۲۳۱۲۰
۶ نظر
۵۰۱۵
۶ نظر
۵۰۱۵
پ

ماه عسل زوج جوان بوی خون گرفت

زني كه متهم است به پسردايي خود در قتل شوهرش كمك كرده پشت ميله‌هاي زندان در انتظار برگزاري جلسه محاكمه و صدور حكم به سر مي‌برد.

شرق: زني كه متهم است به پسردايي خود در قتل شوهرش كمك كرده پشت ميله‌هاي زندان در انتظار برگزاري جلسه محاكمه و صدور حكم به سر مي‌برد.

اين زن كه صفورا نام دارد متهم است هنگامي كه به سفر ماه‌عسل رفته بود به پسردايي‌اش كمك كرد تا شوهرش را به قتل برساند اما خود او مدعي است در اين ماجرا هيچ نقشي نداشت.

صفورا كه يك روز بعد از قتل خودش را به پليس استان هرمزگان معرفي كرد در بازجويي‌هاي اوليه گفت: «پسردايي‌ام به نام نريمان شوهرم را با شليك گلوله كشت و فرار كرد و جسد اكنون در منطقه‌اي بياباني است.»

ماموران بعد از شنيدن حرف‌هاي زن ۱۹ساله به محلي كه او اعلام كرده بود، رفتند و جنازه رضا را در حالي كه اثر اصابت يك گلوله روي قفسه سينه‌اش مشهود بود پيدا كردند به اين ترتيب تحقيقات براي دستگيري نريمان آغاز شد و اين مرد چند روز بعد به دام افتاد و به قتل اعتراف كرد.

كارآگاهان براي روشن شدن ماجرا صفورا را يك‌بار ديگر تحت بازجويي قرار دادند. اين زن كه در كودكي والدين خود را از دست داده بود و برادر بزرگ‌ترش وظيفه سرپرستي او را برعهده داشت در اعترافاتش گفت: «برادر بزرگم چند وقت قبل به من گفت رضا كه پسرخاله‌ام بود از من خواستگاري كرده است.

برادرم بدون اينكه نظرم را بپرسد جواب مثبت داده بود و به اين ترتيب كارهاي مقدماتي انجام شد اما به دليل اينكه فهميديم رضا معتاد است مراسم عروسي يك سال به تعويق افتاد.

رضا مي‌گفت اعتياد ندارد و فقط به صورت تفنني مواد مصرف مي‌كند. او مغازه‌دار بود و درآمد خوبي داشت و بالاخره من در مقطع پيش‌دانشگاهي ترك تحصيل و با رضا ازدواج كردم. البته خودم هم به او علاقه‌مند شده بودم.»

متهم ادامه داد: «ما بعد از عروسي چون خودمان خانه نداشتيم به منزل مادرشوهرم رفتيم و يك هفته در آنجا ساكن بوديم تا اينكه قرار شد به ماه عسل برويم. نريمان كه پسردايي‌ام است وقتي ماجراي سفر ما را فهميد به شوهرم گفت او هم مي‌خواهد همراه‌مان بيايد. من با اين كار مخالف بودم و مي‌خواستم در اين سفر با رضا تنها باشم اما همسرم نتوانست به نريمان نه بگويد.»

اين زن در ادامه اظهاراتش گفت: «بالاخره روز حادثه سه‌نفري سوار پژو ۴۰۵ شوهرم به راه افتاديم و قرار بود تمام منطقه جنوب را بگرديم اما وقتي به منطقه‌اي خلوت و بياباني رسيديم نريمان گفت كاري دارد و از شوهرم خواست توقف كند.

او بعد از پياده شدن از ماشين با شوهرم دعوا كرد و گفت به من علاقه دارد و مي‌خواست با من ازدواج كند. نريمان به رضا مي‌گفت تو حق نداشتي با صفورا ازدواج كني. شوهرم هم با نريمان دعوا مي‌كرد. پسردايي‌ام يك لحظه كلتي را از زير پيراهنش بيرون كشيد و به رضا شليك كرد. من خيلي ترسيده بودم و نمي‌توانستم هيچ واكنشي نشان بدهم.

نريمان بعد از كشتن شوهرم من را همراه خودش برد و به خانه خواهرم رساند. من شب ماجرا را براي خواهرم تعريف كردم و او پيشنهاد داد خودم را تسليم كنم. من هيچ نقشي در اين قتل نداشتم و اصلا نمي‌دانستم نريمان چه نقشه‌اي در سر دارد ضمن اينكه از اول با همراه بردن او در اين سفر مخالف بودم و اين شوهرم بود كه نتوانست به وي جواب رد بدهد.»

در ادامه تحقيقات نريمان تحت بازجويي قرار گرفت و به كشتن رضا اعتراف كرد و گفت به دليل علاقه‌اي كه به صفورا داشت بعد از ازدواج آن دو از رضا كينه به دل گرفت و به قصد انتقام‌جويي دست به سلاح برد. بنا بر اين گزارش دو متهم در حال حاضر در بازداشت به سر مي‌برند و به زودي پاي ميز محاكمه مي‌روند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ح-

    با عرض شرمندگي پشت سر هر مرد قاتل يك زن ايستاده.
    به شهادت تاريخ اكثر جنگها و جنايات بزرگ تاريخي يا در پشت پرده توسط يك زن و يا بخاطر يك زن اتفاق افتاده اي جنس مظلوم نماي زور گو و مهربان

  • سپیده

    ح-عزیز همیشه پای زنا در میونه ولی شماآقایون که عاقل وبالغید چراجنگ میکنیدوباجونتون بازی میکنید(چون همتون به خانوما یه جورایی نیاز دارید)

  • Hasti

    واقعا متاسفم الان نريمان رضا رو كشت به صفوراي بدبخت رسيد؟ واقعا متاسفم

  • kasra-khalvati

    bavare in mozu ye jurayi sakhte,yani nariman engad kheng bude ke pishe ye dokhtar gatl anjam dade basesham dokhtararo ke shahede majara bude velesh karde? be hamin sadegi? ke unam biad hame chizo be agahi bage va nariman bere zire tanabe dar???ajabzzz!!!

  • عباس

    نصف اینا داستان و زاده تخیل نویسنده است البته ممکن و عبرت آموز

  • arta

    عباس اقا مگه شما توی این جامعه زندگی نمی کنید؟؟؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج