فرقه های عجیب و غریب دنیا
انسان های سودجو و متقلب با آوردن هزاران دلیل و برهان کذب و دروغین حتی توانسته اند مردم را فریب داده و گاهی اعتقادات آنها را تغییر دهند و یا به عبارتی آنها را از راه راست منحرف کنند.
مجله سرنخ - سامرا قلی زاده: انسان های سودجو و متقلب همیشه برای رسیدن به اهداف خود از مردم ساده لوح سوء استفاده کرده و در واقع از آنها نردبانی برای بالا رفتن خود می سازند. این افراد با آوردن هزاران دلیل و برهان کذب و دروغین حتی توانسته اند مردم را فریب داده و گاهی اعتقادات آنها را تغییر دهند و یا به عبارتی آنها را از راه راست منحرف کنند.
از جمله راه هایی که انسان های شیاد برای فریب دادن مردم استفاده کرده اند آوردن فرقه هایی دروغین است که با وعده های بی اساس توانسته اند افرادی ساده لوح را تحت سلطه خویش درآورند. آنها تحت عنوان فرقه عجیب و غریب خود گاهی دست به جنایاتی هولناک زده اند و گاه حتی انسان های دیندار و خداپرستی را که با آنها مخالفت کرده اند با قتلشان از سر راه کنار زده اند.
آمیش
در سال ۱۹۶۳ فردی به نام «ژاکوب آمان»رهبری فرقه ای به نام آمیش را بر عهده گرفت که معتقد بودند باید به روش اجدادشان زندگی کنند.
آنها همچنان از اسب و کالسکه برای رفت و آمد و کشاورزی استفاده می کنند، لباس هایی به سبک قدیمی می پوشند و از تکنولوژی های امروزی استفاده نمی کنند. البته اگر غیر از این عمل کنند، آنها برخلاف اعتقادات آیین شان عمل کرده و مستحق مجازاتند.
آنها حق رفتن به ارتش را نداشته و خود را از کمک های دولت مانند بیمه بی نیاز می دانند. آمیش ها از اتومبیل،تلفن و حتی برق هم استفاده نمی کنند. البته جالب اینجاست که آیین آنها در کشورهای مختلف از جمله هند، آمریکا، آلمان و انگلستان متفاوت است.
طبق آمارها پیروان این فرقه در آمریکا در سال ۲۰۰۰، ۱۹۸ هزار نفر بوده است. نام آمیش هم از نام رهبر آن آمان گرفته شده بود که اصالتا سوییسی بود.
آنها کم کم به سمت پنسیلوانیا و کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و به این ترتیب کم کم این فرقه در سراسر دنیا پخش شد.
پیروان این فرقه محل خاصی برای عبادت ندارند و عبادات خود را در خانه انجام می دهند. تمام آداب و رسوم زندگی آنها با دیگر انسان ها متفاوت است. عروس های آمیش لباس آبی به تن کرده و چون استفاده از زیورآلات ممنوع است، حتی حلقه ازدواج هم نمی گیرند.
آنها به تکنولوژی به چشم شیطان نگاه می کنند و معتقدند این وسایل آنها را از آیین شان دور خواهد کرد. در فرقه آنها حتی کرایه کردن اتومبیل، در حالی که خودشان راننده نباشند هم ممنوع است.
آمیش ها استفاده از تلفن را ورود بی اجازه به حریم دیگران می دانند. آرایش برای زنان آمیش جرم محسوب می شود و مردان مجرد باید ریش و سبیل های خود را بتراشند ولی متاهل ها باید ریش خود را بلند کرده و سبیل شان را بتراشند.
کودکان خانواده های عضو این فرقه در حد خواندن و نوشتن سواد می آموزند. همچنین نوجوانی که به سن بلوغ می رسند باید با آمیش پیمان وفاداری ببندند یا برای همیشه طرد خواهند شد.
آئوم شینریکیو
آئوم شینریکیو یکی از فرقه های ژاپنی است که توسط «شوکو آساهارا» یک مدرس یوگای نابینا، در سال ۱۹۸۴ بنیان نهاده شد. افراد این فرقه، آساهارای ۴۰ ساله را تنها راه ارتباط با خداوند می دانستند که این ادعای عجیب و خنده دار موجب ناراحتی بسیاری از طرفداران مذاهب شده بود. در آن زمان، آساهارا در خانه خود تدریس یوگا و مدیتیشن می کرد و نام کلاس های خود را «آئوم نو کای» گذاشته بود.
