«ببر سیبری» در تهران پوسید!
۵ سال پیش، سازمان محیط زیست کشورمان برای خاتمه دادن به همه باید و نبایدها در مورد سرنوشت میانکاله، تصمیم گرفت دو قلاده ببر سیبری که از نظر ژنتیکی با ببر مازندران شباهت زیادی دارد را وارد کشور کند تا با آمدن صاحبخانه به خانه اش هم یک گونه باارزش انقراض یافته احیا شود و هم میانکاله خانه ببرها از دست سودجویان در امان بماند
مجله سرنخ - محمدصادق خسروی علیا: آخرین قلاده های ببر مازندران 60 سال پیش منقرض شد. جنگل های میانکاله که روزگاری بزرگترین گربه سان جهان صاحبخانه اش بود، بعد از این پایان تلخ، ماوای سودجویانی شده است که به بهانه توسعه صنعت گردشگری برای طبیعت بی مثال و برک میانکاله دندان تیز کرده اند.
5 سال پیش، سازمان محیط زیست کشورمان برای خاتمه دادن به همه باید و نبایدها در مورد سرنوشت میانکاله، تصمیم گرفت دو قلاده ببر سیبری که از نظر ژنتیکی با ببر مازندران شباهت زیادی دارد را وارد کشور کند تا با آمدن صاحبخانه به خانه اش هم یک گونه باارزش انقراض یافته احیا شود و هم میانکاله خانه ببرها از دست سودجویان در امان بماند.
اما برخلاف تصورها، ببرهای سیبری هیچوقت از قفسی که با آن مسافرت کرده بودند خارج نشدند و رنگ جنگل مازندران را ندیدند! این گزارش در مورد سرنوشت دو قلاده ببر سیبری از لجظه ورود تا حال و روز امروزشان است.
توافق برد - برد ایران و روس
ماجرا بر می گردد به زمانیکه روس ها در المپیک ۲۰۱۴ «سوچی» نماد «پلنگ» را برای خودشان انتخاب کردند. غافل از این که کشورشان سال هاست بی پلنگ است و این حیوان ارزشمند مدت هاست که در روسیه جرعه انقراض را سر کشیده است. همزمان با انتخاب نماد پلنگ توسط روسها در المپیک ۲۰۱۴یک جنبش پلنگی هم در میان مسوولان روسی جوشش گرفت و بر آن شدند که هر طور شده تدبیری بیندیشند تا دوباره منطقه قفقاز بشود جولانگاه بزرگ ترین خال خالی دنیا...
برای این کار، روسها به سراغ مسوولان محیط زیست ایران آمدند و از تب پلنگ هول شدند و یک پیشنهاد طلایی به مسوولان کشورمان ارائه دادند. روس های از مسوولان سازمان محیط زیست ایران درخواست کردند که دو قلاده پلنگ خال خالی بدهند و به ازای آن دو قلاده گربه راه راه باارزش ببرند، دو قلاده ببر سیبری!
پشنهاد قابل تاملی بود به خصوص به خاطر این که ببر سیبری از نظر ژنتیکی با ببر مازندرانی مو نمی زند، تنها جثه اش کمی کوچکتر از گربه راه راه بر باد رفته خودمان بود که آن هم زیاد مهم نبود. مسوولان محیط زیست کشورمان با توجه به این که تنها یک هزار قلاده ببر سیبری در دنیا وجود دارد و این گونه بسیار باارزش است درست مثل پلنگ ایرانی، معطل نکردند و دست روس ها را در اجرای این توافق برد- برد فشردند. از یک طرف، روس ها پلنگ دار می شدند و از طرف دیگر جنگل های مازندران ببردار.
ما در توافق باختیم
بلافاصله بعد از این توافق، روس ها به وعده شان عمل کردند. «مایا» و «الیسا» را سوار هواپیمای اصل روس کردند (دو قلاده ببر نر و ماده) آمدند تهران دو پلنگ ایرانی که هویت و اسم شان هیچوقت مشخص نشد را سوار همان هواپیما کردند و بردند قفقاز. از همان ابتدا قرار بود که مایا و السیا بروند جای خالی ببرهای مازندرانی را در میانکاله پر کنند اما به خاطر آماده نبودن زیستگاه در میانکاله، برنامه ها تغییر کرد و قرار شد این زوج راه راه چند صباحی را در باغ وحش تهران در قفس بد بگذرانند، بعد در جنلگ میانکاله هرچه می خواهند جولان بدهند و صفا کنند.
