سرنوشت تلخ پیرمرد ۸۸ ساله
همسایههای پیرمردی که بهدلیل ناتوانی، از سوی خانوادهاش طرد شده و توان انجام کارهای شخصیاش را نداشت، بهدلیل بوی تعفنی که از محل زندگی این پیرمرد به مشام میرسید، با اورژانس اجتماعی تماس گرفتند و خواستار کمک به او شدند.
در آخرین ساعات سهشنبه به مأموران اورژانس اجتماعی کرج خبر دادند محل زندگی پیرمردی که از سوی خانوادهاش طرد شده و در یک زیرزمین زندگی میکند، بهدلیل ناتوانی در انجام کارهایش بهشدت بو گرفته و این بو همسایهها را تا چند خانه آنسوتر آزار میدهد. وقتی مددکاران اورژانس اجتماعی به محل رفتند، متوجه شدند یکی از فرزندان پیرمرد در طبقه بالای این زیرزمین زندگی میکند، اما توجهی به پدرش ندارد و فرزندان دیگر مرد مسن نیز در آن خانه نیستند و در محلی دیگر زندگی میکنند و متوجه نشدهاند پدرشان مدتی است بهشدت آزار میبیند.
یکی از همسایهها که گاهی به این مرد رسیدگی میکرد به مددکاران گفت: «نزدیک به شش ماه است که این پیرمرد ٨٨ ساله در زیرزمین زندگی میکند. فرزندش که معتاد است او را به این زیرزمین آورده و رها کرده است. حتی به او غذا هم نمیدهند و همسایهها از سر دلسوزی گاهی برایش غذا میبرند».
گزارش سالمندآزاری به مراجع قضائی داده شد و بازپرس کشیک، اجازه ورود به خانه و رسیدگی به این مرد را صادر کرد.
با حضور مأموران پلیس، مددکاران اورژانس اجتماعی وارد زیرزمین شده و متوجه شدند این مرد کنترل دفع ندارد و نتوانسته خود را به دستشویی برساند یا از کسی کمک بگیرد. همچنین مشخص شد او به دلیل سوءتغذیه دچار ضعف شدید بدنی شده و در قسمتهای مختلف بدنش، ازجمله یکی از چشمهایش عفونت شدید ایجاد شده است.
او قدرت تکلم خود را هم از دست داده بود و نمیتوانست بهدرستی صحبت کند و فقط یک اسم را به زبان میآورد. زمانی که مددکاران از همسایهها درباره این اسم سؤال کردند، آنها گفتند: «این نام مردی است که در همسایگی ما زندگی میکند و گاهی برای مرد سالمند غذا یا آب میآورد». وضعیت لباسهای این مرد نشان میداد او ماههاست حمام نکرده و همین هم باعث بیماری شدید او شده است.
مددکاران اورژانس اجتماعی بعد از بیرونآوردن این مرد از زیرزمین که فاقد پنجره بود متوجه شدند او ماههاست نور ندیده و چشمها و پوستش به همین دلیل بهشدت آسیب دیده است و توانایی نگاهکردن در نور را ندارد.
با توجه به وضعیت وخیمی که این مرد داشت او بلافاصله به یکی از بیمارستانهای کرج انتقال داده شد، اما به گفته خورنگاه، یکی از مددکاران اورژانس اجتماعی کرج، مسئولان بیمارستان از پذیرش او سر باز زدند.
خورنگاه درباره وضعیت مرد سالمند به شرق گفت: وضعیت بهشدت وخیم بود، حتی زمانی که او را به اورژانس بیمارستان بردیم مردمی که در اورژانس نشسته بودند از بوی تعفنی که پیچید آزرده شدند. ما بعد از بیرونآوردن این مرد از زیرزمین به دلیل وضعیت وخیم او را به بیمارستان منتقل کردیم، اما چون از طریق اورژانس اجتماعی به بیمارستان منتقل شده بود، مسئولان بیمارستان از پذیرش او سرباز زدند چراکه کسی را نداشت. مجبور شدیم برای بستریکردن پیرمرد رنجدیده حکم قضائی بگیریم و بیمارستان با دستور قاضی پیرمرد را بستری کرد و حالا نیاز است تا یک همراه با او باشد و بهکارهایش رسیدگی کند.
