احمدی نژاد، دلیل سرانه پایین مطالعه ایرانیان؟
ما ایرانیها با تمدن چند هزار ساله مکتوب خود، که کم تر کشوری در دنیا چنین افتخار بزرگی را یدک میکشد، کمترین میزان سرانه مطالعه را در دنیا به خود اختصاص دادهایم و جدا از ۱۰ میلیون بی سواد کشور، جمعیت باسواد و فرهیخته ایران نیز بسیار کم کتاب میخواند.
به گزارش برترین ها؛ ما ایرانیها با تمدن چند هزار ساله مکتوب خود، که کم تر کشوری در دنیا چنین افتخار بزرگی را یدک میکشد، کمترین میزان سرانه مطالعه را در دنیا به خود اختصاص دادهایم و جدا از ۱۰ میلیون بی سواد کشور، جمعیت باسواد و فرهیخته ایران نیز بسیار کم کتاب میخواند.سرانه مطالعه کتاب بین ما، بسیار کم است. سرانه مطالعه، تعریف جهانی دارد و در واقع یک شاخص جهانی است که تعریف مشخص و دقیقی دارد. با این تعریف، این شاخص تنها مطالعه کتاب (آن هم از نوع غیردرسی) را شامل میشود؛ یعنی نه مطبوعات، نه سایتهای اینترنتی و مجازی.
حتی اگر کتابخوانی اینترنتی ایرانیان هم اضافه کیم، باز سرانه مطالعه در ایران بسیار پایین است و این هشداری برای نسل کنونی و آینده کشور است. تیراژ کتابهایی که یک دهه پیش، تا ۵ هزار جلد!! در چاپ اول منتشر میشد، اکنون به برکت گرانی کاغذ و کتاب نخوانی ما، به ۱۱۰۰ نسخه و بعضاً، ۳۰۰ جلد رسیده است! یعنی برخی از کتابها در ایران، به گونه ای منتشر میشوند که هر نسخه از آن، برای ۲۵۰ هزار ایرانی عزیز، منتشر میشود! این یک آمار تأسف آور است. تأسف آور تر از میزان مصرف بی رویه انرژیهای تجدید ناپذیر در کشور...
ما بالاخره نفهمیدیم که سرانه مطالعه بین ایرانیان چقدر است؟ ۲ دقیقه است یا ۷۶ دقیقه یا ۹۰ دقیقه!؟!؟
اما آن چه مسلم است، این است که سرانه مطالعه در ایران، دردناک است و باید برای حل این ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی، کاری انجام داد و نباید این موضوع و بحران را، طبق گفتمان طنز رایج، تقصیر احمدی نزاد، رییس جمهور سابق کشورمان دانست!
سبک زندگی دیجیتالی ما ایرانیها، بیش از آن که ما را به ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت آشتی با فرهنگهای خوب مانند دید و بازدیدهای حضوری و فرهنگ کتابخوانی، ترغیب کند، عاملی برای اعتیاد ما به شبکههای اجتماعی، کاهش ارتباطات اجتماعی و سنتی و هم چنین کاهش سرانه مطالعه کتاب، گردیده است. در کم تر گوشی هوشمند دانش آموزان و دانشجویان ایرانی، میتوانید نرم افزاری بعضاً غیر درسی برای مطالعه کتابهای متنی و حتی صوتی مشاهده کنید.
