«صداها» فرمان قتل همسرم را صادر کردند!
مردی جوان که تنها به خاطر مهریه ١٤ سکهای همسرش را خفه کرده است، صبح دیروز در جلسه بازپرسی، مدعی شد که صداهایی ناشناس او را وادار به جنایت کردهاند!
۳۱ فروردین امسال مردی با کلانتری ١٠٦ نامجو تماس گرفت و گفت که همسرش را به قتل رسانده است. بلافاصله کارآگاهان جنایی راهی محل جنایت در آپارتمانی در خیابان گرگان شدند. با حضور ماموران در این مجتمع قدیمی، آنها با جسد زن جوانی روبهرو شدند که با روسری خفه شده بود. شوهر این زن نیز که خودش با پلیس تماس گرفته بود در حالی که سعی میکرد به شدت خونسرد رفتار کند، به ماموران گفت: «همسرم را کشتم چون با حرفهایش آزارم میداد.
همسرم همکلاسی خواهر دامادمان بود و از این طریق با یکدیگر آشنا شدیم و ٦ ماه بود که با هم زندگی میکردیم اما به خاطر اختلافاتی که با هم داشتیم نتوانستیم در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم. میخواستیم از یکدیگر جدا شویم اما او مهریهاش را که ١٤ سکه بود میخواست. مرتب میگفت باید مهریهام را بدهی. من هم که توانایی پرداخت آن را نداشتم، سر همین موضوع با او درگیر شدم. من در حالی که در اوج عصبانیت بودم کنترل خود را از دست دادم و او را با روسریاش خفه کردم.»
با اعترافات این مرد، او همانجا در مقابل ماموران و احمدبیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران صحنه قتل را بازسازی کرد و به این ترتیب بازداشت شد.
او صبح دیروز با حضور در شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، ادعاهای عجیبی را مطرح کرد و گفت: درست بعد از ازدواج با همسرم بود که دچار اختلالات روانی عصبی شدم. پیش از آن اصلا این حالتهای عصبی به سراغم نمیآمد و زندگی عادی داشتم اما درست بعد از آشنایی با همسرم رفتارم تغییر کرد. مرتب عصبی میشدم و وقتی این حالت به سراغم میآمد کسی نمیتوانست جلوی مرا بگیرد. ولی اغلب خودم را کتک میزدم و سعی میکردم به کسی آسیب نرسانم. بعد از مدتی هم به بیمارستان رفتم و بستری شدم. بعد از مرخصی هم مجبور شدم روزی ٥٠ تا ٧٠ عدد قرص بخورم تا آرام شوم.
با این حال سعی میکردم در زندگی با همسرم مشکلی نداشته باشم و او را اذیت نکنم. ما با هم جر و بحث میکردیم ولی خیلی ادامهدار نبود. همسرم مرتب از من میخواست تا برایش طلا بخرم و من که وضع مالی خوبی نداشتم نمیتوانستم خواستههایش را برآورده کنم. تا اینکه چند روز قبل از حادثه، درگیری ما بیشتر شد و من خانه را ترک کردم. اما بعد از آن به خانه برگشتم و با همسرم صحبت کردم.
او کمی آرامتر شده بود ولی من چون قرصهایم را قطع کرده بودم کمی حالم بد بود. به همین دلیل خوابیدم. وقتی بیدار شدم دیدم باز هم همسرم حرف مهریهاش را به میان کشیده و از من میخواهد مهریهاش را پرداخت کنم. برای همین عصبی شدم و از آنجا که پول پرداخت مهریهاش را نداشتم، او را با روسریاش خفه کردم. بعد از آن سیگاری کشیدم و با پلیس تماس گرفتم.
او ادامه داد: من آن لحظه به شدت عصبانی بودم و از طرفی صداهایی ناشناس مرا ترغیب میکردند که به سمت همسرم بروم و او را به قتل برسانم. من هم تحتتأثیر این صداها دست به این جنایت زدم. ولی باور کنید اصلا قصد قبلی نداشتم و نمیخواستم همسرم بمیرد. در یک لحظه عصبی شدم و دست به این کار زدم.
با این اظهارات و با توجه به اینکه متهم ادعا کرد سابقه بیماری روانی دارد، بازپرس احمد بیگی دستور انتقال وی به پزشکی قانونی را صادر کرد تا در آنجا تحت معاینه قرار گیرد و مشخص شود که هنگام جنایت جنون داشته است یا خیر.
ارسال نظر