در اولین روزهای حضور ببرهای سیبری در ایران، با گوشت ها الاغ از آنها پذیرایی شد. گوشتی که به بیماری مشمشه آلوده بود و کسی نمی دانست (باکتری خطرناکی ناقل بیماری واگیردار مشمشه است. بیشتر اسب ها به این بیماری مبتلا می شوند. این مرض به انسان هم منتقل می شود و از نظر ظاهری جراحتی در پوست ایجاد می کند که بی شباهت با جذام نیست.) بعد از خوردن گوشت الاغ آلوده، نشانه های ابتلا به بیماری مشمشه در مایا ببر نر دیده شد.
هفته های اول با جاری شدن خون از بینی و بعد جراحت و زخم های روی پوست که با خود زیبایی این گربه راه راه را به یغما برد، مایا نتوانست در مقابل این بیماری کشنده دوام بیاورد و زندگی اش در قفس باغ وحش به پایان رسید. بعد از آن کابوس سیاه، السیا تنها ماند با یک «شک بزرگ!» این که آیا السیا هم مبتلا به بیماری مشمشه است یا نه؟
این شک بزرگ در این سال ها فصل مشترک کشمکش ها میان سه ارگان دولتی یعنی سازمان محیط زیست، سازمان بهداشت و درمان و سازمان دامپزشکی است و باعث شده «ببری» (در ایران السیا را با این نام می شناسند) نزدیک به ۵ سال در قرنطینه بماند. این در حالی است که در آن سوی مرزها بعد از مدت کوتاهی پلنگ های ایرانی در قفقاز توله دار شدند و کم کم در قفقاز دارند تبدیل به یک گله می شوند!
«السیا» چه می شود!؟
سرنوشت ببری به دست سه ارگان دولتی افتاد که در طول این ۵ سال با هم به توافق نرسیدند. سازمان محیط زیست، سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت و درمان. در ادامه می شنویم صحبت های مسوولان این سه سازمان را.
مجید خرازیان مقدم، مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره می گوید: «در این ۵ سال وزارت بهداشت و درمان اصرار زیادی برای معدوم کردن این گونه حیوانی باارزش داشت و دارد. اما سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی این حیوان هرگز زیر بار این ادعا نمی رود. تا زمانیکه می شود با انجام آزمایش خون از مبتلا بودن و یا نبودن این گربه سان مطمئن شد، معدوم کردن این گونه جانوری نادر به هیچ عنوان کار شایسته ای نیست. به علاوه این که ببری در این چندساله هیچ گونه علائم بیماری مشمشه را نداشته است.»
داریوش جهان پیما، مدیر کل دفتر بهداشت و مدیریت بیماری های دامی سازمان دامپزشکی کشور در مورد انجام آزمایش از این ماده ببر میگوید: «تا زمانی که این ماده ببر در شرایط غیراستاندارد قرنطینه شده است نمی توان از منفی یا مثبت بودن نتیجه آزمایش مشمشه اطمینان حاصل کرد. باید سازمان محیط زیست این گربه سان را به منطقه حفاظت شده ای انتقال بدهد که دارای استانداردهای تعیین شده نگهداری ببر باشد و مورد تایید سازمان دامپزشکی کشور. در غیر این صورت امکان انجام آزمایش و اطمینان از نتیجه آن وجود ندارد.»
دکتر ایمان معماریا«، دامپزشک باغ وحش تهران در این باره می گوید: «یک سال پیش گزارشی مصور از وضعیت ببر ماده سیبری برای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و حیات وحش فرستاده شد. این اتحادیه در پاسخ به گزارش ما، نامه مبسوطی ارسال کرد و ضمن گوشزد کردن این موضوع که این حیوان بسیار باارزش است، در نامه درخواست کرد که هرچه سریعتر نمونه خون از حیوان گرفته شود و به گشور آلمان ارسال شود.
