نمی گذاریم تجربه «الهه راستگو» تکرار شود
آنچه ما از نمایندگان انتظار داریم این است که استقلال در تصمیماتشان داشته باشند. البته استقلال نه بهمعنای تکروی که بهمعنای این است که مرعوب فضاهای مختلف نشوند. کسانی باشند که قابلیت و قدرت ایستادگی و ثبات در عقیده و فکر خودشان را داشته باشند.
روزشمار انتخابات هفتم اسفند در حرکت است. او همسر شهید غلامعلی معتمدی یکی از شهدای هفتمتیر است و اخیرا معاونت سیاسی دبیرکل حزب اتحاد ملت را عهدهدار شده است. بروجردی به یکیک سوالات ما باحوصله جواب داد .
حالوهوای این روزهای حزب اتحاد ملت چیست و چه فعالیتهایی برای انتخابات میکند؟ این حزب چگونه برای انتخابات خود را آماده میکند؟ آیا تاکنون به فهرستی برای هفتم اسفند رسیده است؟
کسانی که دراین حزب فعالیت میکنند، اکثرا افرادی شناختهشده هستند و از خودشان قابلیتهای بالایی در عرصههای سیاسی و اجرایی دارند. حزب درحال حاضر فعالیت خودش را شروع کرده تا انشاءالله در موقعیت مناسب خودش بتواند این فعالیت را بیشتر و جایگاه خودش را مشخص کند و پیش ببرد.
اینکه گفته میشود امکان دارد اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدلتر که اگر بخواهیم وارد مصداقها شویم به افرادی چون آقای مطهری و لاریجانی میرسیم ائتلاف کنند، درست است؟ آیا حزب اتحاد ملت چنین نگاهی را دنبال میکند؟
هیچ اصلاحطلبی بهدنبال این نیست که در انتخابات بهصورت تکرو بخواهد کاری را انجام دهد. با توجه به شکلگیری شورای سیاستگذاری و عضویت حزب اتحاد ملت در آن مجموعه طبعا هرگونه فعالیت انتخاباتی از مجرای این شورا بروز و ظهور پیدا میکند. لذا ما دراین بحث هم تابع سیاستهایی هستیم که در آینده دراین شورای سیاستگذاری ترسیم و تبیین میشود.
اتفاقاتی که در چند وقت اخیر رخ داده، مثل موضعگیری شورای نگهبان یا ادبیاتی که هر دوره در آستانه انتخابات شکل میگیرد مثل برچسبزدنهای جناحی و سیاسی یا برهمخوردن جلسات، یک نگرانی را دوباره ایجاد کرده است. دراینباره اصلاحطلبان چه راهحلی را در نظر دارند؟ آیا میتوان ازطریق تعامل با نهادهای قدرت و مذاکره با ایشان مسیر را تغییر داد؟
در نکته اول افرادی که بهعنوان شورای نگهبان انجام وظیفه میکنند باید تابع قانون باشند و از قانون تبعیت کنند و اشخاصی متدین باشند، بنابراین نباید به کسی انگی بزنند یا برداشتی از زندگی اشخاص داشته باشند که با واقعیت و ماهیت و هویت آنفرد تطابق ندارد. نکته دیگر این است که انتخابات متعلق به کل افراد جامعه است و حق هر ایرانی و هر شهروندی است که رأی خود را به صندوق اندازد و در انتخابات حق شرکتکردن با انتخاب نماینده مورد نظر خودش داشته باشد وگرنه این حق از او سلب میشود. همانطور که بارها روی آن بحث شده بهویژه در انتخابات ۹۲ که موضوع امانتداری بر سر صندوقها مطرح بوده و تاکید بر این بود که رأی حقالناس است و باید مورد توجه قرار گیرد، این نکته باید برای همه ادوار انتخابات مدنظر باشد. ولی بهقول معروف همیشه این اصل وجود دارد که فرض محال، محال نیست و یک زمانی دیدیم که این فرض محال شد و ما نتوانستیم آن مفروضات خودمان را عملیاتی شده ببینیم یا شوراینگهبان بهگونهای عمل کند که حقوق جامعه بهدرستی ادا نشود و غیره؛ دراین صورت ما چه تکلیفی میتوانیم داشته باشیم؟
