکه سنش بالا بود ولی قلب مهربان و شاد بودنش زندگی‌مان را گرم می‌کرد و نمی‌گذاشت این اختلاف سنی در زندگی مان خللی ایجاد کند.

فرزندان حسن هم با ازدواج ما راضی نبودند ولی ما خوش بودیم تا اینکه پس از گذشت ۱۰ سال زندگی مشترک در چندماه اخیر دعواهایمان شروع شد و علت آن طلاق دخترش و زندگی‌اش با ما بود.

مرد 70 ساله نیز در این باره گفت: ما دعواهایمان را کردیم و به نتیجه نمی‌رسیم برای همین الان باهم خوبیم تا با خاطره‌ای خوب از هم جدا شویم. ثریا می‌گوید دخترت را به خانه راه نده ولی من نمی‌توانم دخترم را از خانه پدری‌اش بیرون کنم و او را بدون سرپناه در خیابان رهایش کنم، شرایط خوبی ندارد از طرفی ثریا هم راضی نمی‌شود با هم زندگی کنیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم به صورت توافقی از هم جدا شویم ولی من دورادور مراقب ثریا هستم و نمی‌گذارم زندگی سختی داشته باشد.

زن جوان نیز گفت: خدا بزرگ است من کار آرایشگری می‌کنم می‌توانم گاهی همانجا بمانم و با حقوقم خانه‌ای را اجاره کنم.

در این میان حسن رو به قاضی کرد و گفت: من 20 سکه مهریه ثریا را می‌پردازم تا سرپناهی داشته باشد.

با اظهارات این زوج عجیب سرانجام قاضی حسن عموزادی به دلیل عدم سازش حکم طلاق را صادر کرد و سناریوی این ازدواج عجیب با طلاق به پایان رسید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ویدا

    هزارتا راه دیگه داشتن وقتی زندگیشون خوب بوده چرا باید به خاطر یه موضوع بیخود طلاق بگیرن؟؟؟؟چرا تا هر چی میشه طلاق؟؟؟؟؟؟

  • بدون نام

    واقعاً چی داره به سرمون میاد ، خلایق هرچه لایق

  • بدون نام

    :)

  • مسعود

    عشق پيري گر بجنبد خر بخندد .....
    حال و روز اين ..... روزاي مملكتون

    پاسخ ها

    • user

      اگه میخواین ضرب المثلی استفاده کنید به صورت درست این کار رو انجام بدین و نو آوری نکنین
      عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند .
      سیاه گر سرخ پوشد خر بخندد

    • محمد

      سیاهی با سفیدی نقش بندد

  • بی نام

    عجیب ترین و احمقانه ترین بهانه. ساده ترین راه حل برای این مشکل، با پولی که مرد میخواست مهریه دهد یا زن برای خودش خانه اجاره کند برای دختر در همان نزدیکی خانه خودشان اجاره می کردند و از دور هم حمایتش می کردند، دختر هم که بچه سن نبوده الان برای خودش زن بالغیست میتونه تنها زندگی کند تا ازدواج مجدد کند. البته اگر هدفش حذف نامادری و گرفتن سهم الارث بیشتر نباشد و زن و مرد هم خواسته باشند که با هم واقعاً زندگی کنند. میشه مشکلات را حل کرد به شرط آنکه بخواهید که حل شود نه آنکه پاک شود!!!!!!!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نظرتون عالی بود منم موافقم

  • نجفی

    این اقا این بیست سکه را به دختر 35 ساله اش بدهد تا اپارتمان اجاره کند درضمن از دور هم حمایت کند میترسم سال 95 دیگر نهادی به نام خانواده در ایران وجود نداشته باشد مگر غیر از این است که بچه های طلاق آواره کوچه و خیابون هستند یا چند روز را خانه نا پدری و چند روز را خانه نامادری میگذرانند برادر شوهرم دختر هفت ساله ای دارد که پیش مادر شوهر 70 ساله بیسوادم گذاشته که حتی نمیتواند به درس این بچه رسیدگی کند مادرش هم ازدواج کرده و سر کار می رود خدایی قوه قضائیه نمیتواند قانون طلاق را بازنگری کند و شرایط طلاق را سخت تر کند تقی به توقی میخورد حکم طلاق صادر میکند

  • بدون نام

    خوبه حالا ١٠ سال زندگي كردند. خداييش فكر كردم اول ١٠ ماه با هم بودند.
    حالا اگر دختر خانمشون ازدواج مجدد كرد، يعني دوباره اينا هم با هم ازدواج ميكنند؟
    خداييش مهر ٢٠ تا سكه خيلي كمه اونم براي ٣٥ سال اختلاف سن

  • بدون نام

    پدر و مادر هزار روز که باشه پدر و مادر هستن و جگر گوشه شونو بر خواسته های خودشون ترجیح میدن و پا میذارن رو دل خودشون پس نه میشه به این پدر ایراد گرفت نه به اون زنی که با آرزوی آرامش یافتن کنار اون پا تو زندگیش گذاشته بوده هر دو طرف محق هستن شاید هم حکمتی بوده چون وقتی بچه های این آقا با ازدواجش از ابتدا مخالف بودن از کجا معلوم وقتی این آقا فوت کنه حق و حقوق این خانم رو بهش بدهند و بهش ظلم نکنن آقاهه اگر واقعا میخواست باید میانداری میکرد

  • بدون نام

    سلام از نظر من افرین به این فهم و شعور طرفین که با بزرگواری و با احترام طلاق گرفتند نه مثل بقیه مردم با دشمنی و جنگ بتیستی هروقت احساس شد نمیتوان همدیگر را خوشبخت کرد مثل دو دوست جدا شد نه مثل دو دشمن که همه لحظات خوب با هم بودن را فراموش میکنند

  • بی نام

    بیایید داستان را با این دید ببینیم قضاوت با خودتان:
    زنی که 35 سال اختلاف با مرد 70 ساله داره، در سن 25 سالگی برای فرار از مشکلات مخصوص (طلاق اول) به ازدواج دوم نامتناسب روی می آورد. (ربطی به عشق و دوست داشتن نداره). فقط به خاطر مشکلات (اعم از مالی و سرپناه داشتن و فرار از غرولند خانواده و حرفهای دیگران). قابل توجه: مرد در آن موقع 60 ساله و سرحال هست. حالا خانم 35 سالشه مشکلات طلاق اول حل نشده ولی کمرنگ شده، همچنین عمل طلاق مجدد ترس و یا سرزنش و نکوهش را ندارد. درضمن آرایشگری هم بلد شده و منبع درآمد، پس هنوز میتونه فرد مناسب سنش را پیدا کنه و مرد 70 ساله مسن تر و الان نیاز به مراقبت داره. . دختر مردی که به تازگی طلاق گرفته، پس در این 10 سال توی زندگی این دو نفر نبوده، پس بچه های مرد زودتر از اینها هم میتونستند موجب اختلاف و جدایی آن دو شوند که نشدند. قضاوت برعهده شما؟

    پاسخ ها

    • مینو تهران

      جناب بی نام حالا ثریا چیکار کنه؟
      حتما خودتون هم پیرمردید، آره؟
      10سال با یه پیرمرده بوده ! بس نیست؟
      پیرمردی که نه پول داشته نه اختیارعمل
      فقط زبون ریخته و دختر25ساله ذو عقدکرده و10سال ازش لذت برده
      حالا هم بیاد پرستاریشو بکنه و تا آخر عمر بهش سرویس بده
      نخیر آقا خوب کاری میکنه که میره
      از قدیم گفتن جلوی ضررو از هرجا بگیری منفعته...

  • سبا

    خب این پدر بزرگوار اون 20 تا سکه رو به دخترش کمک میکرد تا سرپناه داشته باشه از زنش هم طلاق نمیگرفت

  • بهمن

    باسلام
    منم دوست دارم ازدواج کنم اگریه خانم مهربون و وفادارسر راهم بیاد من 28سالمه

    پاسخ ها

    • 7ه7

      خخخخ

    • احمد

      نشین تا سر راحت بیاد. برو بگرد پیدا کن. جوینده یابنده است. باید دنبالش بدوی تا بتونی گوهرت رو پیدا کنی.

  • بدون نام

    بابا ورشکست نشی بیست سکه میپردازی!!!
    ولی از مرام آقاهه خوشم اومد که دخترشو به یه غیر همخون ترجیح داد- ایول.

  • بدون نام

    با علیک سلام به بهمن خان
    خب به خانواده ات بگو

  • بدون نام

    كاش مي شد با تصويب قانوني براي ازدواج فاصله سني مشخص كرد.

  • لورا

    از همه باحال تر نظر این بنده خدا بهمن هست، حالا اونا که جدا شدن یه دستی بالا بزنید تا این جوون بره سر زندگی

  • فاطمه

    چه پیرمرد خوش شانسی،من برادرم 28سالشه شرایطشم خیلی خوبه هنوزبعدیک سال خواستگاری نتونستیم موردمناسب پیداکنیم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج