پریهای دریایی در ۴۳ مایلی آبهای ایران
بعد از اذان صبح، چادر گلدار را به سر میکند، برقع به صورت میزند و دل به دریا می سپارد، این کار هر روز بانوی صیاد خلیجفارس است...
تقریبا همه زنان جزیره هنگام ماهیگیر هستند و صید را بدون کمک مردان و به تنهایی انجام میدهند و هر کدام برای خود قایقِ پارویی دارند، روش صید زنان در هنگام، کاملا سنتی و با استفاده از قلاب ماهیگیری است.
«فاطمه اربابی»، از قدیمیترین زنان صیاد در جزیره هنگام است، حدود ۶۰ سال سن و شش فرزند دارد و از زمانی که ازدواج کرده برای تامین معیشت، هر روز پابهپای همسرش دل به دریا زده است.
هر روز بعد از اذان صبح سوار بر قایق ماهیگیریاش میشود، در دل خلیج فارس پارو میزند، همین که از جزیره کمی فاصله گرفت، نخ قلاب را به آب میاندازد و صید را آغاز میکند، قایقهای کوچک و پاروییِ زنها برخلاف قایقها و لنجهای صیادی خیلی عادت ندارند از خانه دور شوند.
او هر نوع ماهی را صید میکند و آنهایی که قابل استفاده هستند را میفروشد. خودش به بازار ماهی فروشها نمیرود، این کار همسرش است، مثل همه زنان و مردانِ جزیره هنگام. ماهیها در جزیره به دست مشتری نمیرسد، بندرگاه سرزمین اصلی، همان جایی است که ماهیهای صید شده این زنان در آن به فروش میرسد.
اربابی میگوید: اگر هوا خوب باشد، دو مرتبه در روز به صید میرویم، یکبار بعد از نماز صبح که تا ظهر روی آب هستیم و بار دیگر بعدازظهرها که کار معمولا تا قبل غروب ادامه دارد.
صیادیِ زنان در جزیره هنگام تقریبا پیشهای موروثی شده است، «بیشتر زنها، پیر و جوان از قدیم صیادی میکنند، جوانها از ما سندارها یاد گرفتهاند و حالا با علاقه کار میکنند»، اینها را بانوی صیاد به خبرنگار ایسنا میگوید.
زنانِ هنگام جز صیادی، لباسهای محلی میدوزند، سوزندوزی میکنند و اوقات بیکاری در جزیرهای که گردشگران بیشتر برای تماشای دلفینها و ساحل نقرهای به آن قدم میگذارند، صدف دریایی، روغن کوسه و ادویهجات محلی هم میفروشند. دکههای صنایعدستی این زنان در اسکلهی هنگام برپا است و کمتر کسی از افسانههایی که پشت آن برقع های قرمز و طلایی پنهان شده خبر دارد.
اربابی داستان صیاد شدناش را خیلی کوتاه روایت میکند و میگوید: وقتی ازدواج کردم، لازم بود که مخارج زندگی را تامین کنیم، در جزیره هیچ کاری نبود که انجام دهیم، باید برای امرار معاش پا به پای مردها کار میکردیم و تنها کار در جزیره هنگام، صیادی بود؛ این شد که دل به دریا زدیم.
او ادامه میدهد: به صیادی علاقه داشتم، خودم پشت قایق نشستم و یاد گرفتم، حالا هم تنها به دریا میروم، بیشتر زنان در هنگام مثل من هستند.
فاطمه اربابی میگوید: وقتی هوا خراب است، فقط یکبار به دریا میرویم، گاهی شاید همان یکبار هم نتوان رفت. روزهایی هست که روزیِ دریا زیاد میشود، یک روزهایی هم هیچ ماهی به سر قلاب نمیآید. گاهی حتی به اندازه یک وعده غذا، ماهی صید نمیکنیم. دریا این طور است دیگر. روزی هم دست خدا است.
او و زنان دیگر، روزهایی که به گفته خودشان هوا خراب است و نمیتوانند دل به دریا بزنند، در ساحل نقرهای هنگام، زیورآلات و صنایعدستی را که زنان جوانتر جزیره با صدف درست کردهاند میفروشند.
ادامه میدهد: حالا که ماهی گران شده، اگر بتوانیم روزی ۱۰ کیلو هم ماهی صید کنیم، خوب است و میتوانیم زندگی را بچرخانیم، اما شانس است دیگر، یک روز ماهی زیاد است و یک روز هیچی نیست.
کنار دکههایی که با صدفهای دریایی تزیین شدهاند و زنان برقع به صورت زده با چادرهای رنگارنگ مشغول فروش آن صدفها هستند، قایقهای کوچک زیادی صف کشیدهاند تا صبح فردا که پریان خلیج فارس را به خود ببینند.
اربابی به آن قایقها اشاره میکند و میگوید: بیشتر زنان جزیره که صیادی میکنند برای خودشان قایق دارند و آن را با همان پول صیادی خریدهاند، اما با وجود این همه استقلال، دلیل ندارد درآمدمان از شوهرانمان جدا باشد، ما همه کارها را پابهپای مردانمان انجام میدهیم، هرچه صید کردهایم و فروختهایم وسط میگذاریم و زندگی را باهم می چرخانیم.
ساحل جزیره هنگام
ارسال نظر