اصل ما بر این استوار است که باید پای صندوق رأی برویم. اصل دوم ما این است که کسانی را انتخاب کنیم که میزان رأیآوری آنان بالاست؛ با این خصیصه که این افراد نزدیک به تفکرات ما هستند یا حداقل دقیقا مثل خودمان میاندیشند؛ یعنی اصلاحطلبانی که یا سابقه اصلاحطلبی دارند یا درحالحاضر بهعنوان اصلاحطلب در جامعه شناخته میشوند. قطعا ما با کسی که در جناح مقابل است بهعنوان یک گزینه که قابلیت انتخاب را داشته باشد نگاه نمیکنیم. ما نگاه و تاکید بر گزینهای داریم که یا از گذشته ایام اصلاحطلب بوده یا اگر اصلاحطلب نبوده امروز به نام اصلاحطلبی شناخته میشود. حالا چنین افرادی میتوانند چهرههای مختلفی در جامعه باشد که شما نیز از یکیدو نفر از آنان (علی مطهری و علی لاریجانی) را اسم آوردید. البته بستگی دارد به اینکه ایشان در مقطع انتخابات چقدر بتوانند این قرابت را با اصلاحطلبان حفظ کنند. اما مهمتر از همه اینها و با همه این احوال، باز ملاک عمل و اولویت ما با کسانی است که هم سابقه اصلاحطلبی و هم لاحقه اصلاحطلبی دارند؛ افرادی که کارآمد، توانمند و قابل اعتماد بوده و رایآوری بالا داشته و در جامعه مقبولیت بالا داشته باشند. این افراد تبعا انتخاب اول ما خواهند بود اگرچه افراد دیگری هم ممکن است در جامعه با عناوین دیگری شناختهشده باشند ولی چون جزو مجموعه اصلاحطلبان قرار ندارند، بهعنوان گزینه اول برای ما مدنظر نخواهند بود.
با توجه بهاتفاقاتی که در چند وقت اخیر رخداده است اینچنین بهنظر میرسد که مسیر انتخابات دچار تحولاتی ناخوشایند شود. برهمخوردن میتینگهای انتخاباتی این پیام را مخابره میکند که جریانهای تندرو نمیخواهند مسیر انتخابات بهصورت عادی طی شود. متاسفانه برخورد قاطعی نیز با این جریانهای تندرو صورت نمیگیرد تا جایی و زمانی چنین رفتارهایی متوقف شود. فکر میکنید این اتفاقات چه تاثیری بر سرنوشت انتخابات داشته باشد؟ آیا این تندرویها در آستانه انتخابات تشدید شود؟
فکر میکنم که از شدت این اقدامات کم میشود. چون تندروها کمکم احساس خواهند کرد چنین رفتارها و اقداماتی «آب در هاون کوبیدن است» و به نتیجهای نخواهند رسید. این رفتارها ناشی از عصبانیت تندروهاست و چون میبینند جایگاهی بین مردم ندارند میخواهند از این طریق و اعمال زور و فشار جایگاهی برای خودشان در جامعه باز کنند.
حالا که بحث انتخابات نقل هر محفلی شده است، این سوال مطرح میشود که ما از مجلس دهم چهچیزی میخواهیم؟ دقیقتر آنکه در مجلس نهم چه نکاتی مورد غفلت قرار گرفت که باید در مجلس دهم انجام شود؟
آنچه ما از نمایندگان انتظار داریم این است که استقلال در تصمیماتشان داشته باشند. البته استقلال نه بهمعنای تکروی که بهمعنای این است که مرعوب فضاهای مختلف نشوند. کسانی باشند که قابلیت و قدرت ایستادگی و ثبات در عقیده و فکر خودشان را داشته باشند.
یعنی این نگاه در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان وجود دارد تا از افراد غیرمتعهد و متزلزل برای انتخابات مجلس دهم استفاده نشود؟
قاعدتا اولویت باید پایداری و ثباتقدم در مواضع باشد. این خیلی برای ما مهم است کهفرد جریان سیاسی را یک سکوی پرش برای خودش نبیند که بخواهد وارد مجلس شود و بعد بهگونه دیگری عمل کند.کمااینکه در شورای شهر داشتیم کسی که با نام اصلاحطلبی وارد شورا شد ولی مواضع غیراصلاحطلبی بنا بههر دلیلی اتخاذ کرد که این موضوع در جامعه اعتماد سوزی میکند.