او درباره وضعیت قربانی این سالمندآزاری گفت: یکی از چشمهای او بهشدت عفونت کرده و به بیماری پوستی هم مبتلا شده است. این مرد بهشدت ناتوان است و قدرت حرکت ندارد. پزشکان معتقدند او دچار بیماریهای متعددی است، اما برای تعیین دقیق آسیبها و بیماریهای او باید آزمایشات دقیق انجام شود.
این مددکار اجتماعی درباره خانواده قربانی گفت: براساس اطلاعاتی که به دست آوردیم، او همسر و چند فرزند دارد. یکی از فرزندانش در همان خانه زندگی میکند، اما به دلیل اعتیاد شدید نتوانست درباره پدرش اطلاعاتی به ما بدهد. ضمن اینکه سایر اعضای خانواده، این سالمند را ترک کرده و به او رسیدگی نکردهاند. وضعیت جسمی او به حدی وخیم است که احتمال هر اتفاقی درباره او را میدهیم. بااینحال مددکاران اورژانس که مسئول رسیدگی به این پرونده شدهاند، همه توان خود را برای کمک به این قربانی خواهند گذاشت و درصورتیکه وضعیت جسمی او به حدی بهبود یابد که بتواند از بیمارستان ترخیض شود، او را به یکی از مراکز نگهداری از سالمندان انتقال خواهیم داد.
وی همچنین گفت: متأسفانه سالمندآزاری، مانند کودکآزاری پدیدهای تلخ و غمناک است، اما به اندازه کودکآزاری از سوی مردم شناخته نشده است. با توجه به اینکه این پدیده در حال افزایش است، باید فکری دراینباره کرد.
نظر کاربران
اون پسر بی غیرتش باید آب بشه بره توی زمین.
فردا در مقابل خدا این فرزندان ناخلف چه چیزی برای گفتن دارن؟
خدا همه را هدایت کته
این هم از وضع خانواده در برخی نقاط مملکت ما !
با سپاس از سایت خبری
ج از شهر سوسنگرد
خدا رحمت کنه شهید حسن انفرادی رو یه روز با پدر ومادرم رفتیم منزل عموی شهید انفرادی که یک زن و مرد پیر هستند فرزند هم ندارند حدود چند ساله این پیر مرد تو منزل افتاده و مریضه وقتی وارد شدیم دیدیم یه جوان سی ساله داره این پیرمرد رو نظافت میکنه وپوشک اونو عوض میکنه از همسر این پیرمرد سوال کردیم این جوون کیه گفت پسر شهید انفرادی است اگر این جوون نمیبود ما زن و شوهر تا الان مرده بودیم این جوون از سر کارش میاد اول میاد خونه ما اگه چیزی لازم داشته باشیم میخره شوهرمو نظافت میکنه بعد میره منزل خودش خدا شاهده من اونجا به این نتیجه رسیدم که هنوز هم هستند ولی ما نمیشناسیم بعضی هم مثل فرزندان این پیر مرد.......
دایی من 10 سال پیش تو تهران توی خونش مرد دخترش 6 ماه پس از مرگش از مشهد رفت بهش سر بزنه که دید باباش 6 ماهه مرده پسرش ساکن تهرانه توی اون مدت حتی به باباش سر که نزده بود هیچی زنگ هم نزده بود تازه اقا کار فرهنگی میکنه ویکی از کارگردانان تلویزیون هم هست
عجب ادمایی پیدا میشن من که نوکر پدر مادرم هستم خدا عمر طو لانی وبا عزت بهشون بده همه چیشونم با منه تا اخر عمرمم خاک پاشونم منتمم باشه که بردگیشونو بکنم
باعث تاسف و شرم است . خدا به داد همه مابرسد. کاش باور کنیم که دار مکافات در همین دنیاست . اخر وعاقبت همه ما پیری است وخدا کنه با آبرو و عزت به پیری برسیم .کاش تا پدرومادر داریم قدرشان را بدانیم .مطمئن باشیم که آنگونه که با پدرومادر خود رفتار میکنیم در اینده فرزندانمان همانگونه با ما خواهند بود.خدایا هیچ پدرومادری را محتاج فرزندانشان نکن .