هزینههای نجومی مراسم تدفین مُد شده است
خدا نصیب هیچ کسی نکند. اما وقتی خواه ناخواه درگیر تراژدی مرگ میشویم، دیگر از آنجا به بعدش ماجراها برای همه کمی شبیه هم میشود. اول خبرش میرسد.
به همین سرعت هم شب چهلم از راه میرسد و طعم سردی خاک آرام آرام بلند میشود. تا سالها قبل و برخلاف خیلی از مراسم دیگر مثل عروسی و تولد و جشن سالگرد و زایمان و چه و چه، همه فکر میکردند مراسم ختم و همه چیزهایی که یک جورهایی به مرگ ختم میشود، شبیه هم است؛ یعنی به قول قدیمیها، مردن تنها چیزی بود که پولدار و فقیر سرش نمیشد و همه را شکل هم به زیر خاک میکشاند.
اما این روزها انگار کمی موضوع فرق کرده؛ یعنی انگار همان حس لاکچری پنت هاوس نشینی برخی در روی زمین به زیر خاک هم سرایت کرده و حالا دیگر یک جورهایی میشود فهمید که کدام مردهها هم لاکچریتر زندگی کردهاند و هم لاکچریتر خاک شدهاند!
هر چند مرگ هنوز هم همان شتری است که به هر حال در خانه هر کسی مینشیند اما ظاهراً در این سالها خود این شتر هم برای بعضیها زمین تا آسمان فرق کرده؛ برای خیلیها هنوز همان شتر ساده و محقر است و برای عدهای دیگر شتر که چه عرض کنیم بیشتر به کالسکه لوکس پادشاهان شباهت دارد.
موضوع مرگ و مراسم پرزرق و برق آنچنانی که این روزها در برخی از خانوادهها برگزار میشود، از آن سوژههایی بود که تا قبل از آنکه به سراغش برویم، خیلی باورکردنی نبود؛ یعنی بهتر است بگویم، رقمهایی که گاه صرف این قبیل مراسم میشود، خیلی باورکردنی نبود، اما همان کنکاشهای اول کار و یک حساب سرانگشتی برای فهمیدن هزینه میلیاردی برخی از این مراسم کافی بود.
بله، کاملاً درست متوجه شدهاید. هیچ اشتباهی در کار نیست؛ از هزینه میلیاردی میگوییم که صرف برگزاری همان مراسم به ظاهر ساده خاکسپاری میشود!
شریک شما در غم و شادی
یادش بخیر. البته برای قدیمیها که بیشتر یادشان میآید هم بیشتر یادش بخیر. آنوقتها فرقی نمیکرد عزا باشد یا عروسی، شادی باشد یا غم، مراسم برای دارا باشد یا فقیر... هرچه که بود، هیچکس نمیگذاشت صاحب مجلس اصلاً بفهمد کل مجلس چطور برگزار و چطور تمام شد.
اصلاً یک جورهایی بد میدانستند که صاحب عروسی یا عزا خودش دست به کار شود، چون او صاحب مجلس بود و به هر حال برای خودش ارج و قربی داشت و فامیل و دوست و آشنا دست به دست هم میدادند و تمام تلاششان را میکردند تا هر طور که شده مراسم را در کمال آبرومندی و جوری برگزار کنند که آب در دل صاحب عزا تکان نخورد.
البته بیشتر از آنکه این بحث کمک مالی و هزینه در میان باشد، همدلی و همتی که باعث میشد همه دست به دست هم آن هم در کمال لطف و محبت تمام این کارها را انجام دهند قابل توجه و تأمل بود. اما این روزها ماجرا به کلی فرق کرده.
حالا چه عروسی باشد و چه عزا و چه غم باشد و چه شادی، انگار مردم ترجیح میدهند تمام کارها بیسرو صدا و اتفاقاً بدون آنکه کسی در بین فامیل و دوست و آشنا به چیزی پی ببرد، انجام شود.
حالا باکلاستر این است که حتی نزدیکترین اقوام هم وقتی به مراسم بیایند که همه کارها از قبل انجام شده و تازه با سنگ تمام گذاشتنها هم کمی چاشنی سورپرایز را قاطی ماجرا کنند.
