قتل فجیع پسر جوان در خانه شیشه ای
مردي كه به خاطر سرقت خودرو دوستش او را به قتل رساندهبود بعد از محاكمه در دادگاه كيفرياستان البرز به حبس محكوم شد.
مردي ارديبهشت ماه يك سال قبل به ماموران پليس كرج مراجعه كرد و گفت پدرش به نام «سعيد» را به قتل رساندهاند. اين جوان در توضيح آنچه اتفاق افتادهبود گفت: «چند روزي بود كه پدرم به خانه نميآمد فكر ميكرديم همراه دوستانش است براي اينكه بتوانم پيدايش كنم سراغ دوستانش رفتم اما آنها گفتند از پدرم خبري ندارند.
ميدانستم پدرم خانهاي مجردي دارد كه وقتي ميخواهد مواد بكشد به آنجا ميرود. آدرس خانه را درست بلند نبودم اما به سختي آنجا را پيدا كردم وقتي وارد منزل شدم جسد پدرم را ديدم.» ماموران بعد از اطلاع از وقوع جنايت به خانه موردنظر رفتند و جسد سعيد را به پزشكي قانوني انتقال دادند.
ضربات وارده بر بدن مقتول نشان ميداد او با قاتل درگيري فيزيكي داشت و در برابرش مقاومت كرده بود. اين در حالي بود كه پسر مقتول به ماموران خبرداد پدرش يك خودروي پيكان هم داشت كه آخرين بار با آن از خانه بيرون رفتهبود اما حالا ماشين نيست. ماموران شماره پلاك اين خودرو را به تمامي واحدهاي گشت انتظامي ابلاغ كردند و آنها موظف شدند هرجا اين اتومبيل را ديدند آن را توقيف و سرنشينانش را بازداشت كنند.
چند روز بعد ماشين شناسايي و توقيف شد که راننده آن در بازجوييها گفت سعيد را نميشناسد و پيكان را از مردي به نام امير خريدهاست. او گفت: «ماشين را به صورت قولنامهاي خريدم و پول آن را نقد پرداخت كردم. اين اتومبيل را براي فروش گذاشتهبودند.
من هم به عنوان مشتري مراجعه كردم بعد از اينكه سوار ماشين شدم و آن را به لحاظ فني تاييد كردم با توجه به اينكه مالك خودرو به نام امير همه مدارك را همراه خودش آورده بود آن را خريدم. من اصلا نميدانستم صاحب آن كشته شده است.»
پليس با كمك اين مرد، امير را شناسايي و بازداشت كرد. او اعتراف كرد از سرنوشت سعيد خبر دارد اما گفت قاتل شخص ديگري است. او گفت: «يك روز قبل از حادثه، آيدين دوستم به من پيشنهاد داد سعيد را بكشيم و ماشينش را سرقت كنيم. گفتم اين كار را نميكنم من از كشتن آدمها ميترسم. با اينكه سابقهدار بودم اما حاضر نبودم قتل انجام بدهم. فرداي آن روز باهم به خانه سعيد رفتيم تا مواد بكشيم.
هر سه شيشه كشيديم متوجه شدم آيدين قصد كشتن سعيد را دارد و دوباره به من پيشنهاد كرد همكاري كنم اما قبول نكردم. به بهانه خريد سيگار از خانه بيرون رفتم و بعد از مدتي برگشتم و متوجه شدم سعيد به قتل رسيده است. با آيدين از آن خانه فرار كرديم بعد آيدين به من گفت مدارك ماشين سعيد را برداشته و از من خواست آن را بفروشم، من هم قبول كردم و پيكان را فروختم و نيمي از پولش را به آيدين دادم و بقيه را هم براي خودم برداشتم. اين اعترافات سبب شد ماموران آيدين را بازداشت كنند.
مردجوان وقتي فهميد دوستش همه چيز را گفتهاست تصميم گرفت به جرمش اعتراف كند. بعد از تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست، پرونده به دادگاه كيفرياستان البرز فرستاده شد اما قبل از تشكيل جلسه دادگاه، آيدين توانست رضايت اوليايدم را جلب كند. بنابراين در جلسه محاكمه نماينده دادستان درخواست كرد متهم به خاطر جنبه عمومي جرم مجازات شود. سپس آيدين در جايگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما قصد كشتن سعيد را نداشتم.
روز حادثه بعد از اينكه مواد كشيديم امير براي خريد سيگار بيرون رفت و سعيد فكر كرد من ميخواهم او را بكشم به همين خاطر از آشپزخانه چاقو برداشت و به من حمله كرد. ما هر سه شيشه كشيدهبوديم اما سعيد دچار توهم شدهبود.
وقتي با چاقو به من حمله كرد چند ضربه زد، هلش دادم او زمين خورد سپس چاقو را برداشتم و چند ضربه به او وارد كردم. متهم مدعي بود قبل از شروع درگيري قصد فرار داشت اما مقتول مانعاش شد. او گفت: وقتي سعيد را با چاقو زدم، امير آمد. پيشنهاد دادم حالا كه سعيد كشته شده ماشينش را بفروشيم و او هم قبول كرد.
در اين هنگام قاضي از متهم پرسيد: در بازجوييها اعتراف كردي با نقشه قبلي سعيد را در خانه كشتي و قبلا هم قصد داشتي ماشين را سرقت كني چرا حالا چنين ادعايي را مطرح ميكني؟ متهم جواب داد: در بازجوييها اشتباه كردم، هنوز گيج بودم و اصلا نميدانستم بايد ماجرا را چطور تعريف كنم به همين خاطر هم خيلي اشتباه ميكردم.
من از كاري كه كردم پشيمان هستم و درخواست دارم با توجه به اينكه اوليايدم من را بخشيدند قضات دادگاه هم كمكم كنند و در مجازاتم تخفيف دهند تا بتوانم دوباره پيش خانوادهام برگردم. من دختر كوچكي دارم كه خيلي نگران آينده او هستم.
با كاري كه كردم زندگي خانوادهام را تحتتاثير قرار دادم. هرچه داشتم فروختم تا ديه را به اوليايدم بدهم و خانوادهام آواره شدند. براي جبران كاري كه با خانوادهام كردم، درخواست دارم در مجازاتم تخفيف بدهيد.
بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات وارد شورشدند متهم را به حبس محكوم كردند.
نظر کاربران
باسلام و تاسف فراوان،این پد ر معتاد و فریبکار حقش همین بوده که دچار انتقام افکار شیطانی خودش گردیده است از خداوند طلب بخشش برایش دارم،اولیاء دم هم که دیه گرفته اند مانعی ندارد و کار خوبی کرده اند، اما دو نفر فاتل سابقه دار که دست به چنین جنایتی زده و معتاد هم هستند نباید قانون به اظهار ندامت آنان شفقت نشان داده و دوباره آنهارا در میان جامعه رها نماید، زیرا چنین افراد شیطان صفت همان بهتر که بی رحمانه معدوم تا جامعه از شر وجودشان آسوده شود.