آب كارتی در قم!
مديرعامل شركت آب و فاضلاب قم، از مرگ سفرههاي آب زيرزميني (آبخوانها) حرف ميزند؛ آبخوانهايي كه هرچه آب داشتهاند استفاده شده و ديگر آبي باقي نمانده كه نصيب قميها شود.
دبههاي سفيد كوچك و بزرگ، بيشتر از هرچيزي در خيابانهاي شهر خودنمايي ميكنند. زنان و مردان حتي بچهها، در ساعات مختلف روز، دبه به دست، در راه باجههاي خريد آب (آبسارها) هستند تا آب بخرند؛ آبي كه شور نباشد.
در ميانههاي روز، داغي هوا، خيابان را خلوت كرده. مرد ميانسالي، ماشينش را پارك ميكند، دبهاي را از صندلي عقب برميدارد، دكمه ٢٠ ليتر را ميزند و دبهاش سنگين ميشود.
در كوچه پهن ديگري، زني جوان، دبه كوچكتري را به همراه دارد و سرراهش كه خريد كرده، دبه آبش را هم پر ميكند و دستانش سنگينتر و راهي خانه ميشود. گوشه ديگري از شهر، روحاني جواني كه همراه با پسر خردسالش براي آب خريدن آمده، دبههايش را رديف ميكند و كوچك و بزرگشان را پر ميكند، همه را ميچيند در صندوق عقب و راهي خانه ميشود.
آب در قم، فروشي است، نه در شكل و شمايل بطريهاي آب معدني يا آبهاي آشاميدني، كه در قالب دبههاي سفيد. هنوز لولههاي آب شهر، شورند و مردم براي نوشيدن آب شيرين، بايد هر روز دبههايشان را پر كنند، آنهم با كارت آب با حجم هزار ليتر.
باجههاي كارت آب، شبيه باجههاي تلفن كارتياند، مصرفكننده كارت را داخل جايگاه قرار ميدهد، از ميان دو گزينه ١٠ ليتري و ٢٠ ليتري، يكي را انتخاب ميكند و دكمهاش را ميفشارد. دبهاش را زير لوله باجه ميگذارد و كارت را از دستگاه بيرون ميآورد. آب به اندازه انتخاب شده درون دبه ميريزد. اين روند، آبدار شدن صاحبان كارت است؛كارتي شش هزار توماني با حجم هزار ليتر آب.
بحران آب، در كشور گرم و تقريبا خشكي چون ايران كه در ميانه سرزمينهاي گرم واقع شده، مسالهاي مزمن است، تقريبا همه شهرهاي كشور را گرفته و كوي و برزني باقي نمانده كه از مشكلات كم آبي در امان مانده باشد.
روزي، آب تهران، جزو گواراترين آبها محسوب ميشد و مردم شهرهاي ديگر، آرزوي داشتن و نوشيدن آب تهران را داشتند؛ آبي كه در حال حاضر، به اندازهاي از گوارا بودن دور شده كه خيلي از تهرانيها، زحمت خريد دستگاه تصفيه آب را به خود ميدهند تا پيشگيري كرده باشند از دوا و درمانهاي آتي.
در ميان شهرهاي بزرگ كشور، بعضي شهرها هم هستند كه از قديمالايام به ناگوارا بودن آبهايشان معروف بودهاند. قم، شهري است كه بعد از جاذبههاي گردشگري زيارتي، به آب شورش معروف بوده؛ آبي كه قرار بود و هست تا ابد شور بماند.
زمينهاي آهكي و نمكي اطراف استان قم، جز شوري و تلخي آب، هبه ديگري ندارند. آب از هرجا كه به اين استان برسد، هرچقدر كه شيرين و تميز و آماده نوشيدن باشد، شور ميشود و بعضا تلخ. منابع آبي كه براي استان درنظر گرفته شده، در طول ساليان بعد از انقلاب، متفاوت بوده، از سد ١٥ خرداد تا سد كوچري تا انتقال آب از منابع آبي لرستان و استان مركزي و دشت عليآباد، اقدامات نجاتبخشي بوده كه قرار بود آب قم را از شوري دربياورد، اما اين اقدامات، نتيجهاي در پي نداشت تا جايي كه مردم قم مجهز به كارت آب شدند؛ كارتي شبيه به كارت بنزين، اما اينبار به جاي مايع قرمز رنگ بدبو، قرار است آب شيرين توي دبهها بريزد.
مديرعامل شركت آب و فاضلاب قم، از مرگ سفرههاي آب زيرزميني (آبخوانها) حرف ميزند؛ آبخوانهايي كه هرچه آب داشتهاند استفاده شده و ديگر آبي باقي نمانده كه نصيب قميها شود.
همه منابع آبي كه به قم رسيدند، اول آب شيرين داشتند، اما انگار هر آبي كه به قم قرار است برسد، بايد شور شود. عبدالحميد توكلي بينا، رييس آب و فاضلاب شهر قم به «اعتماد» ميگويد: ديگر آبي نيست كه از جايي تامين كنيم. منابع تامين فقير شده.
آنقدر فقير شده كه حركت آب كه سابقا از سمت حوضهها به درياچه نمك بود، حالا معكوس شده و از درياچه نمك، آب به سمت سفره آب شيرين ميرود. سفرههاي آب زيرزميني مثل اسفنج ميمانند، وقتي از آب خالي شوند، سطوح بالايي خاك به آن فشار ميآورند و فشرده ميشود.
وقتي آب به سفرهها برميگردد، ديگر سفره به حالت سابق خود برنميگردد و حجم آبي كه ميتواند در خود نگه دارد به يك چندم كاهش مييابد. نتيجه اين ميشود كه آب به جاي رفتن به زيرزمين، روي زمين جاري ميشود، روانآبها سيلاب درست ميكنند و در نهايت تبخير ميشوند و اثري ازشان باقي نميماند.
