آمارهای نگران کننده از مصرف انرژی ایرانیان
گزارشهای داخلی و قیاس آنها با استانداردهای بین المللی نشان میدهد که ملت ایران، یک ملت پر مصرف میباشد. در زمینه شکر، نمک، برق، آب، گاز و بنزین، متأسفانه جمعیت ۷۵ میلیونی ایران، چند برابر دنیا این ۶ ماده غذایی و انرژی راهبردی را مصرف میکند که هر یک در جایگاه خود، نگرانیهایی را در پی دارد.
برترین ها: ایرانیان، ملت پر مصرف هستند. این جمله ای است که میتوان پس از بررسی دهها گزارش و آمار داخلی و قیاس آن با استانداردهای بین المللی در عرصه منابع غذایی و منابع انرژی اظهار داشت. بررسی اجمالی بر روی ۶ ماده پر مصرف ایرانیان نشان میدهد که جمعیت ۷۵ میلیونی ایران، بیش از استانداردهای جهانی، شکر، نمک، آب و بنزین، گاز و برق مصرف میکنند که هر شش ماده، به دلیل جایگاهی که در سبد غذایی و سبد انرژی خانوارهای ایرانی دارد، میتواند نگرانیهایی را به دنبال داشته باشد.
به گزارش برترین ها؛ ایران به عنوان یکی از سه قطب اصلی تولید انرژی در دنیا، با تداوم وضعیت مصرف انرژی در کشور، در یک دهه آینده، احتمالاً وارد کننده انرژی خواهد شد. در صورتی که جمعیت ۷۵ میلیونی ایران، به صورت کنونی، منابع انرژی را مصرف کنند و تغییر الگوهای مصرف در دستور کار خانوارهای ایرانی قرار نگیرد، بسیاری از منابع انرژی صادراتی، بهزودی وارداتی خواهد شد و این قضیه، فقیرتر شدن منابع مالی کشور را در پی خواهد داشت.
آمارها نشان میدهد که شدت مصرف انرژی در ایران ۹ برابر ژاپن و نروژ، ۷ برابر کشورهای پیشرفته اروپایی، ۳ برابر عربستان سعودی و ۴ برابر ترکیه و متوسط جهان است. کشور ما با جمعیت یک درصد دنیا بیش از ۴ درصد از میزان گاز دنیا را مصرف میکند که حدود ۴۰ درصد از کل گاز مصرفی کشور در خانهها مصرف و سالیانه حدود ۱.۶ درصد نیز به مصرف انرژی کشور افزوده میشود و اگر روند مصرف به همین منوال صورت پذیرد بهطورقطع تا سال ۱۴۰۴ ایران به یک واردکننده بزرگ انرژی تبدیل میشود.
ایران ازنظر مصرف روزانه آب توسط هر فرد در فهرست کشورهای پرمصرف دنیا قرار دارد یا اینکه تهران با مصرف حدود ۹۹ میلیون لیتر بنزین در هفته، ازنظر سرانه مصرف بنزین، رکورددار شهرها و کلانشهرهای جهان است. اگر اوضاع به همین روال ادامه پیدا کند، در سال پایانی سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی، که کشور باید یک کشور پیش رو در منطقه باشد، تبدیل به بزرگترین وارد کننده انرژی میشود که این نگران کننده است.
ایران ازلحاظ منابع فسیلی در رده نخست جهان قرار دارد اما به دلیل بالا بودن شدت انرژی، ایران در رده یازدهم مصرف انرژی در جهان قرار دارد.
در زمینه مصرف برق و عدم وجود الگوی مطلوب بین ایرانیان در حوزه مصرف این کالای راهبردی نیز، اوضاع نگران کننده است. در کشور ما که هنوز برق هسته ای در شبکه سراسری برق کشور، جایگاه بالایی ندارد و مجبوریم با سرمایه گذاریهای عظیم و ساخت نیروگاههای آبی و حرارتی، نسبت به تولید برق اقدام کنیم، میزان مصرف برق وضعیت خوبی ندارد.
