ابتکار: اتهام زدن ها با فتوا انجام می شود
من در همان دوره عضویتم درشورای شهر هم به خاطر طرح مسئله برنجهای آلوده و مسئله پارازیت متهم شدم. این روالی بود که از همان سال ۵۸ شروع شدوخواهر مری را به ارتباطات خاص و سیاسیکاری متهم میکردند. الان هم دارند همان اتهامهارامیزنند.اینها وقتی فتوایی دارندکه اجازه میدهدآبروی افرادرا برای رسیدن به اهداف خاص ببرند،ازاتهام زدن هیچ ابایی ندارند..
*آمریکا تا همین اواخر حتی لفظ جمهوری اسلامی ایران را به درستی به کار نمیبرد. این اتفاق تازه در دوره آقای اوباما دارد رخ میدهد. در آن زمان به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی ایران یک چالش بسیار جدی بود. این حس را دولت آقای مهندس بازرگان هم داشت؛ اینگونه نبود که ندانندمنتهارویکردوتصورشان این بود که میشودباگفت وگوومذاکره آن راحل کرد.
*امروزه بعضی جوانان قضاوت میکنند که شما کاری کردهاید که ماحالاحالاها نمیتوانیم ارتباطی باآمریکاداشته باشیم وهزینههای گزافی مثل تحریمهارا میدهیم.درحالیکه باید ببینیم آن موقع کشور چه فضایی داشت.نهادهای اطلاعاتی وامنیتی ساختارچندان استواری نداشتند. تنها هشت ماه از انقلاب گذشته بود.دانشجویان احساس کردندکه شرایط امنیتی کشور خطیر است.
دانشجویان به این جمعبندی رسیدند که به هر قیمتی بایدکاری کردکه کودتای 28 مردادتکرار نشودولذادست به این کارزدند.
*هیچکس تصورروشنی از این نداشت که داستان قرار است به کجا بینجامدحتی خوددانشجویان!ولی دانشجویان فکرمیکردند که این کارزنجیره دخالتهای آمریکاراپاره خواهد کرد.چون تحلیل این بود که آمریکازنجیرهای ازاتفاقات را طراحی کرده است که باورودشاه شروع میشود و به یک کودتای تمامعیار علیه انقلاب اسلامی ایران میانجامد.
*من البته کسی از بین دانشجویان رانمیشناسم که اعلام پشیمانی کرده باشدیااعلام کرده باشد که اگربه عقب برگردداین کارراانجام نمیدهدولی نقدوجوددارد.خیلی ازدانشجویان امروزنسبت به ادامه راه نقد دارند.من تاکنون از دانشجویان نشنیدهام کسی تصمیم به اشغال سفارت درآن مقطع زمانی خاص را زیرسوال ببردامادرموردادامه راه انتقاداتی وجود داردبه خصوص که بعداشعارمبارزه باآمریکا متاسفانه هم ازدرون ازمحتواخالی شد،و مورد سوءاستفاده خیلیها قرار گرفت وهم تبدیل به یک دکانی شد برای بهرهبرداریهای اقتصادی وسیاسی وغیره وذلک.
*امروز نشستن و بدون توجه به مسائل آن زمان قضاوت کردن، ما را گمراه میکند مخصوصا که عدهای تلاش دارند عامدانه تاریخ را مخدوش یا تحریف کنند و برای آن هم توجیهاتی دارند. من به این نقطه رسیدم که خاطراتم را نوشتم. به خاطر اینکه فکر میکردم آن طرف خیلی تحت تأثیر فضاسازیها وامپراتوری دروغ قرار دارد. این فضاسازی از همان روز اول علیه این قضیه شروع شد که میگفت اینها تروریست هستند، دانشجو نیستند، جنگجو هستند، ستیزهجو هستند
*یک خبرنگار آمریکایی ازمن پرسیداسم شماچیست؟من درآن لحظه فکرکردم برای چه اسمم را بگویم و برای اینکه میخواستم اسم مستعاری بگویم که برایشان راحت باشدگفتم مریم.گفت مریم همان مری است.من گفتم آره شما بگومری.او هم درگزارشش توضیح داد که یک خانمی از بین دانشجویان مترجم مابودوبه انگلیسی روانی هم صحبت میکردبه نام مری و به این ترتیب این نام بر من ماند.
