افشای راز جنايت هولناک بعد از ۲۱ سال
درددلهاي دوستانه، راز قتل زني ميانسال را كه ۲۱ سال قبل كشته شده بود، فاش كرد و قاتل را پاي ميز محاكمه كشاند.
مردي اوايل سالجاري نزد كارآگاهان جنايي استان فارس رفت و گفت دوستش راز قتلي را براي وي فاش كرده است. اين مرد توضيح داد: «دوستم به نام احمد به عنوان ميهمان به خانه من آمده بود. او در حين صحبتهاي دوستانه و درددل كردن گفت سال ۷۰ زني را در يكي از روستاهاي استان كشته و كسي هم از اين قتل باخبر نشده است. من اول حرفش را باور نكردم اما او همه جزييات را توضيح داد و طوري حرف ميزد كه شك ندارم راست ميگفت.»
ماموران بعد از شنيدن حرفهاي اين مرد ترجيح دادند قبل از اينكه به بازجويي از احمد بپردازند پروندههاي جنايي سال ۷۰ را بررسي كنند. آنها متوجه شدند در اين سال در روستاي موردنظر اتفاقي مرموز رخ داده بود.
در آن سال خانواده زن ميانسالي به نام ميمنت به پليس مراجعه كرده و گفته بودند اين زن مفقود شده است. كارآگاهان آن موقع تجسسهاي گستردهاي را براي به دست آوردن ردي از ميمنت انجام دادند اما هيچ خبري از او به دست نيامد حتي جنازه اين زن يا جسد مجهولالهويهاي كه مشخصاتش با ميمنت تشابه داشته باشد، كشف نشد و به اين ترتيب راز ناپديد شدن زن روستايي در هالهاي از ابهام باقي ماند.
احتمال داشت حرفهايي كه احمد به دوستش گفته بود با ماجراي گم شدن ميمنت ارتباط داشته باشد. به همين سبب كارآگاهان اين مرد را بازداشت كردند. او كه تصور نميكرد دوستش پليس را از مكالمات خصوصيشان مطلع كرده باشد، اتهام قتل را انكار كرد و گفت: «من آن حرفها را به شوخي به دوستم گفتم و در تمام زندگيام هيچ خطايي مرتكب نشدهام.»
اظهارات اين مرد قانعكننده به نظر نميرسيد به همين سبب افسران جنايي بازجويي از وي را ادامه دادند و احمد كه هر بار داستانهاي ضد و نقيضي را به زبان ميآورد، بالاخره در بنبستي قرار گرفت كه خروج از آن جز با پرده برداشتن از حقيقت ممكن نبود. احمد به كشتن زن ميانسال در سال ۷۰ اقرار كرد و گفت: «بعد از كشتن ميمنت جسد او را در حياط خانهام دفن كردم و هيچكس متوجه نشد من اين زن را كشتهام.»
كارآگاهان در ادامه به خانه احمد رفتند و با كندن زمين اسكلتهاي انسان را همراه لباسهاي زنانه كه البته پوسيده و تقريبا از بين رفته بود، كشف كردند. بعد از تكميل شدن مدارك عليه احمد بازپرس جنايي براي وي قرار مجرميت صادر كرد و سپس نماينده دادستان نيز با صدور كيفرخواستي محاكمه و مجازات متهم به قتل را خواستار شد.
به اين ترتيب قضات دادگاه كيفري استان فارس جلسهاي را براي رسيدگي به اتهام احمد تشكيل دادند. در اين جلسه اوليايدم مقتول اعلام كردند خواستار قصاص متهم هستند، سپس احمد در جايگاه ايستاد و ضمن پذيرش اتهامش گفت: «من آن سالها با يكي از دختران روستا دوست شده بودم و به او بهشدت علاقه داشتم اما ميدانستم اگر پدر يا برادران آن دختر از موضوع رابطه دوستانه ما باخبر شوند هر دو نفر ما را به قتل خواهند رساند. براي همين ما هميشه مراقب بوديم كسي ما را با هم نبيند و اهالي روستا از دوستيمان مطلع نشوند.»
متهم به قتل ادامه داد: «روز حادثه در حاليكه با دختر مورد علاقهام در محلي در نزديكي روستا قدم ميزدم و صحبت ميكردم، ميمنت از كنار ما رد شد. او كه ما را با هم ديده بود، قطعا موضوع را به پدر دختر اطلاع ميداد و بعد از آن به دردسر ميافتاديم و خون راه ميافتاد. براي همين تصميم گرفتم ميمنت را به قتل برسانم تا نتواند از رابطه ما حرفي بزند. بعد از اينكه از دختر جوان جدا شدم سراغ ميمنت رفتم و با چوب و سنگ به جانش افتادم و او را كشتم بعد هم جنازهاش را به خانهام بردم و دفن كردم.»
هيات قضات بعد از اتمام دفاعيات متهم و وكيل مدافعاش ختم جلسه را اعلام كردند و براي صدور راي وارد شور شدند. حكم احمد بهزودي صادر خواهد شد.
نظر کاربران
بیچاره میمنت
عجب حکایت هولناکی
واقعا ؟؟؟؟باورم نمیشه؟حالا اون دختره باهاش عروسی کرد؟
رفيقش رفيق نيوده ولي انسان بوده كه نذاشته خون اون زن بيچاره پايمال بشه
یادتون باشه هیچ رازی رو به به هیچکس حتی صمیمی ترین دوستتون نگید درسته که آدم کشی کار درستی نیست اما آدم فروشی هم واقعاً نامردیه