از همانجا بود که آساهارا با دادن وعده های دروغین ارتباط با ارواح توانست عده ای از شاگردان خود را در سال ۱۹۸۹ به عنوان مذهبی جدید در دنیا مطرح کند. این فرقه جدید برای بسیاری از جوانان ژاپنی خوشایند به نظر می رسید و به همین دلیل طرفدار آن می شدند و در آن زمان آن را «مذهب برگزیده» نامیدند.
آساهارا با انتشار مقالات، کتاب و پخش فیلم، پیروان خود را به سرعت افزایش داد. او حتی انیمیشن هایی برای کودکان ساخته بود تا بتواند در ذهن آنها نیز نفوذ کند. با این شگرد، این مرد شیاد توانست به راحتی مردم ساده لوح را خام کرده و با هدایایی که از آنها دریافت می کرد زندگی حقیرانه خود را به یک زندگی مجلل مبدل سازد.
نام «آئوم شینریکیو» از زبان سانسکریت و به معنی مذهب صحیح است اما بعد از مدتی نام این فرقه به الفا تغییر کرد. فرقه ائوم در سال ۱۹۹۵ در حدود ۹ هزار پیرو در ژاپن و ۴۰ هزار پیرو در سراسر دنیا داشت اما این تعداد تا سال ۲۰۰۹ به ۱۶۵۰ نفر کاهش یافت و امروز نیز تعداد آنها به کمتر از ۱۰۰۰ نفر رسیده است.
در سال ۱۹۹۲، آساهارا کتابی منتشر کرد و طبق اسناد دروغینی که در این کتاب به چاپ رسانده بود، ادعا کرد که حضرت مسیح است و طرفداران ساده لوح او نیز به راحتی این موضوع را پذیرفتند. او از طرف خود برای هر گناهی مجازاتی در نظر گرفته و ادعا می کرد قادر است انرژی های منفی و گناه آلود را از انسان ها دور کند. همچنین دائم تکرار می کرد که «من قادر هستم با ارواح ارتباط برقرار کرده و توطئه هایی که قرار است بر ضد ما انجام شود پیش بینی کنم».
او می گفت که به زودی جنگ جهانی سوم در خواهد گرفت و علت اصلی آن نیز آمریکا خواهد بود. همچنین آرماگدون - پایان دنیا در اصطلاح مسیحیان - در سال ۱۹۹۷ خواهد بود. فرقه آئوم در واقع توسط یک تروریست پایه گذاری شده و به سرعت مراکز آن در کانادا، اروپا و آمریکا نیز تاسیس شدند. در سال ۱۹۹۵ با حمله افراد این جنبش به مترو توکیو با گاز سمی سارین، این فرقه بدنام تر از قبل شده و حتی بسیاری از پیروانش هم از آن رو برگرداندند.
در این حمله تروریستی ۱۲ نفر کشته و ۵۵۰۰ نفر با گاز سارین مسموم شدند. پس از این حادثه آساهارا و ۱۱ نفر از افرادش دستگیر و به اعدام محکوم شدند اما آنها تا چند سال توانستند با ارائه حکم تجدید نظر،اعدام خود را به تعویق بیندازند اما بالاخره حکم اعدام آنها در سال ۲۰۰۴ تایید و اجرا شد.
تائوئیسم
پیروان این فرقه، آن را فلسفه می دانند، نه یک مذهب.
این فرقه، ترایخی ۲۵۰۰ ساله در چین داشته و هنوز هم بسیاری از چین یها به آن اعتقاد دارند. چینیان از سالیان پیش، همیشه خواستار عمر طولانی و زندگی جاودانه بوده اند و این فرقه با استفاده از این تفکر چینی ها،توانست پیروان بسیاری را به سمت خود جلب کند.
بنیانگذار این فرقه فردی به نام «لائو تزو» از معروف ترین فیلسوفان چینی و کتابدار سلطنتی بود. تزو هیچ علاقه ای به شغل خود و البته سیاست نداشت و همین امر باعث شد تا چین را ترک کند. او کشور را ترک کرده و گوشه نشین شد و در آن زمان کتابی با عنوان «راه و عرفان» نوشت.
