نظر مطهری درباره کاندیداتوری یادگار امام
علی مطهری درپاسخ به سوالی درباره اینکه اخیراً آیتالله هاشمی از سید حسن خمینی برای کاندیداتوری در انتخابات خبرگان دعوت کرد را چطور ارزیابی می کنید؟ گفت: من هم موافق حضور ایشان هستم. قطعا اگر ایشان احساس وظیفه کنند خواهند آمد و نیازی به توصیه ما نیست.
او در گفتگو با هفته نامه «طلوع صبح» به جز آنکه خواستار کاندیداتوری یادگار امام در مجلس خبرگان می شود، به مخالفان حضور آیت الله هاشمی در خبرگان واکنش نشان می دهد و می گوید: شهید محلاتی گفته بود شهید مطهری قوه عاقله انقلاب بود، می توان گفت آقای هاشمی قوه عاقله مجلس خبرگان رهبری است.
آنچه در ادامه می آید متن کامل گفتگوی با نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است:
سخنان اخیر رئیس جمهور در مورد شورای نگهبان باعث جنجالها و پاسخهایی از سوی مقامات مختلف شده است، نظرتان در این باره چیست؟
قبلاً در نامهای که به فرمانده سپاه نوشتم توضیح مختصری دادم. آنچه که قانون میگوید، یعنی تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی، نظارت استصوابی است که در توضیح آن گفتهاند ما باید صلاحیت کاندیداها را احراز کنیم. اینجا عدهای ایراد میگیرند که در این صورت حق افرادی ضایع میشود زیرا ممکن است اطلاعات شما از فردی کافی نباشد و در نتیجه صلاحیت او برای شما احراز نشود و او را رد کنید. یعنی ممکن است شورای نگهبان بگوید ما فلان کس را نمیشناسیم، شاید آدم صالحی باشد ولی چون صلاحیت او برای ما محرز نیست او را رد میکنیم.
به نظرتان این مسئله چه مشکلی دارد؟
آسیبی که از این ناحیه پیدا میشود این است که کاندیداها تلاش میکنند از هر طریق ممکن خود را به اعضای شورای نگهبان بشناسانند و گاهی تظاهر و ریا و حتی تملق و چاپلوسی کنند و افراد با اصالت حاضر به چنین کاری نیستند و حقشان ضایع میشود.
راه حل چیست؟
اما اگر نظارت استصوابی را این طور معنی کنند که برای رد صلاحیت یک فرد باید عدم صلاحیت او برای ما محرز شود یعنی مدرکی دال بر فساد اقتصادی یا اخلاقی یا سیاسی (مانند جاسوسی) وجود داشته باشد، این به عدالت نزدیکتر است.
در مورد سخنان رئیس جمهور چه نظری دارید؟
البته حرف آقای روحانی این بود که اساسا شورای نگهبان ناظر است و حق دخالت در اجرا را ندارد و بررسی صلاحیتها یک کار اجرایی است که به عهده هیئتهای اجرایی است. ولی فعلا با تفسیر شورای نگهبان از اصل ۹۹ قانون اساسی در سال ۷۰ ، به شورای نگهبان این حق داده شده است مگر این که شورا دوباره آن اصل را تفسیر دیگری بکند. شاید آقای روحانی آن تفسیر را قبول ندارد و یا اگر قبول دارد منظور از نظارت استصوابی را احراز عدم صلاحیت فرد برای رد صلاحیت او میداند، نه عدم احراز صلاحیت.
آقای لاریجانی در آمریکا گفتند که بحثها بر سر توافق هستهای در مجلس ایران بسیار داغتر از کنگره خواهد بود. به نظر شما آیا دلواپسان توافق در مجلس اگر بتوانند جلوی توافق را میگیرند؟
قدرت این کار را ندارند. حداکثر این است که مجلس توافق را به صورت مشروط قبول کند تا دست دولت باز نگه داشته شود. مزایای توافق نسبت به معایبش آنقدر زیاد است که هرکس یا هر گروهی آن را رد کند خودش خراب میشود و ملت آسیب میبیند. اساسا قطع نظر از تحریمها، ادامه وضع فعلی صنعت هستهای ما مانع پیشرفت و ارتقاء آن است و ما باید وارد تعامل با قدرتهای هستهای و تجارت جهانی صنعت هستهای میشدیم. انقلاب را نباید مساوی با چند کیلوگرم اورانیوم غنیشده در پستو بدانیم، بلکه باید با دنیا ارتباط داشته باشیم. با ارتباط بهتر با دنیا به آرمانهایی مانند آزادی فلسطین هم بهتر و زودتر میرسیم. همین که اسرائیل نگران است، نشانه آن است که توافق وین توافق خوبی است.