دستگاه تصفيه يا دبه
دست و پنجه نرم كردن مردم قم با آب شور، طي سالهاي سال، آنها را مبتكر كرده. در سالهاي دور، مردم براي رسيدن به آب شيرين، راهي روستاها ميشدند و با تانكر آب ميآوردند. در چند سال اخير كه دستگاههاي تصفيه آب، وارد شد، قميها شايد نخستين افرادي بودند در كشور كه از اين تكنولوژي استقبال و اقدام به خريد كردند.
چند سالي هم هست كه كارت آب راه افتاده و مردم به تكنولوژي دبه و كارت روي آوردهاند. يكي از شهروندان قم، در گفتوگو با «اعتماد» از دستگاه تصفيه خانگياش ميگويد. مرد جوان فروشندهاي در يكي از فروشگاههاي شهر، معتقد است: بيشتر مردم دستگاه تصفيه خانگي دارند. آنهايي كه از لحاظ مالي بيشتر در مضيقه هستند، مجبورند با كارت آب بخرند. او با مقايسه مزه آب كارتي و آب دستگاهي ميگويد: درست است كه ميگويند آب كارتي آب شيرين است، اما در مقايسه با مزه آب دستگاه تصفيه، كيفيت پايينتري دارد. من و خانوادهام حاضر نيستيم آبي غير از آب دستگاه تصفيه خانگي را بنوشيم.
سرباز جواني كه اهل قم است، هم از دستگاه تصفيه خانگيشان ميگويد. بخشي از خانوادهاش از دستگاه استفاده ميكنند و بخشي ديگر از آب كارتي دبهاي. بنا به گفته شهروندان، دستگاههاي تصفيه موجود در قم، قيمتي بين ٣٠٠ تا ٦٠٠ هزار تومان دارند، با هزينه ماهانه تعويض فيلتر كه به طور متوسط حدود شش تا هفت هزار تومان ميشود.
لولههاي جدا، مصارف جدا
اما آنچه از سخنان مديرعامل فاضلاب قم مشهود است، جداسازي خطهاي لوله آب در سطح شهر در ميان مشتركان بزرگ است؛ مشتركاني چون دانشگاهها، سازمانها و ادارات، مدارس، صحن حرم حضرت معصومه (ع) و جمكران. توكلي در اين خصوص به «اعتماد» ميگويد: حالت ايدهآل، اين است كه به هر خانهاي لاين آب جداگانه شرب و بهداشتي بدهيم.
ما از ٣٠٠ هزار مشتركي كه داريم، تنها ٨٥٠ مشتركمان كه مشترك بزرگمان هستند، از اين جداسازي بهرهمندند. براي جداسازي ديگر خطوط لوله كه به منازل مسكوني ميرسد، بودجهاي حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ ميليارد تومان لازم داريم كه براي مشتركانمان لولهگذاري كنيم. جداسازي آب شرب از آب غيرشرب در قم، بحثي است كه سالهاست در جريان است.
به گفته اين مدير آبي، مشتركان بزرگي چون حرم، داراي سه لاين آب جداگانهاند با كاربريهاي متفاوت. آبي براي خوردن با ECهاي متفاوت (EC يا هدايت الكتريكي آب، نشاندهنده ميزان املاح هادي موجود در آب است.)
هرچه ميزان ECپايينتر باشد، گوارايي آن براي نوشيدن بيشتر خواهد بود. آب با EC٤٠٠، براي نوشيدن و تاسيسات برودتي، آب با EC سه هزار براي مصارف بهداشتي، آب با EC پنج هزار براي شير آتشنشاني، فلاش تانك و آبياري فضاي سبز. مصارف صنعتي هم آب با ECهاي مختلف دارند، زون چوببريها، سنگبريها، زون صنعت و كارخانجات همه جدا شدهاند. آب مورد نياز براي صنعت، EC هفت هزار لازم دارد و براي سنگبريها پنج هزار كفايت ميكند.
رساندن خطوط لوله تا منازل مسكوني، مساله ديگري است كه بايد توسط وزارت نيرو و شركت آب و فاضلاب مورد توجه قرار گيرد. خريدن آب توسط مردم با قيمت نازل شش تومان براي هر ليتر و جداسازي آن، امري مثبت است و بايد در شرايط بحران آبي كه در كشور با آن مواجهيم، الگوي شهرهاي ديگر شود، اما نحوه خريدن آب توسط مردم، دست گرفتن دبههاي سفيد و پر كردن آن به شكل سنتي، نهتنها زيبايي بصري ندارد كه زحمتي مضاعف بر دوش آدمهاي شهر است.
بايد آبي كه به طور عادي در لولههاي آشپزخانه داشته باشند را بر دوش بگذارند و راهي خانه شوند. پيكهاي آبآور و شركتهاي پستي، يكي از راههاي كمتر كردن اينبار اضافياند، اما رسيدن لولههاي آبشرب به خانهها، انتخاب ديگري است كه شايد با تدبير درستتر بتوان به اين گزينه فكر كرد؛ گزينهاي كه با همياري دولت و ورود بخش خصوصي ممكن شود؛ انتخابي كه همه هزينهاش هم بر دوش مردم قرار نگيرد و تنها مشاركت مردم به ميدان فراخوانده نشود.
نظر کاربران
این قصه دبه قدمت بالای پانزده سال داره
تو اوج گرما تا روزی دو دبه مصرف نوشیدن بود
خدا رو شکر باز این آب شیرین کن های خونگی به دادمون رسید