او ۸۷ سال عمر کرد اما محل مرگ او هرگز مشخص نشد. البته این فرقه از قبل از تزو وجود داشت و او با نوشتن کتابش باعث شد تا دوباره در سراسر چین رنگ و بویی تازه به خود گرفته و پیروانش افزایش پیدا کند و به همین خاطر به او لقب اولین پیرو تائو نیز داده شده است.
او مدعی بود که هر کس به این فرقه وارد شود به زندگی جاودانه خواهد رسید و هیچ چیز قادر نخواهد بود به او ضرر و آسیبی برساند. او به پیروان خود می گفت «بسیاری از پادشاهان چینی از جمله «فوشی»و «ووتای» از سلسله هان توانسته اند با پیوستن به فرقه تائو، عمر جاودانه پیدا کنند اما کسی از مکان آنها اطلاعی ندارد.»
در این میان، فالگیران نیز از فرصت استفاده کرده و با دادن راه حل هایی چون غذا خوردن در ظروف طلا و رفتن به کوه های صعب العبور برای عبادت، عمر جاودانه افراد را تضمین می کردند. یک یاز همین افراد به نام «چانگ تائو لینگ» توانست با برپا کردن انجمنی مخفیانه، عده ای را به عضویت آن در آورد. او به آنها وعده عمر جاودانه می داد.
شرط عضویت در این انجمن آوردن ۵ پیمانه برنج برای چانگ بود. او به خاطر عمر ۱۲۲ ساله اش توانست اعضای انجمن را بیشتر بفریبد زیرا آنها فکر می کردند رهبرشان عمری ابدی دارد.
پس از مرگش، عده ای از طرفداران او ادعا کردند که چانگ را سوار بر ببری دیده اند که به سمت آسمان می رفت تا زندگی جاودانه اش را آغاز کند. پس از او جانشینانش انجمن را تا زمان انقلاب کمونیستی چین ادامه داده و از این راه ثروت هنگفتی به دست آوردند. نسل بعدی تائوئیسم ها سمبلی جادویی برای خود در نظر گرفته بودند و عقیده داشتند با آویزان کردن آن در مکان های مختلف از ورود ارواح پلید جلوگیری می کنند.
رائلیسم
این فرقه در سال ۱۹۷۴ توسط شخصی به نام «کلود وریهون» و با عنوان «رائلیان» پایه گذاری شد. پیروان این فرقه معتقدند که موجوداتی فضایی به نام الوهیم ها به روی زمین آمده و دائم بر ژنتیک انسان ها تاثیر می گذراند تا افرادی را که مورد دلخواه خودشان است به وجود آورند.
علاوه بر این آنها معتقدند که انسان ها به طور ناخودآگاه با موجودات فضایی در ارتباط هستند. گستردگی پیروان این فرقه دروغین بیشتر در پاریس است. آنها کلاس هایی ۷ مرحله ای برای شاگردان و مخصوصا کودکان خود برگزار می کنند و معتقدند پس از گذراندن این ۷ مرحله قادر به دیدن الوهیم خواهد شد. آنها هر شب به امید گرفتن خبری از فضا، سیگنال به آسمان می فرستند و بر این باورند که الوهیم روزی جوابشان را خواهد داد.
آتیسم
پیروان این فرقه معتقدند که سرنوشت شان در دست خودشان است. این فرقه در ابتدا از یونان آغاز شد و برای اولین بار در قرن پنجم قبل از میلاد رواج یافت اما کم کم کمرنگ شده و پیروان آن انگشت شمار شدند. پیروان این فرقه اعتقادی به پرسش چیزی ندارند و تا قرن ۱۶ و ۱۷ هیچ کس جرأت نمی کرد که خود را پیرو این فرقه معرفی کند.
«آتیسم» اولین نفری بود که در قرن هجدهم توانست این فرقه را معرفی کرده و با استدلال های دروغین خود، پیروانی را نیز به این فرقه جذب کند. این عده که تا قرن بیستم به شدت افزایش یافته بودند امروزه تنها ۳.۳ درصد از مردم جهان را تشکیل می دهند. افراد این فرقه همیشه مخالفان بسیار زیادی از ادیان مختلف داشتند. حتی اگر یکی از افراد خانواده به این فرقه روی می آورد، سایر اعضای خانواده او را ترک کرده یا حتی می کشتند.
در برخی از کشورها افراد این فرقه شیطان پرست نامیده می شدند اما این موضوع حقیقت نداشت. آنها معتقدند که به طور کلی پرستش کار اشتباهی است. از افراد مشهور که پیروان این فرقه شدند می توان به فردریش نیچه، سم هریس، وودی آلن و پیتر اتکینز اشاره کرد.