کم تر دانشجوی ایرانی رشته پزشکی را میتوان سراغ گرفت که چند جلد کتاب معماری یا فلسفه یا تاریخ، که هیچ ارتباطی با دوره و رشته تحصیلی وی ندارد، در طول سال خوانده باشد و به دوستانش که در زمینه مهندسی تحصیل میکنند، کتابهای داستان خوب ایران و جهان را معرفی کند! اگر قرار بود در دنیا، فقط متخصصان و فارغ التحصیلان فلسفه، تاریخ و، هنر، علوم سیاسی و اقتصادی، درباره این رشتهها اظهار نظر کنند و کار انجام دهند که، این همه کتاب فلسفی و تاریخی و هنری و حتی اقتصادی، توسط مهندسان و حتی پزشکان در ایران و اقصی نقاط جهان، تألیف و منتشر نمیشد! سری به کتابهای ترجمه و تألیف شده حوزه فلسفه و تاریخ بزنید. آیا اینها، جز با علاقه و فرهنگ کتابخوانی نویسندگان و مترجمان و محققان، حاصل میشد؟
متوجه خواهید شد که چه حجم زیادی از کتابهای این دو رشته علوم انسانی، توسط پزشکان و حتی مهندسان در ایران و غرب، تألیف، ترجمه و منتشر شده است. مطالب زیادی درباره این که چرا ما ایرانیها کتاب کم میخوانیم منتشر شده است.
همه از این که ایرانیها، کتاب خوان هستند گله مند هستند، اما برنامه ای ویژه برای برون رفت از این بحران دیده نمیشود!
دنیای امروز، دنیای به هم پیوسته ای از علوم و فنون است که از طریق فناوری اطلاعاتی و ارتباطی روز، زمینه را برای به اشتراک گذاردن میلیونها ترا بایت داده در عرصههای مختلف علمی، فراهم کرده است. اکنون دیگر نمیشود که ادعا کرد که پزشکی، ربطی به مهندسی و مهندسی ربطی به پزشکی و ورزش و اقتصاد و حتی هنر، ندارد! نمیشود ادعا کرد که یک فارغ التحصیل مهندسی پروژه، نیاز ندارد که جامعه شناسی و روان شناسی بداند! نمیشود ادعا کرد که فارغ التحصیل مغز و اعصاب، نیازی به مطالعه تاریخ و فلسفه و موسیقی، ندارد.
علوم، همه میان رشته و به هم مرتبط شدهاند و شاید یکی از مهمترین دلایلی که سبب میشود، بهترین مهندسان معمار، از بهترین نظریه پردازهای جامعه شناسی و علوم هنری بشوند، در همین خاصیت میان رشته ای شدن علوم نشأت میگیرد. دنیای زیباشناسی و فرصت آفرینی که در کسب و کار و علوم مشاهده میکنیم و جلوههای آن، در محصولات و خدماتی است که استفاده میکنیم، همه از تلفیق هنرمندانه و خلاقانه ذهنهای زیبا حکایت دارد.
مجبور هستید که با رایانه و اینترنت کار کنید، چه متخصص آی تی باشید چه فارغ التحصیل فلسفه یا علوم کشاورزی! مجبورید درباره تغذیه و اهمیت غذاهایی که میخورید، حرفه ای تر بدانید، چون مستقیم به سلامت شما بازمیگردد. بنابراین، امروز، دیگر مهم نیست کار شما و اشتغال شما و تحصیلات دانشگاهی شما، مربوط به چه حوزه یا عرصههای علمی میشود. درباره همه چیز، باید بخوانید و مطالعه کنید.
خواندن و مطالعه کردن است که فرصتها و افقهای جدیدی را برای انسانها فراهم میکند و سبب میشود تا کارآفرینیها و دستاوردهای مختلف، برای بشر ایجاد شود. اگر خوب نخوانیم و خوب مطالعه نکنیم، نمیتوانیم فرصت آفرینی و کارآفرینی مولد بکنیم. نمیتوانیم شهروند مؤثری برای جامعه دهکده جهانی باشیم. مطالعه، علاوه بر فوایدی که دارد و اظهر من الشمس است، فرصت آفرین است.
با مطالعه هست که شما متوجه میشوید، رمز پیروزی برترین بورس باز تاریخ در وال استریت چه بود. با مطالعه هست که شما متوجه میشوید که: چرا بچه زرنگهای کلاس، کارگر بچه تنبلها میشوند!. با مطالعه هست که " کسب و کار بر بال اندیشه یکی از بزرگان عصر دیجیتال" را در خواهید یافت. با مطالعه هست که متوجه میشوید چرا: اقتصاد دانان دروغ می گویند.