همانطور که آقای ناطق نوری عنوان کرده بودند، گروههای تندرو منسجمتر از معتدلان هستند، آیا این انسجام و اتحاد تندروها که اخیراً از آن رونمایی شد و مؤتلفه نیز به آنها پیوست، میتواند باعث موفقیت آنها در انتخابات مجلس شود؟ این اتحاد چه خطری برای میانهروها دارد؟
مجموع سه گروهی که ائتلاف کردهاند پایگاه چندانی در میان مردم ندارند خصوصا که سابقه سوء حمایت بیچون و چرا از آقای احمدینژاد و سکوت در برابر قانونشکنیهای او را دارند. برداشت غلط آنها از اصل ولایتفقیه، دست و بال آنها را برای ابداع و ابتکار و تغییر بسته است. به هرحال اتحاد آنها خطری برای معتدلها ایجاد نمیکند. مردم گروههای کلیشهای را نمیپسندند، گروههایی را میپسندند که از حقوق آنها و از اصول قانون اساسی دفاع کنند و قادر به تغییر باشند نه افراد و گروههایی که به بهانه حفظ نظام در مقابل ضایع شدن حقوق مردم یا زیرپا گذاشته شدن اصول قانون اساسی سکوت میکنند.
پس از اعلام کاندیداتوری آیتالله هاشمی برای مجلس خبرگان رهبری هجمههای گستردهای علیه ایشان صورت گرفت، نظرتان در این باره چیست و از نظر شما چرا آقای هاشمی زودتر از دفعات گذشته اعلام کاندیداتوری کردند؟ اساساً اهمیت آتی مجالس خبرگان و شورای اسلامی چیست که برخی از ماهها قبل شروع به جوسازی و تخریب کردهاند؟
شهید محلاتی گفته بود شهید مطهری قوه عاقله انقلاب بود. میتوان گفت آقای هاشمی قوه عاقله مجلس خبرگان رهبری است. من فکر میکنم ایشان برای توجه دادن علما و مردم به اهمیت مجلس خبرگان آینده، زودتر اعلام کاندیداتوری کردند. هجمهها علیه آقای هاشمی به خاطر تأثیرگذاری ایشان است. میدانید که مهمترین کار مجلس خبرگان رهبری انتخاب رهبر جدید است اگرچه کارهای مهم دیگری هم دارد ولی عملا به گونهای شده است که همین یک کار را انجام میدهد. بنابراین با توجه به هشت ساله بودن دوره آن،در دورههایی که حتی احتمال ضعیف داده شود که بخواهند رهبر جدید تعیین کنند اهمیت آن افزایش پیدا میکند. البته ما دعا میکنیم که این اتفاق نیافتد و آرزوی طول عمر برای ایشان داریم. مجلس شورای آینده هم از این نظر اهمیت دارد که بتواند دولت را بیشتر کمک کند و بعضی کینهتوزیهای موجود از بین برود.
برای خبرگان خوب است مجتهدانی که اهمیت و وظایف و میزان تأثیرگذاری مجلس خبرگان را درک میکنند و آن را منحصر به انتخاب رهبر جدید نمیدانند و دوستان دانای انقلاب و رهبری هستند کاندیدا شوند تا این مجلس از حالت تشریفاتی فعلی خارج شود.
در مورد مجلس شورای اسلامی چطور؟
برای مجلس هم خوب است افراد خوش فکر و مستقل و حر و آزاده و کسانی که مدیون فرد و گروهی نباشند کاندیدا شوند تا مجلس ما واقعا عصاره ملت باشد نه این که اکثریت قریب به اتفاق آن یک تیپ خاص باشند. باید همه اقشار در مجلس نماینده داشته باشند.
اخیراً آیتالله هاشمی از سید حسن خمینی برای کاندیداتوری در انتخابات خبرگان دعوت کرد و خواستار آن شد که او نسبت به آینده کشور بیتفاوت نباشد. ارزیابی شما چیست؟ و آیا شما نیز موافق حضور ایشان هستید؟
من هم موافق حضور ایشان هستم. قطعا اگر ایشان احساس وظیفه کنند خواهند آمد و نیازی به توصیه ما نیست. با توجه به این که مجلس خبرگان وقت زیادی از افراد نمیگیرد خوب است مجتهدان خوشفکر وارد شوند و از کار علمیشان هم باز نمیمانند.
برخی از تحلیلگران از شکلگیری مثلث «مصباح - جنتی - یزدی» و مثلث «هاشمی - روحانی - سید حسن خمینی» در انتخابات خبرگان سخن گفتهاند. ارزیابیتان چیست؟ و از نگاه شما چرا این دور از انتخابات خبرگان بیش از هر زمان دیگری دارای حساسیت شده است؟
هر دو مثلث حسننیت دارند و متقی هستند و در راه اسلام و حفظ انقلاب تلاش میکنند. مثلث اول خود را اصولیتر میداند و از روشهای سختگیرانه استفاده میکند، لذا ارتباط چندانی با نسل جدید ندارد و کمتر قادر به هدایت آنهاست. اما مثلث دوم ارتباط خوبی با نسل جوان پیدا کرده و تلاش میکند اصول را نیز حفظ کند. من در مجموع روش مثلث دوم را بیشتر میپسندم. به هرحال نباید این تفاوتها را به جنگ قدرت تفسیر کنیم، بلکه ناشی از تفاوت بینشها و تفاوت ارتباطها با اقشار مختلف جامعه است.
ارسال نظر