کبوتر و کبوتربازی؛ عشق بازی به سبک ایرانی
نگهداری کبوتر و کبوتربازی که در گذر زمان به «عشقبازی» نیز شهرت یافته است، یکی از سرگرمیهای دیرینه ایرانیان به شمار میآید.
علاقهای اولیه به نگهداری یک پرنده سودمند و کاربردی برای انسان بهویژه در زمینه نامهبری، که در گذر زمان به یک سرگرمی و تفریح بدل شده است. از برخی منابع قدیم تاریخی درمییابیم که کبوتربازی در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی دستکم در هزار سال پیش رونق داشته است.
عمادالدین ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» مفسر قرآن و تاریخنگار سده هشتم هجری به رواج سنت کبوتربازی در سدههای چهارم و پنجم هجری اشاره دارد. او همچنین از مزاحمتهایی یاد میکند که کبوتربازان برای مردم پدید میآوردند و حکومتهای وقت را برآن میداشت ممانعتهایی در این زمینه ایجاد کنند,
کبوتر در کنار گونههای زینتی پرندگان همچون قناری و بلبل، یکی از پرندگان محبوب در میان ایرانیان از هزارانسال پیش به شمار میآمده است. بهرهگیری از این پرنده همخوان با انسان در زمینههایی چون نامهرسانی، کاربرد فضولات آن در تهیه کود کشاورزی و گوشت آن برای خوراک، موجب شده بود در گذر روزگار پیوندی ناگسستنی میان انسان و کبوتر پدید آید.
همین مسأله، زمینهای مناسب برای همزیستی اینها در کنار یکدیگر فراهم آورده بود؛ بهگونهای که منابع تاریخی در دورههای گوناگون تاریخ ایران از برجهای فراوان کبوترخانه در پیرامون شهرهای بزرگ یاد کردهاند که صدها کبوتر را در خود جای میدادهاند.
دو جهانگرد مشهور فرانسوی، ژان باپتیست تاورنیه و ژان شاردن، که هر دو در روزگار حکومت صفویان به ایران آمدهاند، علاقه فراوان ایرانیان به نگهداری از کبوتر را مورد توجه قرار دادهاند.
تاورنیه در سفرنامه خود از هنر ایرانیان در تربیت کبوترها در شهرها یاد میکند: «کبوترها همه به دشت و صحرا میگریزند.
در شهرها آنها را تربیت میکنند تا بروند و کبوتران دیگر را بیاورند و ایرانیان برای این منظور، تمامی روز را چه در سرما و چه در گرما میگذرانند.
چون مسیحیان اجازه پرورش کبوتر را ندارند بعضی از عوام اجامر برای کسب این آزادی مسلمان میشوند», او سپس به کبوترخانههایی اشاره میکند که در سراسر اصفهان صفوی گستردهاند «در اطراف اصفهان بیش از سههزار کبوترخان وجود دارد که مانند کبوترخانهای ما دارای برجهای آجری بزرگ اما پنج یا شش برابر بزرگتر است.
هرکس میتواند از این کبوترخانها در ملک خود بنا کند، با وجود این کمتر این کار را میکنند و عمده کبوترخانها متعلق به شاه است که بیش از گوشت کبوترها از فضله و کود آنها سود میبرد. این کود برای پرورش خربزه به کار میرود و چون در پای هر بوته کود بسیار میریزند در مملکت به مقدار فراوان به آن نیاز هست».
از اشارههایی که جهانگردان، بازرگانان و ماموران سیاسی در سفرنامهها و گزارشهای خود از این مسأله داشتهاند، درمییابیم که اصفهان عصر صفوی یکی از مرکزهای پررونق پرورش و نگهداری کبوتر و کبوتربازی بوده است.
گاهی محبوب، گاهی مغضوب
سنت کبوتربازی در تاریخ ایران، همواره در دو سر طیف «محبوبیت» و «ممنوعیت» روزگار گذرانده است.
کبوتربازی در دورههایی تا آنجا یک تفریح همگانی و دوستداشتنی به شمار میآمده است که در کنار مردم کوچه و بازار، حتی شاهان و نیز رجال حکومتی و درباری و مشاهیر زمانه را مجذوب و شیفته خود میکرده است,همین مسأله موجب میشد کبوترخانهها و نیز مراکز فروش کبوتر در شهرهای بزرگ رونق داشته باشند.
در کنار وجود کبوترخانههای بزرگ دوره صفوی که منابع ایرانی و غیرایرانی گواهی میدهند، در برخی شهرها دکانهایی ویژه فروش کبوتر فعالیت میکردهاند. در سرشماری سال ١٣٠١ خورشیدی، از ٦ کبوترفروشی یاد شده است که در پایتخت فعالیت میکردهاند.
علاقه به این پرنده سودمند در برخی دورهها تا آنجا پیش میرفت که برخی مالداران و رجال حکومتی را برآن میداشت نژادهایی از آن را از کشورهای دیگر به ایران وارد کرده، باغهایی بزرگ برای پرورش و نگهداری آن کبوتران پدید آورند.
دوستعلی معیری در یکی از مقالات «رجال عصر ناصری» که سلسلهوار در سال ١٣٣٤ خورشیدی در مجله یغما منتشر میشد، روایتی جذاب از این مسأله به دست میدهد: «در سفر آخر ناصرالدین شاه بفرنگ که در سال ١٣٠٦ قمری اتفاق افتاد پدرم [دوستمحمدخان معیرالممالک] برای بار دوم در آنجا بسر میبرد.