از عروسی که بگذریم -که دیگر سپردن کارهای مراسم به جای فامیل، به دست شرکتها و کترینگهای برگزاری مراسم عروسی، باب شده، این رویه ظاهراً برای مراسم عزا هم طی این سالها بیشتر از هر وقت دیگری جا افتاده است.
حالا شرکتهایی روی کار آمدهاند که تمام قد مدعی هستند در شادی و عزا، همه جور شریک شما هستند. با یک تلفن همه کارها تمام و کمال انجام میشود.
«خب این یک واقعیت است که خود خانواده متوفی که واقعاً توانایی انجام کارهای دفن و مراسم عزاداری را ندارند. اطرافیان هم به نوعی ممکن است گرفتاریهایی داشته باشند که دیگر مثل گذشته زمان کافی برای انجام این کارها را نداشته باشند.
در این مواقع، لزوم کمک گرفتن از خدمات مؤسساتی همچون مؤسسه ما معنا پیدا میکند. فقط یک تلفن و یک سری توضیحات مختصر درباره خواسته اقوام متوفی، چگونگی و کیفیت مراسم و تعداد میهمانها و موقعیت حدودی که در نظر دارند مراسم در آنجا برگزار شود، کافی است.
مابقی کارها را خود ما انجام میدهیم. از دوندگیها برای گرفتن گواهی فوت و هماهنگی آمبولانس و انتقال متوفی برای شستوشو و... دفن گرفته تا خرید قبر و تدارکهای لازم برای پذیرایی از میهمانان سر خاک و وسیله ایاب و ذهاب و سالن و مساجد و غذا و... . قدیمیترها کمی در این کارها تجربه داشتند اما واقعاً الان مثلاً یک جوان ۲۳ساله که حالا به هر دلیلی باید این شرایط را فراهم کند، اصلاً هیچ شناخت و ذهنیتی نسبت به انجام این کارها ندارد و واقعاً بهتر است تمام این کارها از آغاز تا آخر به مؤسساتی مثل مؤسسه ما سپرده شود.»
اینها حرفهای مسئول قراردادها و هماهنگی یکی از این شرکتهای برگزاری مراسم تشییع است که به خبرنگار «ایران۷» میگوید.
از غسل و کفن تا وقت آرایشگاه!
البته وقتی که پای آمار و ارقام پرسیدن به میان بیاید، آن هم برای یک گزارش، سختتر میشود از همه چم و خم کار سر درآورد. اما در زمینه خدمات این مؤسسات، با خواستهها و خدمات عجیب و غریبی هم مواجه شدیم. هر چیزی که فکرش را کنید.
قبل از هر چیزی و در صورت تمایل برای خانمهای خانواده متوفی وقت مزون و آرایشگاه که مخصوص مراسم عزاداری است، گرفته میشود. آرایش و پوششی تیره اما بسیار شیک و به روز! فیلمبردار ماهری هم با تمام امکانات کامل، شما را تا آخرین ثانیه مراسم همراهی میکند.
اگر بخواهید و البته تمام و کمال هزینهها را تقبل کنید، آنها میتوانند تمام سطح نزدیک به قبر را با فومهای مخصوص بپوشانند تا لباس میهمانها در مراسم خاکسپاری، خاکی و کثیف نشود. نوع صندلیها هم با همان فرمول پول تغییر میکند و از صندلیهای فلزی معمولی به صندلیهای چرمی خیلی راحت تبدیل میشود. بعد از آنکه همه میه
مانها در کنار قبر و در محل مشخص شده دور هم جمع شدند، برای باکلاستر شدن کار، خبری از مداحهای سنتی که با همان سبک قدیم به مرثیه سرایی میپرداختند نیست.
در عوض یک گروه چند نفره خیلی شیک به کنار قبر میآیند و با دف و نی شروع به نواختن یک موسیقی غمانگیز میکنند. بعد هم پرده پروژکتور باز میشود و یک کلیپ کوتاه از مرحوم یا مرحومه در کنار شاسیهای بزرگ عکس همان بنده خدا نمایش داده میشود.
بعد از تماشای این برنامههای البته نه چندان متأثر کننده، میهمانان به خانه بازماندگان میروند در حالی که تمام فضای خانه از قبل و طبق برنامههای همین مؤسسات با استفاده از گل، روبان، شمع و حتی تور و بادکنکهای سیاه، به سبک خاصی تزئین شده است.