اگر بخواهیم مجلس نهم را بررسی کنیم، فکر میکنید مهمترین نقاط ضعف مجلس نهم کجا بود؟
مهمترین ایراد مجلس نهم این بود که استقلال رأی نداشت. یعنی تابع جریانهای بیرون مجلس بود و نه تابع مصالح نظام. تابع یک اندیشه سیاسی بود که منافع خودش را دنبال میکرد و نه منافع نظام را که این مهمترین عیب این مجلس فعلی است.
مجلس نهم اگرچه یک مجلس تماما اصولگرا بود، همه شاهد بودیم که طی این چهار سال رفتهرفته اختلافاتی دراین مجلس شکل گرفت و جدایی بین این جریان بیشتر و بیشتر شد تا آنجا که این اختلافات آنان را مستقیما دربرابر یکدیگر قرار داد. فکر میکنید دلیل این مسئله چیست؟
تعدادی از نمایندگان مجلس نگاهشان بر نگاه مردم غالب بود درحالیکه با یک ارزیابی صحیح و ساده از جامعه میتوانستند بفهمند مردم چه میخواهند و جامعه چه انتظاری از آنان دارد و این امر خیلی اهمیت دارد اگر مجلس بخواهد به نقطه مطلوب برسد. از همه مهمتر اینکه شرایط جامعه ما شرایطی را ایجاد کرد تا برتریجوییها بیشتر سیاسی شد تا فکری و اندیشهای.
ما در صحن مجلس میبینیم که تعداد قابلتوجهی از نمایندگان حتی در رأیگیریها شرکت نمیکنند. این مسئولیتناپذیری نمایندگان بهاین بازمیگردد که نمایندگان مجلس جایی کار تشکلاتی و سیاسی یاد نگرفتند؛ مشکل اصلی ما اینجا مشخص میشود که ما اصلا حزب فعال و پویا در کشور نداریم که بتوانیم ادعا کنیم نمایندگان مجلس باید مسئولیتپذیر باشند. فکر میکنید چرا احزاب در کشور ما فراموش شدهاند؟
حقیقت آن است که این رویهای که در جامعه به آن دچار شدیم، هرکار سیاسی هزینهبر میشود و برای انجام آن باید هزینه بالایی از سابقه در آینده بپردازید. ممکن است دچار گرفتاریهایی بشوید یا آنکه مجبور باشید وارد بازی سیاسیای بشوید که مطلوب شما نیست.
جدای از مسائل و حواشی دیگر مجلس نهم، یکی از نقاط ضعفی که درباره این مجلس مشخصا توجهها را به خود جلب میکند، انفعال نمایندگان زن است. فراکسیون زنان مجلس یکی از منفعلترین جریانهای پارلمانی طی ادوار پارلمانی بوده بهطوریکه این فراکسیون حتی در موضوعات منحصر به زنان از سایر فراکسیونها و کمیسیونها کندتر حرکت کرده است. نظر شما در باره این مسئله چیست؟
همانطور که اشاره کردید فراکسیون زنان در مجلس نهم عمدتا ابزاری دراختیارسرانی که قبول داشتند بود. یعنی دراختیارکسانی بود که ازطریق گروههای سیاسی مانند پایداری همچنانکه خیلی از آنان منتسب به پایداری هستند راهی مجلس شدند. مضاف بر این تعداد زنان نمایندگان در مجلس خیلی کم است، طبعا در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که صدایی رسا از این مجموعه دربرابر ۲۹۰ نفر بلند شود.
اصلاحطلبان و مشخصا حزب اتحاد چقدر در مسئله نمایندگان زن تمرکز کرده است و برنامه دارد؟
نهفقط حزب اتحاد که همه اصلاحطلبان بهاین وفاق رسیدند که ۳۰درصد از نمایندگان آینده مجلس خانم باشند و این را بهعنوان یک استراتژی برای خودشان تعریف کردند، اما اینکه محقق بشود یا نه نمیدانم و امکان دارد که محقق نشود. ولی بهعنوان نوک قله به آن نگاه کردیم و باید تلاش کنیم ۳۰درصد از نمایندگان مجلس خانم باشند.