هنگام بازگشت سی جفت از انواع مختلف خروس و مرغ کاکلی و پَرپا و غیره، سیصد جفت از نژادهای مختلف ازجمله کبوترهای نامهبر، بیست جفت قناریهای فِری و سفید و ابلق و چهار جفت اردک کاکلی با خود بایران آورد و بازدیاد و تربیت آنها همت گماشت.
در مهرآباد (ابتدا نظامآباد نامیده میشد و پس از آنکه جزو مهریه مادرم عصمهالدوله شد مهرآبادش نامیدند) باغی بوسعت شصتهزار متر ایجاد کرد. سیهزار متر آن را برای پروراندن گل و درخت میوه و پرندگان فوقالذکر تخصیص داد.
این تفریح محبوب، در سوی دیگر ماجرا، در دورههایی مغضوب مردم و حکومت میشده است. شکایتهایی که مردم محلههای گوناگون همواره از کبوتربازان داشتهاند موجب میشده است دربار و دستگاه حکومتی در دورههای مختلف تاریخ ایران بر ممنوع کردن نگهداری کبوتر با هدف کبوتربازی روی آورند, نمونههایی از این محدودیت و ممنوعیت را میتوان در سدههای اولیه اسلامی در دستگاه خلافت بغداد و نیز در اواخر حکومت پهلوی دوم یافت.
کبوتربازی گاه گرفتاریهایی اجتماعی پدید میآورد. رقابتهایی شدید که میان کبوتربازان حرفهای برای دزدیدن کبوترهای یکدیگر به روشهای حیلهگرانه وجود داشت، به تعبیر مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، گاه به شورشهایی گسترده در محلههای شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان میانجامید.همین مزاحمتها و گرفتاریها موجب میشد این تفریح کهن، در میان برخی خانوادهها به بدنامی شهره شود.
در کنار این بدنامی، گاه برخی رخدادها موجب میشد کبوتربازها و کبوترپرانها به نیکنامی بر سر زبانها بیفتند.
همزمان با ممنوعیتی اکید که شهربانی کل کشور در دهه چهل خورشیدی برای کبوتربازی در تهران پدید آورد، روزنامه اصفهان در شماره ٢٣ آذر ١٣٤٥ خورشیدی، با تیتر درشت، ماجرای کبوترپرانی را در اصفهان گزارش داد که هنگام کبوتربازی روی پشت بام، به گونهای کاملا اتفاقی توانسته بود دو زن سارق خانه همسایه را دستگیر کند.
رونق کبوتربازی در ایران در گذر سدههای پیاپی، برخی سنتها و تعصبات را میان کبوتربازان و عشقبازان پدید آورده بود.
علی حاتمی، کارگردان پرآوازه سینمای ایران، در سال ١٣٤٩ خورشیدی در روزگاری که کبوتربازی در میان خانوادهها و حکومت وقت، به خوشنامی شهره نبود، با ساخت فیلم «طوقی» که درامی عشقی به شمار میآمد، آداب و تعصبات جماعت کبوترباز ایرانی را هنرمندانه به نمایش درآورد, نکته جالب «طوقی» آن بود که پس از نمایش فیلم در تهران و دیگر شهرهای کشور، یکی از گونههای کبوتر که طوقی نامیده میشد، بیش از گذشته مورد توجه و علاقه کبوتربازان حرفهای و کارکشته قرار گرفت.
چون کبوتر بچه پروازی/ برگشودی پر و کردی بازی؛ شاعر کبوترباز
در میان کبوتربازان مشهور تاریخ ایران که منابع از آنها یاد کردهاند، یک نام، بیش از دیگران توجهها را به خود میکشاند؛ محمدتقی بهار «ملکالشعرا»، شاعر، ادیب و سیاستمدار نامدار تاریخ معاصر ایران. دوستعلی معیری که بخشی از کتاب «رجال عصر ناصری» را به «کبوتر و کبوتربازی» اختصاص داده است.
در کنار نامهایی چون «شاهزاده مرآتالسلطان، نظامالدوله خواجهنوری، شاهزاده عبدالصمد میرزا جهانبانی، شاهزادگان مقبلالدوله و مفاخرالسلطنه، نوههای شاهزاده تیمور میرزا سردار معتضد و نصیرهمایون، پسر میرزا زینل»، از ملکالشعرای بهار نام میبرد که در کنار این نامبردگان، «کبوتربازان معروف و طراز اول» پایتخت به شمار میآمدهاند,ملکالشعرای بهار در نزدیک به ١٠ قصیده یا غزل خود به کبوترهایی اشاره میکند که «رفیقان وفادار»ش به شمار میآمدهاند: «بیایید ای کبوترهای دلخواه/ سحرگاهان که این مرغ طلایی ... بپرید از فراز بام و ناگاه/ ببینمتان به قصد
خودنمایی ... بیایید ای رفیقان وفادار/ من اینجا بهرتان افشانم ارزن ... که دیدار شما بهر من زار/ به است از دیدن مردان برزن»,
مشاهیر عشقباز
قربانخان، تقی ارباب، مجتبی رضازاده (معروف به گلفروش)، رحیم امامبخش (معروف به میرزا رحیم رنگساز)، علی بهروزی (معروف به علی زکی)، علی نصیبی (معروف به شیشهبر)، باقرخان اسفندیاری، محمود حاجنبی (معروف به آهنگر)، ایرج خان بختیاری (معروف به ایرج زاغی)، اکبرخان محمدطاهر (معروف به اکبر ابراهیمخان)، قاسم رییس، رضا عشقیار، حسن علیشیر (معروف به حسن قاسم)، عباس مجیدی (معروف به عباس مشدی) و محسن مشایخی ( معروف به محسن گلی) از کبوتربازان و عشقبازان نامدار تهران در یک سده اخیر به شمار میآیند.
ارسال نظر