ساینتولوژی
این فرقه هنوز هم در کشورهایی از جمله در آفریقای جنوبی، استرالیا، آمریکا، هند، مکزیک، نیوزلند، سوییس، تایوان و ونزوئلا پیروان زیادی دارد.
آنها بر این باورند که انسان ها ارواحی فنا نشدنی هستند که ماهیت خود را گم کرده اند. همچنین باید با یادآوری خاطرات و تجربیات بد،آنها را گره گشایی کنند تا به اصل حیاتی خود نزدیکتر شوند.
پیروان این فرقه تبلیغات خود را برای یافتن اعضای بیشتر در سال ۱۹۵۲ آغاز کردند. بنیانگذار فرقه، نویسنده ای به نام «ال راب هوبارد» بود که توانست در سال ۱۹۵۳ برای خود و پیروانش مقری مانند کلیسا بنا کند. او در انجا با روش های مختلفی به طرفداران خود می آموخت که چگونه روح خود را ابدی ساخته و به اصل شان بازگردند.
اصلی ترین مخالفان این فرقه دروغین، مسیحیان بودند. ساینتولوژیست ها برای اثبات حرف های خود حتی دست به قتل مخفیانه مخالفانشان نیز می زدند. با این که پیروان این فرقه هنوز در بسیاری از کشورهای جهان آزادانه فعالیت می کنند اما هر ساله تظاهرات زیادی علیه آنها انجام می گیرد.
اینوایرومنتالیسم
افراد این فرقه به دفاع از محیط زیست پرداخته و معتقدند با این کار طبیعت نیز از آنها مراقبت کرده تا آسیبی به آنها وارد نشود. نماد اصلی این فرقه رنگ سبز است. پیشینه این فرقه به سال ۱۲۷۲ و به زمانی باز می گردد که شاه ادوارد اول پادشاه انگلستان بر اثر تنفس دود، دچار بیماری سختی شده و پس از فهمیدن علت آن، سوزاندن زغال سنگ و استفاده از آن را ممنوع اعلام کرد.
افراد این فرقه به سه دسته اند، سبزهای روشن برای حمایت از محیط زیست، سبزهای تابان برای دفاع از محیط زیست در مجامع سیاسی و سبزهای تیره برای تغییر نظر مردم در مورد محیط زیست. پیروان این فرقه به دلیل نداشتن عقاید شیطان پرستی مخالفان زیادی هم ندارند.
نظر کاربران
جالب بود
چرا به همشون گفتی دروغین حق نداری به اعتقاتدات دیگران توحین کنی :/
ماشاالله چقدر روشن فکری :-)
راست میگه چرا هر چیزی رو خیلی راحت ازش میگذزید و توهین میکنید ...یقینا هرکس عقیده ای داره و فلسفه ای پشتش هست شما این حق رو ندارید خیلی راحت بهشون بگید دروغین....
پاسخ ها
بله اعتقادات هرشخص براش ارزشمنده اما وقتی که داره مردم ساده لوحو ازراه به در میکنه باید اعتراض کرد!تازه اگر میتونن ثابت کنن که حقه بیان وجواب بدن
من هم موافقم نباید به اعتقادات دیگران توهین کرد
یعنی چی شماها حق ندارین به اونها توهین کنید هرکسی برای خودش یه عقیده ای داره خوبه به مذهب یا افکاری که تو داری بگن دورغین خوبه به کسی که تو اونو حضرت خودت یا رهبر دینت میدونی بگن دروغین یکم فرهنگ داشته باشید....... یکم احترام........ یکم ارزش داشته باشید.....لطفاا. اگه میشه.بعد تو قسمت قوانین ارسال نظر نوشتین که نباید به قومیت ها توهین بشه واقعا جالبههههه خخخخخخ
آتئیسم هم مگه فرقه است
واقعا چرا همه ی عقاید دروغین عنوان شدنن... مذهب خودمون چی اون از همه دروغین تره
ازنظر آنها هم بقیه در اشتباه هستند ودروغین ولی راههای رسیدن به خدا زیادن .معلوم نیست شاید مادرو5ین باشیم .
البته انسانیت از همه چیز مهمتره
احترام به اعتقادات بقیه مهمه
اینا همش دروغه دروغ اینم نمیتونیدبخورید