اصلاح طلبان و تکرار اشتباهات گذشته
روزها و ماههای منتهی به دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی به سرعت سپری میشوند و فرصت تبلیغ نامزدهای انتخاباتی به عموم پی درپی میگذرند كه همگان در انتظارند تا «شوراهای راهبردی اصلاح طلبان» گزینههای اجماع را در حوزههای انتخابیه کشور اعلام کنند.
جايگاه مستحكم بزرگان
بیشک این استراتژی برای حوزههایی که رای دهندگان بر اساس لیستها، سرلیستها و آگاهی و تمایل سیاسی خود به جریانات فکری و احزاب دست به انتخاب میزنند،یا بهعبارتی اسم و عنوان نامزدها تحت سیطره نوع تفکر و گروههای متبوعشان قرار میگیرد، راهبردی درست است و احتمالا با توجه به آرایش نیروهای سیاسی و به لحاظ تجربه انتخابات ریاست جمهوری اخیر میتوان انتظار داشت که موج گستردهای را در حمایت یا نفی لیستهای خاص بهوجود بیاورد و نتیجه انتخابات را آنگونه که انتظار میرود به نفع اصلاحات رقم بزند. بنابراین با فرض این راهبرد که در حوزههای بزرگ و توسعه یافته انتخاباتی لیستها، گروهها و سرلیستها تعیین کننده هستند، رد شدن چهرههای شاخص اصلاحات و حضور ردههای دوم و سوم و حتی عدم کناره گیری و حضور برخی چهرههای اصلاح طلب، به موازات لیستهای مصوب شورای راهبردی، جای چندان نگرانیاي نخواهد گذاشت.
خطاي راهبردي در شهرستانها
لیکن مشکل در جایی شروع شده و مهم مینماید که پای حوزههای انتخابیه کوچک (دو نمایندهای یا تک نمایندهای) به میان میآید. با توجه به اینکه دلیل اصلی تاخیر در اعلام نامزد نهایی از بین نامزدهای متعدد در حوزههای کوچک و متوسط این طور بیان میشود که شوراهای اصلاح طلبان در حال ارزیابی از میزان آرا و وضعیت هریک از نامزدها و مشخص شدن گزینههایی هستند که از فیلترینگ شورای نگهبان عبور میکنند، لازم به نظر میرسد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در مرکز تصمیم گیری و شوراهای راهبردی اصلاح طلبان در استانها، ملاحظاتي را داشته باشند.
نكات سرنوشتساز
در وهله اول، نتیجه انتخابات در حوزههای کوچک تحت تاثیر اشخاص، اقوام و وعدهها و دیدارهای مردمی نامزده رقم میخورد، در واقع بدون توجه خاص به احزاب و گروههای سیاسی؛ به این معنا که بسیاری از مردم این مناطق ترجیحاتی اولی از حزب و گروه در رای دهی دارند.
دوم، امکان کناره گیری نامزدهای اصلاح طلب، در ماه پایانی، به نفع نامزد مورد اجماع اصلاح طلبان به واسطه تاثیر ملاحظات و مناقع شخصی و شکل گرفتن شبکههای انتخاباتی کمتر امکان پذیر است و حتی در صورت کناره گیری امکان انتقال رای آنان به سبد آرای نامزد ائتلاف در کوتاه مدت بسیار دشوار است. سوم، بسیاری از اصلاح طلبان شناخته شده و موثر بهدلیل حضور در شورای راهبردی حوزه انتخابیه برای مبرا ماندن از تمایل به یک نامزد خاص، عملا خود را در حوزه نظریهپردازی محدود ساخته و هیچ فعالیتی برای کاندیداهای اصلاح طلب نمیکنند و به تبع آن بدنه اصلاح طلبان نیز بیتفاوت و کم اثر در انتظار اعلام نامزد اجماعی هستند. از طرفی به صورت طبیعی و به واسطه تخریب میان جبههای و رقابت نامزدهای اصلاح طلب با یکدیگر، گروههای رقیب با تمام قوا، روستا به روستا و محله به محله در حال جلب آرای تودهها و متنفذان هستندکه برگرداندن این آرا نیز در روزهای پایانی تقریبا محال است.
هشدار، شكست نزديك است
نکته اینجا ست که اگر دلیل تاخیر در اعلام نامزد نهایی قبل از فیلترینگ شورای نگهبان، امکان رد صلاحیت نامزد تعیین شده است، باید توجه داشت که با فرض (غیرواقع بینانه) نگاه متفاوت شورای نگهبان به اصلاح طلبان در نحوه بررسی صلاحیتها، این شورا بهدلیل سازمانها، اطلاعات و امکانات در دسترس بهتر از اصلاح طلبان میتواند گزینه رای آور را تشخیص و قبل از اجماع، رد صلاحیت کند. در ادامه نیز با تایید نامزدهای دست چندم اصلاح طلب که شانسی برای رایآوری ندارند، متهم به برهم زدن زمین بازی نیز نشده و پس از انتخابات نیز وزن اندک اصلاح طلبان شکست خورده را مدام به رخ آنها خواهند کشید. از این رو بايد استراتژی اصلاح طلبان در حوزههای یک و دو کاندیدایی مورد بازبینی قرار گیرد و هرچه سریعتر نامزدهای مورد اجماع ارزیابی و اعلام شود و نامزدهای ذخیره نیز برای حفظ آمادگی ورود به صحنه به عنوان مسئول ستاد و یار نزدیک و همراه همیشگی نامزد اصلی در بین مردم حاضر شده و با اتکا به نیروهای فعال اصلاح طلب و تمرکز توان آنها، از هم اکنون نسبت به ایجاد پایگاههای لازم رای و رایزنی با سران اقوام و گروهها اقدام شود. این فرصت، علاوه بر اینکه امکان مدیریت نامزدهای ناراضی و طرفدارانشان را به سمت نامزد اجماعی فراهم میسازد و مانع از گسترش نفوذ رقيبان در چهرههای شاخص محلی و گروهها و توده مردم میشود، توان و تمرکز فعالان اصلاح طلب را به همراه خواهد داشت و حتی در صورت رد صلاحیت چهرههای اصلی شاید بتوان به نفرات دوم که همواره همراه نامزد اصلی بودهاند نیز دل بست.
توصيهاي اصلاحاتي
در صورت معرفی کاندیدای اصلاح طلب با شانس رای آوری پایین، وجهه و نفوذ واقعی اصلاحات ناچیز جلوه میکند و باعث دلسردی و ریزش فعالانی خواهد شد که تمام توجه خود را برای تغییر ماهیت انتخابات در حوزههای کوچک، از قومی- قبیلهای به انتخاباتی حزبی و سیاسی معطوف کردهاند. لذا شایسته است که اصلاح طلبان دست از تمرکز و سرمایه گذاری روی نامزدهای نامرئی برداشته و بسیار روشن و مشخص، آنطور که مطابق نیاز و شرایط حوزههای کوچک انتخاباتی است، حرکت کنند.
ارسال نظر