گریسلدا بلانکو؛ اسطوره قاچاق آمریکای جنوبی

گریسلدا بلانکو، باینانگذار بزرگترین کارتل مواد مخدر در کشورش و یکی از مخوف ترین قاچاقچیان تاریخ بود. پلیس همیشه وقتی به محل جنایت های او می رسید که کار تمام شده و معامله انجام شده بود.

او حتی به فرزندان خودش هم رحم نکرد و آنها را فدای اهداف کثیف خودش کرد. گریسلدا که یکی از ثروتمندترین و مرموزترین موجودات جهان بود، سرانجام بعد از ۳۰ سال تعقیب و گریز به طرز مشکوکی کشته شد.

این گزارش، داستان زندگی تا مرگ بنیانگذار بزرگترین مافیای مواد مخدر آمریکای جنوبی را تعریف می کند، فردی به نام گریسلدا بلانکو، ملقب به مادرخوانده مافیا.


اولین قتل در ۱۱ سالگی

اعجوبه کلمبیایی از همان کودکی با همه هم سن و سالانش تفاوت داشت، لباس های سیاه می پوشید و موهایش را شبیه شخصیت های شیطانی درست می کرد. اگر گاهی به اصرار دیگران در بازی های کودکانه شرکت می کرد، دو شرط داشت: اول اینکه او رییس باشد و دوم این که بتواند در هنگام بازی از تفنگ واقعی استفاده کند.

«مواد مخدر» و «اسلحه» چیزهایی نبودند که «بلانکو» لزومی بر پنهان کردنشان ببیند. فقط ۱۱ سالش بود که توسط فردی ناشناس دزدیده شد و او که از همان سال ها کار کردن با اسلحه را خوب یاد گرفته بود، اولین قتل زندگی اش را در همان زمان انجام داد.

او در سن ۱۱ سالگی، یکی از دوستان همسایه شان را هنگام فرار از دست آدم ربایان به قتل رساند. البته هیچ وقت به خاطر قتل محاکمه نشد و به زندان هم نیفتاد. انگار قرار بود از همان کودکی راه های فرار از قانون را یاد بگیرد.

عشق به سبک مافیا

سه سال بعد یعنی در ۱۴ سالگی، از خانه فرار کرد و تا پایان عمرش هیچ گاه از خانواده اش خبری نگرفت. دختر کم سن و سال کلمبیایی در آن سال ها با مردی آشنا شد که ادعا می کرد عاشق او شده است.

اولین ازدواج رسمی او در سن ۲۰ سالگی رخ داد. در رویاهایش او قرار بود که با «کارلوس تروجیلو» زندگی جدیدی را آغاز کند. او گرچه بعدها چهار فرزند به دنیا آورد اما هدفش از ازدواج، رسیدن به آرامش نبود. او تشکیل خانواده را به ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم خودش تبدیل کرده بود. او به همسرش خیانت می کرد و در سال های بعد به این مسئله شرم آور اعتراف کرد.

اسطوره قاچاق آمریکای جنوبی

گریسلدا بلانکو یک تاریخ ساز واقعی بود، زنی که از سوی قاچاقچیان مواد مخدر در آمریکای جنوبی مثل یک اسطوره پرستیده می شد. او کاملا به ارزش های مافیا وفادار بود و تا لحظه مرگش هم به این اصول پایبند ماند. این اصول همیشگی دنیای مافیا شامل خیانت، پول پرستی، آدم کشی و جدال با پلیس، جزو ارزش های قاچاقچیان هستند و او که از همان کودکی تمام این اصول را پذیرفته بود، برای قاچاقچیان کلمبیایی ارزش بالایی داشت.

او تجارت کوکایین را اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی بعد از مهاجرت به آمریکا آغاز کرد. او و شوهرش در آن سال ها به نیویورک مهاجرت کرده بودند و بعد از پی بردن به سود بالای قاچاق مواد مخدر، یک شبکه مخفی تجارت کوکایین را راه اندازی کردند. گریسلدا بلانکو البته هنوز زیاد حرفه ای نشده بود و چهار سال بعد از آغاز کارش، پلیس فدرال او و ۳۰ شعبه از تجارتخانه های مافیایی او را شناسایی کرد.

گروهی که او شکل داده بود، بزرگترین شبکه مخفی تجارت کوکایین تا آن زمان بود و دستگیری «مادرخوانده کوکایین» می توانست پیروزی بزرگی برای پلیس باشد اما این اتفاق هرگز رخ نداد چون اعجوبه خیلی زودتر به سمت کلمبیا پرواز کرده بود.

فرمانده جنگ قاچاق

سود سرشار تجارت نامشروع، چیزی نبود که زن شرور بتواند دست از آن بردارد. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی دوباره به آمریکا برگشت تا شیوه تازه ای از قاچاق مواد مخدر را آغاز کند. این بار هیچ چیز نمی توانست جلوی پلنگ زخمی را بگیرد و او هر کسی را که مانع مال اندوزی اش می دید، بدون هیچ ملاحظه ای می کشت.

مادرخوانده نفرت انگیز کوکایین، در آن زمان، عصر تازه ای از قاچاق را آغاز کرد که در تاریخ به نام «جنگ مواد مخدر میامی» معروف شد. او این جنگ را تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ادامه داد.