الان شما میگویید که این باور حتی در بین آقایان اصلاحطلب نیز ایجاد نشده است. یعنی الان بین اصلاحطلبان اختلافی برای رسیدن به قله ۳۰درصدی نمایندگان زن وجود دارد؟
برخی دوستان فکر میکنند این ۳۰درصد زیاد است و ما نمیتوانیم و با توجه به سابقهای که در استانها داریم خیلی سخت است که به ایندرصد برسیم. ولی ما مذاکرات خودمان را انجام میدهیم. ضمن اینکه خانمهای اصلاحطلب اتفاقنظر بهاین مسئله دارند که ۳۰درصد از نمایندگان مجلس آتی خانم باشند.
فضای انتخابات در شرایط کنونی از این منظر نگرانکننده نیست که رأیآوری اصلاحطلبان کم باشد، بلکه نگرانی از فضاسازیهاست؛ اینکه دائما برخی چهرههای منتسب به جریانهای محافظهکار تاکید میکنند مبادا مجلس ششم تکرار شود. چرا باید چنین حرفها و هشدارهایی در آستانه انتخابات دائما مطرح شود که یک جریان سیاسی را نسبت به انتخابات دلزده و سرد کند؟ یا چرا دائما یک جریان سیاسی با خوردن برچسبهای متفاوت باید از میدان به در شود؟ فکر میکنید برای تلطیف این فضا چه راهی باید دنبال شود؟
مقداری با مذاکره این مسئله قابل رفع خواهد بود و ما باید نزد علما، مراجع و نیروهای اثرگذار برویم و با طرح دیدگاههایمان آنان را متقاعد کنیم. یک مقدارش هم بهنظر من این اقدامات سوءاستفاده کردن از موقعیتهاست که عدهای چنین موضوعاتی را در آستانه انتخابات و در جامعه مطرح میکنند. این افراد باید بدانند داشتن فلان موقعیت و فلان مقام باعث نمیشود به خودشان اجازه بدهند بهنفع کسی یا جریانی کار کنند. مهمتر آنکه وقتی کسی مسئولیتی میپذیرد آن مسئولیت متعلق به کل جامعه است کهفرد عهدهدار شده است. اما اگر آنفرد بخواهد فقط زیر پرچم عده خاصی سینه بزند، خیانت به مجموعه و نظام و جامعه است.
پس اینطور نیست که هرچیزی عدهای اراده کنند حتما محقق شود. همچنانکه این مسئله دراین طرف نیز صدق میکند و ما فکر نمیکنیم هرچه دنبال میکنیم حتما عملیاتی میشود و به نتیجه برسد، ولی تلاش میکنیم و امیدواریم. البته اگر این حضرات توجه به نیاز جامعه داشته باشند و رویکرد مردم نسبت به مسائل را درک کنند و آسیبهایی که در جامعه وجود دارد و بهعنوان یک خطر بیخ گوششان است بفهمند و حساسیت نشان دهند، مقداری از مواضعی که اتخاذ میکنند عدول خواهند کرد.
فکر میکنید مجلس دهم چه سرانجامی داشته باشد؟
قطعا مجلس دهم، مجلس پایداری نیست. قطعا مجلس دهم، مجلس صددرصد اصلاحطلب هم نیست. قطعا مجلس دهم، مجلسی که اصولگرایان حرف اول را بزنند هم نیست. بهنظرم مجلس دهم مجلسی ترکیبی با رویکرد اصلاحگرایی خواهد بود و بیشتر دغدغه آن حفظ نظام و ایجاد توسعه در جامعه است. فکر میکنم مجلس دهم یک مجلس مطلوب برای جامعه باشد.
فکر میکنید سرنوشت زنان دراین مجلس چگونه باشد؟ بیشتر میشوند؟
قطعا زنان از این تعداد که هستند حداقل سه تا چهار برابر بیشتر از وضعیت فعلی میشوند. ممکن است ۳۰درصد محقق نشود، ولی بهنظر من عدد بسیار بالاتری از این خواهد بود.
