جمعیت کدام کشورها منقرض می شود؟
کشورهایی چون بلغارستان، بوسنی و هرزگوین، استونی و لتونی نزدیک به ۱۵ درصد و نیز اوکراین و رومانی نزدیک به (۱۰درصد) از جمعیت ملی را از دست داده اند، البته بسیاری از کشورهای دیگر هستند که رقمی بین ۱ تا ۱۰درصد کاهش جمعیت داشته اند.
در بسیاری از کشورهای دنیا سیاست های کاهنده و افزاینده جمعیت اجرا شده است اما همواره برخی از عوامل بیرونی مثل اعتقادات درونی مردم و یا وضع معیشت ،کنترل این سیاستها را به عهده می گیرد و نتیجه گاه دلخواه برنامه ریزان نیست.
به عنوان نمونه در قاره اروپا علیرغم اجرای سیاستهای تشویقی، پاره ای از عوامل باعث از دست رفتن جمعیت ملی برخی از کشورها شده که عدم اعتقاد به خانواده و فرزند آوری در آنها ریشه دوانده و یا اینکه وضع معیشتی فرزندآوری را توام با ریسک کرده است.
نیم قرن پیش جمعیت شناسان در اروپا در تفاسیر خود از نظریه گذار جمعیتی ، مرحله پایانی گذار جمعیتی را سقوط جمعیتی بیان کردند. ۵ دهه افت باروری (طی سالهای ۲۰۰۰-۱۹۵۰) در اروپا و همچنین اثر گذاری ضعیف سیاستهای تشویقی زاد و ولد موجب شد که بعد از سال ۲۰۰۰ بخوبی علائم و نشانه های سقوط جمعیتی اروپا هویدا شود.
شواهد و قرائن جمعیت شناختی نشان میدهد، سقوط جمعیتی اروپا مشتمل بر دو وجه در هم تنیده جمعیتی است، یکی کاهش تعداد و حجم جمعیت های بومی و ملی و دیگری افزایش روز افزون و مستمر مهاجرین خارجی.
مرکز جمعیت شناسی دانشگاه وین در سال ۲۰۱۰ فهرست کشورهای اروپایی که طی دوره ۲۰۱۰-۱۹۹۰ بیشترین حجم جمعیت ملی خود را از دست داده اند، اعلام کرده است. کشورهایی چون بلغارستان، بوسنی و هرزگوین، استونی و لتونی نزدیک به ۱۵ درصد و نیز اوکراین و رومانی نزدیک به (۱۰درصد) از جمعیت ملی را از دست داده اند، البته بسیاری از کشورهای دیگر هستند که رقمی بین ۱ تا ۱۰درصد کاهش جمعیت داشته اند.
در مقابل بسیاری از کشورهای اروپایی تعداد ذخیره مهاجرتی شان به تدریج در حال افزایش است و مهاجرین خارجی در حال تبدیل شدن به گروه های اثرگذار در تحولات اقتصادی، اجتماعی اروپا هستند، بر اساس آمارهای سازمان بین المللی مهاجرت، ذخیره مهاجرتی کشورهای چون استرالیا ۲۵ درصد، کانادا ۲۰ درصد، فرانسه ۵/۸ درصد و لوگزانبرگ ۲/۳۶ درصد در سال ۲۰۰۷ بوده است، با چنین شواهد جمعیتی می توان گفت که اروپا در آستانه نوعی سقط جمعیتی در هزاره سوم میلادی است.
تلاش های سیاست مداران اروپایی برای ترمیم ساختمان سنی جمعیتی از دهه ۱۹۷۰ آغاز شد، اما شاخص ها و آمارهای جمعیتی نشان میدهد که این سیاست ها تا حدود زیادی بیتأثیر بوده است.
لذا برخی از کشورهای اروپایی با اتخاد سیاستهای باز مهاجرتی و تکثرگرایی فرهنگی تلاش نمودهاند، تا حدود زیادی به ترمیم ساختار جمعیتیشان بپردازند. برخی از جمعیت شناسان اروپایی از این پدیده تحت عنوان گذار سوم جمعیتی اروپا یاد کردهاند و معتقد هستند، مهاجرتهای بین المللی ساختار اجتماعی، فرهنگی جوامع اروپایی را دستخوش دگرگونی های اساسی می کند.
در ایران هم با وجود پیگیری های دولتی برای افزایش جمعیت (اینجا را بخوانید)، شواهد نشان دهنده بی میلی خانواده ها به فرزند آوری و تمایل به تک فرزندی است. در جامعه شهری ایران که هم اکنون بیش از ۷۰ در صد جمعیت ایران را به خود اختصاص داده است تمایل کمتری به ازدواج و فرزند آوری به چشم می خورد که حاصل وضعیت معیشتی مردم است.
از طرف دیگر مهاجران کشور که مترادف با افاغنه هستند چندان جذب فرهنگ ما نشده اند در حقیقت از طرف جمعیت بومی با یک دافعه مواجه شده اند و جایگزینی جمعیتی آنها در بعضی از مناطق بیشتر کاری و البته تنش زا بوده است.
به نظر می رسد سیاست گزاران جمعیتی بیش از پیش باید به عوامل تاثیر گذار در سیاستهای جمعیتی توجه کنند . چرا که تجربه نیم قرنی اروپا نشاندهنده این است که غفلت از این عوامل موجبات شکست کامل سیاستهای جمعیتی را فراهم می آورد.
نظر کاربران
مگه دایناسورن که منقرض بشن ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فکر کن مردم با یک میلیون پول نقد و بعلاوه یارانه اون بچه بازم حاضر به بچه دار شدن نیستن آخه تورم و بی پولی تا چه حد!!!!!