گریسلدا بلانکو در این سال ها، آدم هایی را در اطراف خودش پرورش داد تا بتوانند از مال و تجارت او محافظت کنند، سگ های انسان نمایی که او نام شان را «گاوچران های کوکایینی» گذاشته بود و کارشان بریدن نفس کسانی بود که جلوی راه قاچاق قد علم می کردند.

گریسلدا در آن سال ها چنان به کارش رونق داد که ماهی ۷۰ میلیون دلار درآمد به دست می آورد؛ پول سرشاری که با کمک آن می توانست تمام آدم ها و حتی نیروهای پلیس را به راحتی بخرد یا ساکت کند. البته پول زیاد و یکه تاز بودن، خطر مرگ هم برایش داشت.

خیلی از قاچاقچیان مواد مخدر که بلانکو را مانع بلندپروازی هایشان می دیدند، بارها برای کشتن او تلاش کردند. در سال ۱۹۸۴ این تهدید به مرگ ها آنقدر جدی بود که او مجبور شد محل زندگی اش را از میامی به یکی از شهرهای کالیفرنیا تغییر دهد.


قاچاق از پشت میله های زندان

تعقیب و گریزها، قتل آدم ها و خریدن آدم ها دست آخر کار دستش داد و مادرخوانده در ۳۰ فوریه ۱۹۸۵ در خانه اش دستگیر شد. اتهام هایی که علیه او در دادگاه مطرح شد، بسیار کمتر از آن چیزی بود که در واقعیت رخ داده بود. با وجود این که تمام بخش های جنایی و مواد مخدر پلیس برای محکوم کردن او دور هم جمع شده بودند اما قاچاقچی پیر فقط به گذراندن حدود ده سال زندان محکوم شد، محکومیتی که بعدا تمدید شد.

با وجود دستگیری و محکومیت نسبتا طولانی، بوی پول و عطر کوکایین، آنچنان گریسلدا را سرمست کرده بود که حتی دیوارهای بلند زندان هم نمی توانستند مانع تجارت کثیف او بشوند. گریسلدا بلانکو با خریدن نگهبانان زندان و به دست آوردن امکانات اضافی، توانست به رهبری شبکه کوکایینی اش ادامه بدهد.

سنگین ترین حکم اخراج

با وجود آزاد شدن گریسلدا بلانکو از زندان، پلیس همچنان به دنبال پیدا کردن مدارک بیشتری بود تا بتواند او را باز هم پشت میله های زندان نگه دارد. پلیس که یکی از سردسته های اعجوبه کوکایین را دستگیر کرده بود، توانست با تحت فشار قرار دادنش، مدارک کافی برای محکوم کردن این زن جنایتکار را به دست بیاورد.

با وجود تمام این تکاپوها که چند سال طول کشید، پلیس فقط توانست مدارکی از دخالت او تنها در سه قتل را به دست بیاورد؛ اتهامی که گرچه سنگین به نظر می رسید اما باز هم مجازات چندانی برایش به دنبال نداشت و گریسلدا محکوم شد تا بعد از آزادی، از ایالات متحده اخراج شود.

بعد از آزادی، در سال ۲۰۰۴ میلادی هم فقط یک بار در انظار عمومی ظاهر شد و آن هم زمانی بود که در فرودگاه «بوگوتا» حضور داشت.

فرزندان خلافکار، میوه قاچاق

خانواده گریسلدا در تمام این سال ها وضع خوبی نداشتند. او چهار فرزند داشت که همه شان مثل مادر در کار مواد مخدر بودند. سه نفر از آنها هم مثل مادر به زندان افتاده و بعد از اخراج از آمریکا، در کلمبیا به قتل رسیدند.

باورش ساده نیست اما او کوچکترین فرزندش را همراه با اولین شوهرش با شلیک گلوله به قتل رساند.

«میامی تایمز» درباره این خانواده قاچاقچی نوشته: «مادرخوانده کوکایینی، تمام سال های کودکی و نوجوانی فرزندانش را در زندان گذراند و آنها در تمام این مدت توسط مادربزرگ مادری و سرپرست قانونی شان بزرگ می شدند.»

مرگ مرموز در قصابی

مرگ مرموز مادرخوانده کوکایین، اتفاقی بود که تقریبا در تمام رسانه های مشهور دنیا منعکس شد. او مثل خیلی از بزرگان دنیای مخدر به مرگ طبیعی نمرد و به دست فردی ناشناس کشته شد.

او در شب سوم سپتامبر وقتی داشت از فروشگاه قصابی به خودرویش برمی گشت توسط یک موتورسوار ناشناس به قتل رسید. انگیزه قتل او هیچ گاه به روشنی مشخص نشد و سرنخی از قاتل موتورسوار هم به دست نیامد اما آنچه برای پلیس مسلم بود، این بود که با مرگ گریسلدا بلانکو، پرونده زندگی یکی از مخوف ترین قاچاقچیان مواد مخدر در دنیا بسته شد؛ زنی که اسرار چندین پرونده مشکوک قتل و تمام رازهای مافیایی را با خودش به زیر خاک برد.