در آنجا هم خبری از کمک فامیل و آشنایان نیست. همه کارهای پذیرایی توسط همین مؤسسه انجام میشود. آن هم پذیرایی با انواع آبمیوههای طبیعی و نوع خاصی از دسرها که اگر مایل باشید شاید ردی از خرما یا حلوا هم در بین آنها پیدا شود.
برای مراسم ختم هم به قول خودشان خیلیها هنوز هم برای باکلاستر شدن قضیه ترجیح میدهند به جای مسجد، سالنهای مخصوص این کار را رزرو کنند. سالنهایی که هم بسیار بزرگتر است و هم حسابی مجلل و مدرن.
اینکه سخنران چه کسی باشد، دست خودتان است. سخنرانهای خیلی برجسته که همه جا میشناسندشان یا کسانی که فقط اسمشان برای بالاتر بردن چند درجهای مراسم خیلی تأثیرگذار است.
منوی VIP برای گودبای پارتی پدر!
سالنهای مجلل پذیرایی هم برای برگزاری مراسم شام یا ناهار شب سه یا شب هفت، این روزها حسابی تنورشان داغ است. تنوری که دیگر مثل قدیمها همان دیگ ساده خورش قیمه وسط حیاط، آن هم به کمک خانمهای فامیل و همسایه نیست. تنور این روزها اگر میگو سوخاری یا چیکن فینگر نداشته باشد، یک جای کار میلنگد!
این را منوی بلند بالای این رستورانها میگوید. جالب اینکه نه تنها همه سالنها و تالارهای برگزاری مراسم عروسی، پذیرای میهمانان عزاداری هم هستند بلکه خیلی از رستورانهای بزرگ و مجلل پر اسم و رسم هم از این مراسم استقبال زیادی میکنند.
به گفته یکی از مدیران این رستورانهای معروف حوالی خیابان خرمشهر، بین غذای عروسی و عزا تقریباً هیچ تفاوتی وجود ندارد، یعنی همان منوی معمولی که در مواقع دیگر به میهمانان ارائه میشود، در مراسم عزا هم بسته به نظر صاحب مجلس برای میهمانان سرو میشود؛ یعنی دیگر مثل قدیم این طور نیست که کل مراسم شب سه و شب هفت با یک یا دو نوع غذای ساده جمع شود.
باشگاههای پذیرایی مجلل و سالنهای معروف برای مراسم عزاداری هم منوی بلند بالایی دارند. اگر یک منوی معمولی هم با غذاهایی مثل، شیرین پلو با مرغ، پلوی مکزیکی با میگو، باقالی پلو با گوشت بره، ته چین مرغ، کباب مکزیکی از فیله گوساله، کباب لقمه، فیله کباب، ماهی شیر کبابی، خورشهای مخصوص فصل یا انتخابی با توجه به سلیقه میهمانان، آلبالو پلو با مرغ، رولت گوشت، بیف استروگانف، لازانیا، خوراک زبان با سس ترخون، ماهی درسته با تزئین مخصوص، بوقلمون یا بره درسته برای سرو آزاد و... .
انتخاب کنید، دست کم باید نفری ۱۲۰ هزار تومان پول ناقابل هزینه کنید. تازه این پول به غیر از هزینه مالیات و سرویس و گلآرایی و موسیقی و مداح داخل سالن است. خب با یک حساب سرانگشتی مثلاً برای چیزی حدود ۷۰۰ نفر میهمان باید دست کم با احتساب رفت و آمد و خرید میوه و خرما و دسر و حلوا، چیزی نزدیک به ۱۰۰ میلیون ناقابل پرداخت کرد.
تازه این در صورتی است که خود صاحب عزا تصمیم داشته باشد، سالن یا تالار را رزرو کند ولی اگر این کارها را هم بر عهده این مؤسسات بگذارید، آنها با چاپ و پخش کارت دعوت و تدارکات ویژه برای داخل سالن، میهمانان را دعوت میکنند و درست مثل مراسم تدفین، همه جوره برای شما سنگ تمام میگذارند.
همان مسئول قراردادهای یکی از این مؤسسات میگفت: خانم جوانی که برای برگزاری مراسم ختم پدرش به ما مراجعه کرده بود، بعد ازاینکه تمام خدمات مورد نظرش را انتخاب کرد و هزینه را هم پرداخت، با لحن جدی به ما گفت «میخواهم برای گودبای پارتی پدرسنگ تمام بگذارید.»!