با مطالعه هست که متوجه میشوید، چرا سرمایه داری، لاغری و چاقی میآفریند و مردمان روزگار ما بد غذا میخورند و بعضیها می گویند: بگذار آشغال بخورند! اینها همه عنوان کتابهای پر فروشی است که در بازار کتاب ایران در دسترس میباشد و شاید خیلیها هنوز نخواندهاند و فارغ از رشته تحصیلی شما، میتواند حاوی نکات مهمی برای تغییر رفتار اقتصادی، مالی و حتی بهداشتی شما باشند!
آن چه مسلم است، توجه به این نکته مهم میباشد که با خواندن روزنامه ورزشی و عمومی و حتی مطالعه سایتهای اینترنتی خبری و اجتماعی و حتی دیدن مستندهای علمی و سیاسی و فرهنگی تلویزیون، هیچ گاه صاحب اطلاعات عمیق، ارزنده و از همه مهم تر، فرصت آفرین نخواهیم شد. همان طور که کم تر کسی میتواند بدون گذراندن تحصیلات آکادمیک و سالها شاگردی کردن استادان مختلف، صاحب مهارت و دانش تخصصی مستند شود، بدون کتاب خواندن هم نمیتوان با سواد شد. سواد چیزی نیست که استاندارد خاصی داشته باشد و با 10 سال یا 20 سال یا ایکس سال، بتوان آن را کسب کرد و معیاری برایش تنظیم کرد.
با سواد کسی هست که زیاد میخواند و از همه مهم تر همیشه در حال خواندن است. فردی که در ماه، یک بسته سیگار میکشد، سیگاری نامیده نمیشود، اما فردی که روزانه 2 بسته سیگار را تمام میکند، سیگاری مینامند. اوضاع کتاب نیز، به همین صورت است. کسی کتاب خوان است، که حداقل هر ماه، 1 کتاب بخواند و در سبد اقتصادی او، کتاب، نقش داشته باشد.
فرهنگ کتابخوانی در ایران و چالشهای پیش روی آن، ربطی به احمدی نژاد و جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی و امثالهم ندارد. حتی به قیمت کتاب هم ربطی ندارد. چون خیلی از ما، بدون رو در وایسی، حاضریم پیتزای پپرونی که مظهر غذای غیر سالم و آلوده است را با قیمت 50 هزار تومان تهیه کنیم، اما 20 هزار تومان برای خرید 4 کتاب ندهیم!! به نظر میرسد، مشکل کتاب نخوانی ما ایرانیان، یک مشکل فرهنگی است که باید به طور فرهنگی حل شود.
باید فرهنگ کتابخوانی تعمیم و نهادینه شود و همه کتاب بخوانند و کتاب هدیه بدهند. هدیه کتاب هدیه دانش و هدیه دانش، توسعه صلح و ثروت آفرینی است. هدیه دانش، فرصت آفرینی است که در ابتدای مطلب، به آن اشاره کردیم.
خواندن کتاب سخت است، مخصوصاً الآن با دنیای وب و گوشی هوشمند و اینستاگرام، سخت تر شده است. سعی کنیم، با کتاب آشتی کنیم. فواید کتاب خوانی و مأنوس شدن با کتاب، هر موضوعی که باشد مهم نیست، در بلند مدت نمایان میشود. بسیج کتابخوانی باید در ایران گسترش یابد. رسانه گروهی، باید با کتاب آشتی کند تا مردم با کتاب آشتی کنند. تراژدی آی اس آی و تب کنکور و کتابهای درسی و کنکوری، باید فروکش کند و مردم و به ویژه دانش آموز و دانشجو، به سمت کتابخوانی و جلسات نقد و تفسیر کتاب مانند اروپا و آمریکا، تمایل پیدا کنند.
امیدواریم، دیگر شاهد روزگاری نباشیم که تیراژ کتابی برای جامعه 75 میلیونی ایران، تنها 300 نسخه باشد!
راستی ما در همین گزارش، چند تا کتاب به شمار معرفی کردیم! توجه کردید؟
ارسال نظر