روایت شمقدری از خواب «ولی الله مومنی»
جواد شمقدری در پی درگذشت مرحوم ولی الله مومنی بازیگر فقید ، در یادداشتی با ذکر خاطره ای درباره حضور مجدد این هنرمند در سریال آفتاب و زمین و دیدن خوابی از امام خمینی(ره) توسط وی توضیحاتی ارائه کرد.
بخشهایی از یادداشت شمقدری را می خوانید:
در سال ۱۳۷۸ وقتی برای انتخاب بازیگری در نقش پدر امام راحل(سید مصطفی) همه جستجوهایمان بی نتیجه مانده بود به یکباره به یاد او افتادم. انتخاب او برای سریال آفتاب و زمین(زندگی امام خمینی- بخش تولد) این ویژگی را به همراه داشت که می توانستیم از صدای گرم و گیرا و پر صلابت او نیز بخوبی استفاده کنیم.
قرارها نهایی شد، با قطعی شدن تست لباس و گریم، دیگر شکی برای ما نمانده بود که او بهترین انتخاب است. چند روز به سفر گروه فیلمبرداری به منطقه خمین نمانده بود که غافلگیرانه پیغام رسید، ولی الله مومنی هم مانند بسیاری از انتخاب های قبلی برای نقش سید مصطفی، از همکاری با این پروژه انصراف داده است. خبری که در آن لحظات برای ما غیر منتظره و انتخاب جایگزین کاری بس سخت می نمود. چاره ای نبود؛ باید بیش از آنکه به دنبال علل این انصراف باشیم یا بخواهیم نظر او را بر گردانیم، به انتخاب دیگری فکر می کردیم.
فردای آن روز ولی الله مومنی با جعبه شیرینی از راه رسید و اعلام کرد برای بازی در این نقش بیش از هر زمانی آماده تر است. از خوشحالی این اتفاق، دیگر در چند و چون این اشتیاق و آن انصراف قبلی بر نیامدیم و بار سفر بستیم و راهی خمین شدیم .
یکماه از فیلمبرداری گذشته بود .در فاصله تغییر لوکیشن فیلمبرداری یک روز به مهربانی به کنارم آمد و بی مقدمه روبوسی کرد و از اینکه او را برای این نقش انتخاب کرده بودم تشکر ویژه نمود و بعد برای آن بیست و چهار ساعتی که انصراف داده بود عذر خواهی کرد!
من که هنوز از پشت ماجرا خبر نداشتم گفتم " من هم خوشحالم که شما در این سریال و در نقش سید مصطفی و در لباس روحانیت خوب جا افتادی و بخوبی از عهده نقش برآمدی. " مومنی گفت باید حقیقت تلخی را به شما بگویم و آن این است که پس از آنکه حضور من در نقش سید مصطفی(پدر امام) رسانه ای شد، انبوه تماسهای تلفنی همکاران بود که به من هشدار می دادند، مگر دیوانه شده ای! عمر جمهوری اسلامی رو به اتمام است و روزگار و آینده کاری خودت را سیاه و خراب نکن!...... و بعد گفتند اگر فلانی و فلانی از پذیرش این نقش پرهیز کرده اند برای همین مطلب بوده است و بهتر است تو هم کنار بکشی!!
حرفهای مومنی که به اینجا رسید تازه من فهمیدم چرا انتخاب نقش سید مصطفی به چالشی بزرگ برای این سریال تبدیل شده بود. کمتر از سه ماه از وقایع ۱۸ تیر ۷۸ می گذشت و متاسفانه فضای تبلیغاتی نفوذ کرده در ذهن و باور بعضی از این همکاران تحت تاثیر همان تبلیغات دشمن قرار داشت که فکر میکردند وعده های پایان کار جمهوری اسلامی به زعم آنان فرا رسیده است. تلخی بیان این حقیقت و این وقایع همانطور که مومنی گفت بر کام من نشست. حال سوال مهم این بود که با این تماسهای تهدیدآمیز و آن فضای بایکوتی که شکل گرفته بود چطور ولی الله مومنی تغییر رای داده بود و نقش را پذیرفته بود.
این سوالی بود که بلافاصله پرسیدم. وی لبخندی بر لبش نشست و در حالی که کمی هم اشک در چشمانش خانه می کرد به بازگویی ماجرا پرداخت و گفت: من اهل ورزشهای زورخانه ای و به ادعای خود پهلوانی و جوانمردی هستم، پس از آنکه خبر کناره گیری خودم را به دستیارکارگردان اعلان کرده بودم، دچار نوعی عذاب وجدان شدم و احساس کردم این بر خلاف همه جوانمردی هاست اما از طرفی آن تهدیدات هم مرا رها نمی گذاشت. با این التهاب و ناآرامی شب را خوابیدم. در میانه های شب خوابی دیدم؛ خوابی که باعث شد تصمیم درست را بگیرم. خواب دیدم در مکانی زیبا قرار گرفته ام و امام خمینی بر بلندی ایستاده و مرا صدا می زنند. در زمان حیات امام هیچگاه فرصتی دست نداده بود تا امام را از نزدیک ببینم. وقتی امام به من اشاره کردند لرزه ای بر اندام من افتاد و نمی دانستم چه باید بکنم اما لبخند و اشاره نرم ایشان باعث شد جرات کنم و نزدیک شدم. امام هم به سمت من آمدند و گفتند، شنیده ام میخواهی ادای ما را در بیاری!؟ من هول کردم و گفتم، بله در نقش پدرتان سید مصطفی است. امام دستی تکان دادند و گفتند خوب است عیبی ندارد بروید انجام بدید خدا کمکتان می کند....
حالا دیگر اشک در چشمان من نیز خانه کرده بود. مومنی این خواب را با شوق و ذوقی خاص بیان کرد و بعد گفت من همه امیدم به این است که امام خمینی و پدرشان در آن سرای باقی دست مرا بگیرند.
از آن روز ساخت سریال آفتاب و زمین برای من و دوستان اندکی که از این ماجرا با خبر شدند حال و هوای دیگری یافت و ولی الله مومنی بیش از روزهای دیگر در خلوت خود تلاش میکرد نقش سید مصطفی را دریابد و آن را در بازی خود بازتاب دهد. روحش شاد.
نظر کاربران
روحشان شاد با ذکر صلوات
مشخص است که دل این مرد از پاکی حکایت دارد واقعا که چه دشمنانی دارد این نظام مقدس.