خب ماجرای تاجها و سبدهای گل میلیونی هم که برای خیلیها آنقدرها تازگی ندارد. حتماً از مقابل سالنها یا مساجد یا قطعههایی در کنار قبرها عبور کردهاید، در حالی که مقابل آن، تپهای از سبدها و دستهها و تاجهای غول پیکر گل وجود دارد.
گلهایی که به گفته یکی از گلفروشیهای معروف واقع در میدان حر، بسته به سفارش و سلیقه مشتری تزئین میشود.
معمولاً گلهای تاج گل عزا به رنگهای روشن مثل سفید، کرم، صورتی روشن و زرد انتخاب و با نوار، پارچه و تورهای سیاه تزئین میشوند. قیمت تاج گل بسته به انتخاب نوع گل متفاوت است.
اما چون دیگر خیلیها دوست ندارند گلهای ساده و ارزان قیمت را انتخاب کنند، بیشتر گلهایی مثل ارکیده سفید و لیلیوم روی بورس است.
تاج گلها هم بسته به اینکه در چه ابعادی و چند طبقه باشد، قیمتهای متفاوتی دارد. قیمتی از حدود ۳۰۰ هزار تومان گرفته تا ۸ میلیون تومان!
****
این گزارش را نوشتیم و به بیشتر بورسهایی که مستقیم و غیر مستقیم به کارهای مربوط به مراسم تدفین و خاکسپاری مرتبط بودند، سرک کشیدیم. جمع زدن قیمتها هم به گفته همان آقای مسئول قراردادها در نهایت میشود همان چیزی که مشتری میخواسته و ما هم برایش اجرا کردهایم.
هرچند گرفتن رقم دقیق برای برگزاری این مراسم کار سختی است و ما هم در نهایت دستگیرمان نشد که دقیقاً همه این خدمات با هم یا هر کدام به تنهایی چقدر پول میخواهد، اما برای نتیجهگیری همین بس که یک مراسم تدفین را میشود هم با ۵۰۰ هزار تومان جمع و جور کرد و هم با ۲ میلیارد تومان! بله درست خواندید.
هیچ اشتباه تایپی هم در کار نیست. ۲میلیارد تومان برای برگزاری یک مراسم خاکسپاری و تدفین. رقم نجومیای که فقط بیش از یک میلیارد آن به خرید قبر اختصاص دارد آن هم در صحن اصلی حرم حضرت عبدالعظیم.
جالب اینجاست که حتی در کمال ناباوری ما، موارد اینچنین یکی دو مورد هم نبودند. نمیشود گفت خیلی زیاد است اما بهراستی و بیاغراق، کم نیستند کسانی که حتی زیر خروارها خاک هم حال و هوای پنت هاوس نشینی ولشان نمیکند.
هر کسی هر طوری که دوست دارد میتواند این پولهای عجیب و غریب را محاسبه کند؛ مثلاً به اندازه خرید چند خانه نقلی برای تازه عروس و دامادها یا تجهیز چند کلاس درس یا کمک به چند منطقه محروم یا... اما نه، بهتر است پایان ماجرا برداشت آزاد باشد.
آدمیزاد است دیگر. فرقی نمیکند مرده یا زنده، سودای برتر بودن انگار حتی توی گور هم آدم را ول نمیکند، اما کاش، این به یک رویه تبدیل نشود تا بواسطه چشم و همچشمی، مراسم عزاداری، شأنش را از دست بدهد، حالا هر دلیلی میخواهد داشته باشد.
شاید برای این گروه از مردم خیلی فرق میکند که خانه ابدی یک قبر معمولی باشد یا نه، یا شاید برایشان فرقی نمیکند که به ازای این پولها چه کارها که نمیشود کرد، شاید هم به قول دختر آن مرحوم، مهم این است که: «میخواهم برای گودبای پارتی پدر سنگ تمام بگذارید.»!
نظر کاربران
واقعا مسخره است با عقل جور در نمیاد .
اصن باورم نميشه. يه آشنايي داشتيم به خنده ميگفت من مردم بندازينم تو آب نخواين پول قبر و كفن و دفن بدين. يه عده هم اينجوري. پول باد آورده رو نمي دونن كجا خرجش كنن.
عجب