*شب حمله طبس همه دانشجویان حس عجیبی داشتند.آن شبی بودکه آمریکاییهاطراحی کرده بودندبرای حمله به سفارت و مجوز داشتنددانشجویان راهم بزنندوگروگانهاراآزادکنند.شب قبل ازآن هم که بچهها جمع شده بودندودعای کمیل میخواندند،حس عجیبی همه رافراگرفته بودکه برای خودمان هم سوال شده بود.صبح که خبرآمدخیلیها ازاین اتفاق دربهت بودند..حتی وقتی دانشجویان متوجه شدند یکی ازگروگانها بیماراست،با دستور امام او را فورا به آمریکا برگرداندندواوتا 25 سال بعدهم زنده ماند.
*من در زندگیام پشه کشتهام اماانسان که هیچ،گنجشک هم نکشتهام.خیلی ازکسانی که تلاش میکننداین موضوع را مطرح کنند،دستشان به جنایاتی آلوده است که تاثیرآن هنوزقابل مشاهده است.اینها سوریه وافغانستان وعراق را نمیتوانندجمع کنند.داعش رانمیتوانند جمع کنند.امروزدیدم گزارش محرمانهای از درون سیستم هيات حاکمه آمریکادرز پیدا کرده که داعش محصول دخالتهاوحمایتهای آمریکا ازافراطیون سوریه است.
* رویکردهاازدوم خرداد 76 به سمت اصلاح جریانات درون انقلاب معطوف شودوبحث آزادیهای اجتماعی وفضای سالم سیاسی برای حفظ نظام وامتداد آن درنسلهای آینده وکارآمدکردن آن دنبال شود. یکی از مشکلات، رویکردهای سیاسی و آزادیهای مدنیاي بود که دولت آقای خاتمی به درستی سعی کرد به آن بپردازد. دولت ايشان امیدهای زیادی برای ترسیم آینده انقلاب ایجاد کرد. اگر خاطرتان باشد،همان موقع هم عدهای میگفتند اگر دولت اصلاحات نبود،ممکن بود نظام با خطر براندازی مواجه شود. دولت اصلاحات اتصال بین مردم و نظام را دوباره ایجاد کرد..
* آقای خاتمی درواقع صفشکنی کردهونخستین زن راوارد کابینه کردند.عدهای فضاسازی کردندودر قم میگفتند این کار غلط است. ایشان آقای ابطحی را به قم فرستادند با این پیام که بالاخره باید به زنان هم فرصت داده شود.
* در سیاستهای شهرسازی به ایشان نقد داشتیم، به رویکردهای سیاسی ایشان خیلی نقد داشتیم ولی یک جاهایی هم آقای قالیباف باماراه میآمد مثلادرمسائل محیط زیست وفضای سبزشهرتهران یادراجرای مصوبه شورای شهر تهران برای رسیدگی به خانوادههای آسیبدیده حوادث 88 آقای قالیباف باماهمراهی میکرده نظرم ماجرا را نباید سفید و سیاه ببینیم
*اصلاحطلبان به دنبال گرفتن امتیازنبودند،نباید هم باشند. برای اصلاحطلبان حفظ نهادهای مدنی مهم ترین دستاورد در آن دوران بسیار دشوار محسوب میشود.البته ما جاهایی هم که لازم بود نقد میکردیم. بالاخره انتظاراتی داشتیم، تخلفاتی میدیدیم،تذکراتی میدادیم وخیلی جاها اصلاحات مورد نظر ما اتفاق میافتاد. این نبود که همیشه با در بسته مواجه شویم. ما خیلی جاهاباآقای قالیباف تعامل داشتیم..
*من در همان دوره عضویتم درشورای شهر هم به خاطر طرح مسئله برنجهای آلوده و مسئله پارازیت متهم شدم. این روالی بود که از همان سال 58 شروع شدوخواهر مری را به ارتباطات خاص و سیاسیکاری متهم میکردند. الان هم دارند همان اتهامهارامیزنند.اینها وقتی فتوایی دارندکه اجازه میدهدآبروی افرادرا برای رسیدن به اهداف خاص ببرند،ازاتهام زدن هیچ ابایی ندارند..
ارسال نظر