این اتحادیه با پافشاری و پیگیری بسیار سعی می کرد تا با این کار هرچه زودتر درمورد سرنوشت حیوان بسته زبان تصمیم گیری شود. حتی اعلام کرد که حاضر است در صورت پاک بودن خون حیوان جفت نر آن را نیز تامین کند. با این وجود وزارت بهداشت و درمان و سازمان دامپزشکی کشور بدون هیچ دلیل روشنی با نمونه گیری از ببر ماده مخالفت کردند!»
با این وجود این اواخر با باز شدن پرونده ببر سیبری در رسانه ها، دوستداران طبیعت و حیات وحش ساکت ننشستند و پیگیر مسئله ببری شدند. آقای خرازیان مقدم، مدیر کل دفتر حیات وحش در پاسخ به نگرانی مردم از جلسه مهمی خبر داد که این واواخر مسوولان سازمان محیط زیست با سازمان دامپزشکی کشور و وزارت بهداشت و درمان برگزار کرده اند.
در این جلسه هر سه سازمان به توافقاتی دست یافته اند و اگر اجرایی بشود خبر خوشی برای ببری است. «به زودی ببری به مکان استانداردی انتقال داده می شود تا هرچه سریعتر از این حیوان نمونه گیری شود. قرار است در اوایل شهریور ماه امسال، ببر ماده سیبری با تایید سازمان دامپزشکی کشور و وزارت بهداشت و درمان به حیات وحش سمسکنده در مازندران انتقال داده شود تا هرچه سریعتر شرایط برای نمونه گیری از این حیوان مهیا شود.»
این مذاکرات در حالی صورت گرفته که هنوز ببری در قرنطینه پارک ارم به سر می برد و قفس ۵ ساله اش را حتی برای لحظه ای ترک نکرده است. سوال اصلی این است که اگر ببری به طبیعت بازگردد و اتحادیه جهانی حفاظت از محیط و حیات وحش نیز به وعده اش عمل کند و یک جفت برای ببری فراهم کند، آیا ببری بعد از ۵ سال زندگی در قفس می تواند در طبیعت میانکاله دوام بیاورد و مانند پلنگ های ایرانی در قفقاز تولید نسل کند!؟ باید تا شهریورماه منتظر ماند.
نظر کاربران
یعنی خاک بر سرشون
لعنت به این آدم های بی فکر
چند وقته بدجور ذهنم مشغول شده با پارک ارم هم تماس گرفتم اظهار بی اطلاعی کردند گفتند در محیط باغ وحش قرنطینه نیست و به جای دیگه انتقالش دادند واقعا این کارها یعنی چی؟ این حیوون مگر چقدر عمر مفید داره که بخواد 5 سالش تو قفس باشه؟ انشالله آدم هایی که این کارو با این حیوون نایاب و با ارزش کردند به حق امام زمان برن تو یک قفس که درد دل این حیوون رو بچشن...
دست نویسنده درد نکنه...مرحبا...لذت بردم از این زیبانویسی و مثل همیشه دلم برای بی کفایتی بعضی مسولین ایرانی به درد اومد...به راستی اپیدمی بی کفایتی از کجای گریبان مارا گرفت؟؟؟؟؟
خداوند حیواناتو خلق کرد حاشون مشخص بود خوش بودن در جنگل و جاهایی که توش بدنیا می اومدن دارم هی فکر می کنم با سوء اختیار بعضیا حیوانات بی آنکه اختیاری داشته باشن از جایی که بهش تعلق داشتن به جای دیکه برده میشن از اون دو قلاده گربه سان ایرانی پرسیده شد می خوان برن یا نه اونم از نحوه مدیریتشون که هم حیواناتو تلف می کنن هم ما انسانها رو با تمام علایق و استعدادهامون خدا ازشون نگذره که فسیل شدن دست از دتیا و مدیریت و حب دنیا برنمیدارن برن زیر خاک ان شاء الله چقدر دلم نی گیره می بینم با مخلوقات خدا اینطور میکنن