اینکه مدام تکرار میشود که نقش بزرگان در انتخابات خیلی مهم است، درمورد چهرههای اثرگذار ما باید روی آن سرمایهگذاری کنیم؛ عدهای این محوریت را منحصر به آقای خاتمی میدانند، عدهای برای آقای ناطق و همینطور هاشمیرفسنجانی و نیز سید حسن خمینی را مطرح میکنند. شما فکر میکنید در انتخابات هفتم اسفند محوریت کدام افراد میتواند اثرگذار باشد و شرایط را مانند خرداد ۹۲ بهنحو احسن رقم بزند؟
اینها که نام بردید همگی اثرگذار هستند. یعنی فکر میکنم آنها همه نیروهایی هستند که خیلی میتوانند در ایجاد وفاق در بین جامعه اثرگذار باشند و نقش مهمی در نزدیککردن اعتقادات افراد به یکدیگر داشته باشند.این افراد خوشبختانه با هم نشستهای مختلفی دارند و مرتبا ایدههایی را با یکدیگر مطرح میکنند که خیلی کمک میکند و اینکه جامعه احساس میکند این افراد بهعنوان پشتوانه میتوانند به کمک آنان در آینده بیایند.
دولت طی دو سال و چند ماهی که از عمر خود سپری کرد مدام مانعی بهنام مجلس را بر سر راه خود داشت. فکر میکنید آقای روحانی و افراد نزدیک به دولت به اهمیت این انتخابات واقف شدهاند؟
قطعا آقای روحانی به اهمیت این انتخابات و نقش پررنگ مجلس در ثبات دولت برای دور بعد و آرامش جامعه واقف شدند؛ لذا فکر میکنم که دولت بهاین نقطه رسیده است که اعتدال و توسعه نمیتواند فصل الخطاب باشد و نمیتواند بهتنهایی اثرگذار باشد. اعتدال و توسعه حزبی شناختهشده در جامعه نیست تا بتواند پیشبرنده انتخابات باشد. آنها فقط میتوانند در همین حد زمینهای را برای حضور بیشتر احزاب فراهم کنند. اگر آنان با دیگر احزاب و گروهها همراهی میکردند خیلی میتوانست اثرگذاری بیشتری داشته باشد ولی درحالحاضر اینها وارد عرصه نشدند و سعی کردند تا چراغ خاموش حرکت کنند و برخی مواقع فکر میکنند که میتوانند نمایندگانی را برای خودشان تعریف کنند. اما اینکه چه تعداد از این افراد به مجلس راه پیدا میکنند، بهنظرم، نمایندگانی که بهطور خاص حزب اعتدال و توسعه را نمایندگی کنند از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نخواهد شد. قاعدتا این احزاب نمیتوانند کارآمدی لازم را داشته باشند.
پس دولت باید حساب ویژهای روی اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند باز کند.
یعنی شما معتقد به اعمال تغییرات در کابینه هستید؟
فکر میکنم کابینه باید بهسرعت تغییر کند. دولت حالا که در بحث برجام ثبات پیدا کرد باید بهسمت تغییرات و پاسخگویی به خواست اکثریت مبنی بر حضور نیروهای اصلاحطلب، کارآمد و نیروهایی که دلسوز نظام هستند، حرکت کند.
البته عاقلانه است که این تغییرات به بعد از مجلس نهم موکول شود؛ چون تغییرات با توجه به ساختار کنونی مجلس میتواند یک ریسک و خطر برای دولت در دو سال باقیمانده و حتی انتخابات بعدی ریاستجمهوری باشد.
امکان دارد که این فرضیه درست باشد. ما همیشه دلمان را خوش کردیم و از این مقطع به آن مقطع میرویم. اول میگوییم برجام تمام شود بعد دوباره میگوییم مجلس تمام شود بعد و پس از آن نیز معلوم نیست چه خواهیم گفت. امیدواریم چیز دیگری پیش نیاید که آقای روحانی را متقاعد کند و دست به تغییرات نزند. آقای روحانی باید یک تغییر را در ساختار دولتش انجام بدهد.
نظر کاربران
الان الهه راستگو کجای این مصاحبه بود؟