با ترفندها و فریب های شهرداری ها می توان مقابله کرد؟
همه شهرهای ایران مانند هم هستند. نه از ریشه های فرهنگی و تاریخی و نه از نظر شرایط اجتماعی و اقتصادی فعلی بلکه از منظر مدیریت شهری یکسانی که همه جا بدون ذره ای تفاوت، به تخریب محیط زیست، تخریب بافت تاریخی شهرها و میران فرهنگی، بلندمرتبه سازی و مال سازی، ساخت بزرگراه و... همت گمارده است.
چون از زمان استقلال مالی شهرداری ها، در دهه ۷۰ و پس از آن، تمام توجه شهرداری ها به کسب درآمد معطوف شده است. درآمدی که شهرها برای به دست آوردنش، گاهی مجبورند کلیه های شان را نیز بفروشند، تا خرج اعتیادشان به بزرگراه ها و پروژه های عمرانی را تامین کنند و به خاطر خرج شتابان شان، ابتدا با فروش تراکم ساختمانی اضافی، سپس با فروش باغات و تخریب و فروش حریم های تاریخی، دخل شان را تندتر می کنند.
ماجرایی که در تهران با نام طرح انضباط اجتماعی شهرداری کلید زده شده، و فعالان مدنی را به ویژه برای تخریب خانه های تاریخی منطقه ۱۲، که ۸۰ درصد خانه های تاریخی تهران آن جاست، نگران کرده است. همین اتفاق در تبریز، شیراز، اصفهان و قزوین رخ داد. اما به دلیل کم توجهی افکار عمومی، بارها به میراث تاریخی تعرض شد.
در همه نمونه ها، شهرداری با نامی مبارک و با شعاری دهان پرکن، ابتدا خانه های مردم را به زور و ارزان می خرد- بعضا شاید فقط اشغال کند- و ساکنان را به حاشیه شهرها و محلات فقیرنشین می راند. سپس املاک را به بهانه معضلات محل تخریب و به پاساژ تبدیل می کند. در بافت تاریخی شیراز، اعتیاد، سکونت مهاجران افغان، فقر، کهولت سنی ساکنان و فرسودگی بناها دستاویزی برای مسوولان شهری شد و خانه ها را خراب کردند و از انفعال نهادهای ناظر، مانند سازمان میراث فرهنگی هم نهایت استفاده را بردند.
پس مردم چه می کنند؟
اما نقش مردمی هم که در این طرح ها به خانه های شان تعرض می شود، تکراری است. شهروندان این محلات تاریخی معمولا دو دسته اند: گروهی که از قدیم ساکن اند و با وجود مشکلات، حاضر به ترک محله نشده اند و گروهی که اغلب مهاجران شهرها و کشورهای دیگرند و با افرادی جایگزین شده اند که به محلات نوساز رفته اند.
گروه اخیر، به نسبت دسته اول، غالبا توان طبقاتی پایین تری دارند. هنگامی که شهرداری قصد می کند به بافتی وارد شود و تخریب شدند، مهاجران که بیش ترشان اهل افغانستان اند و هیچ حق اعتراضی برای خود قائل نیستند، سریعا خانه شان را تخلیه می کنند. اما ساکنان قدیمی در ابتدا حاضر به ترک محلات شان نمی شوند. اعتراض می کنند و از هر طریقی که بتوانند سعی می کنند نتیجه بگیرند. در محله بلاغی قزوین- که آثار بسیاری از دوره سلجوقی دارد و شهرداری به بهانه خیابان کشیدن، قصد تخریبش را دارد- یکی از ساکنان که حاضر به ترک خانه اش نشد، بر پشت بام خانه، پرچم فلسطین را نصب کرد.
و ترفند شهرداری ها
معمولا مسوولان شهرداری برای مقابله با ساکنان قدیمی محلات که به سادگی از خانه های شان خارج نمی شوند، از دو مدل رایج بهره می برند:
۱- در صورتی که در یک محله ترایخی مکانی متبرکه مانند امام زاده باشد و ساکنان قدیمی به آن ارادت داشته باشند، آن چه به ساکنان گفته می شود، این است که خانه های شان به صحن امام زاده اضافه خواهد شد. در کنار حرم سید تاج الدین غریب، در بافت تاریخی شیراز، چند سال قبل خانه های مردم را با نام الحاق به صحن امام زاده اشغال کردند و مردم هم فکر می کردند با ترک خانه های شان و ارزان فروختنش ثواب اخروی می برند. اما به محض این که مردم رفتند، زمین های اشغالی به پاساژ تجاری تبدیل شد. اتفاقی که در اطراف مسجد کبود تبریز نیز رخ داد.
۲- در صورتی که ساکنان قدیمی با یک دیگر بر سر خارج نشدن از محله های تاریخی اتحاد داشته باشند، مدیریت شهری سعی می کند چند خانه را با قیمت بسیار بالا بخرد و به این روش اتحاد را بشکند. پس از این با تخریب آن چند خانه خریداری شده و تبدیل زمین آن ها به محل تخلیه زباله یا پارک خودروهای سنگین، و اضافه کردن مشکلات بهداشتی و ایمنی به محله، سعی می کند مردم را نیز تحت فشار بگذارد تا خانه های شان را ترک کنند. هم چنین این دلهره را بین مردم می اندازد که اگر خانه های شان را زودتر ترک نکنند، قیمت فعلی ملک شان افت می کند. این الگو در محله بلاغی قزوین و برخی محلات قدیمی تهران، تکرار شد.
اگرچه تصورکردنش سخت است ولی...
اما با وجود این تجربیات آسیب زا، اخیرا نمونه هایی هم بوده که مردم به نهادهای مسوول ملی مراجعه کرده اند و توانسته اند جلوی مقام های محلی را بگیرند. الگویی که توان تکرار دارد و می تواند محلات زیادی را نجات دهد؛ دو نمونه از این اتفاقات مثبت، یکی توقف پروژه ساخت خیابان انصاری شرقی در محله تاریخی بلاغی قزوین است و دیگری جلوگیری از تخریب باغ فرزانه شیراز که قرار بود جای آن، دو برج بیست و چند طبقه ساخته شود.
*سردبیر نشریه دانشجویی «شهرت»
ارسال نظر