قتل دوست به خاطر اختلاف حساب
پسر جواني كه دوست خود را قرباني اختلاف حسابشان كرده بود، با رضايت اولياي دم از جنبه عمومي جرم محاكمه شد.
روزنامه آرمان: پسر جواني كه دوست خود را قرباني اختلاف حسابشان كرده بود، با رضايت اولياي دم از جنبه عمومي جرم محاكمه شد.
۱۱ مهر سال ۹۰ ماموران پليس دماوند در جريان وقوع يك قتل قرار گرفتند و بلافاصله موضوع را در دستور كار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقيق در اين رابطه پرداختند. با حضور ماموران در محل مشخص شد كه پسر جواني با ضربه چاقو و چوب به قتل رسيده است.
بنابراين تحقيقات در اين باره آغاز شد و در نهايت ماموران موفق به شناسايي قاتل كه با وي اختلاف حساب داشت و روز حادثه با او قرار ملاقات گذاشته بود، شدند. با دستگيري متهم وي به قتل اعتراف كرد و به ماموران گفت: با مقتول اختلاف حساب داشتم. او هميشه زنگ ميزد و با من دعوا ميكرد. روز حادثه به من پيامك داد و گفت كه پيش او بروم تا اختلافمان را حل كنيم.
من هم سر قرار رفتم اما مقتول تا مرا ديد شروع كرد به ناسزا گفتن و كتك زدن من. او با چوب مرا زد و بعد از آن وقتي چوب را از دستش گرفتم چاقو درآورد. او ميخواست با چاقو هم مرا بزند كه چاقو را از دستش گرفتم. اما نميدانم چه شد كه ضربهای به سينه اش وارد شد. او درون يك گودال افتاد كه من هم از روي عصبانيت چند ضربه چوب به او زدم.
با اعترافات اين پسر پرونده وي براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. قضات اين شعبه پس از برگزاري جلسه محاكمه و شنيدن دفاعيات متهم، او را به قصاص محكوم كردند. اين حكم به تاييد قضات شعبه ۱۶ ديوان عالي كشور نيز رسيد و به مرحله اجرا درآمده بود كه متهم توانست در روزهاي آخر از خانواده اولياي دم رضايت بگيرد.
۱۱ مهر سال ۹۰ ماموران پليس دماوند در جريان وقوع يك قتل قرار گرفتند و بلافاصله موضوع را در دستور كار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقيق در اين رابطه پرداختند. با حضور ماموران در محل مشخص شد كه پسر جواني با ضربه چاقو و چوب به قتل رسيده است.
بنابراين تحقيقات در اين باره آغاز شد و در نهايت ماموران موفق به شناسايي قاتل كه با وي اختلاف حساب داشت و روز حادثه با او قرار ملاقات گذاشته بود، شدند. با دستگيري متهم وي به قتل اعتراف كرد و به ماموران گفت: با مقتول اختلاف حساب داشتم. او هميشه زنگ ميزد و با من دعوا ميكرد. روز حادثه به من پيامك داد و گفت كه پيش او بروم تا اختلافمان را حل كنيم.
من هم سر قرار رفتم اما مقتول تا مرا ديد شروع كرد به ناسزا گفتن و كتك زدن من. او با چوب مرا زد و بعد از آن وقتي چوب را از دستش گرفتم چاقو درآورد. او ميخواست با چاقو هم مرا بزند كه چاقو را از دستش گرفتم. اما نميدانم چه شد كه ضربهای به سينه اش وارد شد. او درون يك گودال افتاد كه من هم از روي عصبانيت چند ضربه چوب به او زدم.
با اعترافات اين پسر پرونده وي براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. قضات اين شعبه پس از برگزاري جلسه محاكمه و شنيدن دفاعيات متهم، او را به قصاص محكوم كردند. اين حكم به تاييد قضات شعبه ۱۶ ديوان عالي كشور نيز رسيد و به مرحله اجرا درآمده بود كه متهم توانست در روزهاي آخر از خانواده اولياي دم رضايت بگيرد.
پ
ارسال نظر