آمارها نشان میدهد که متوسط مصرف سرانه برق خانگی در کشور ما سه برابر متوسط جهانی است، از این رو برق مصرفی توسط خانوارهای ایرانی با در نظر گرفتن استانداردهای جهانی پاسخگوی 200 میلیون نفر جمعیت است. یعنی ما، 2 برابر جمعیت روسیه برق مصرف میکنیم که این جای تأسف دارد. کالاهای خانگی پر مصرف، چراغهای منازلی که بی دلیل روشن میماند، چراغهای معابری که حتی در روز، بعضاً روشن است و صدها نشانه دیگر که هر روز با آن برخورد میکنیم، از رفتار نادرست و نامطلوب ایرانیان در مصرف بهینه این کالای ارزشمند دارد که واقعاً باید "هر گز نشه فراموش، برق اضافه خاموش"، تبدیل به یک شعار ملی شود.
درباره فواید عجیب بهینه سازی مصرف برق در کشور همین بس که، کارشناسان اقتصادی معتقدند اگر تنها 10 درصد صرفهجویی در برق مصرفی خانوارها داشته باشیم میتوانیم از محل صرفهجوییها شش نیروگاه 800 مگاواتی در سال راهاندازی کنیم و چنانچه هر خانوار ایرانی 10 درصد در مصرف برق خانگی صرفهجویی کند، دولت سالانه 500 میلیون دلار بیشتر نفت و گاز صادر میکند. پس باید، بهینه سازی در مصرف برق و صرفه جویی در آن، یکی از اولویتهای مدیریت مصرف انرژی در ایران و یک رفتار فرهنگی مهم در نظر گرفته شود.
اوضاع در حوزه آب نیز نگران کننده و تأسف آور است. ما ایرانیها، بیش از متوسط جهانی، آب مصرف میکنیم و بعضاً سرانه مصرف هر ایرانی در روز، به اندازه یک بشکه 200 لیتری میباشد که تقریب 2 برابر متوسط جهانی میباشد. در کشور خشک و کم باران ایران، که آب بهزودی ارزش طلا را پیدا خواهد کرد، استفاده بی رویه آن، هشدار بزرگی برای نسل امروز، و آینده تاریکی برای نسل فردای ایران میباشد ه باید در کشور خشک و بیابانی ایران، با منابع آبی کم تر، زندگی خود را اداره کنند.
باید در بهینه سازی مصرف آب، یک کار جهادی و ملی در ایران صورت بگیرد به گونه ای که، مصرف بی رویه آب، برای ملت، مانند مصرف مواد مخدر، به یک ناهنجاری و عمل زشت و ناپسند و غیر قانونی تبدیل شود تا ما شاهد هدر رفت بیش تر منابع آبی ارزشمند کشور نباشیم.
تغییر الگوهای مصرف، فقط به خانوارها ربطی ندارد. کشاورزی و صنعت نیز باید الگوهای حرفه ای را در دستور کار قرار بدهد تا آب کم تری مصرف کند. بررسیها نشان میدهد که 7 برابر ظرفیت آب کرخه، آب از طریق کاشت هندوانه از ایران صادر میشود و بازگشت اقتصادی چشمگیری نیز به همراه ندارد.
تولید هندوانه آب مصرف کن، با انتقاد مجلس و بعضاً وزاری دولت مواجه شد که خواستار توقف صادرات و تولید هندوانههای 750 تومانی با آب ارزان ایران شدهاند. بررسیها نشان میدهد که، در کشور ما آب لیتری 1000 تومان قیمت دارد که بر این اساس هم تولید یک هندوانه 10 کیلویی با حداقل 2500 لیتر آب مصرفی 2.5 میلیون تومان آب میخورد.
از نظر مصرف انرژیهای فسیلی تجدید ناپذیر که سوخت پاک هم محسوب نمیشوند و تأثیر مخرب زیست محیطی کوتاه مدت و بلند مدت فراوانی دارند، اوضاع باز نگران کننده است. 4 سال پیش گزارش شد که ایرانیان هر سال، 5 برابر متوسط جهان، انرژی مصرف میکنند و این معادل 1245 میلیون بشکه نفت میباشد که به جای صادرات و ارزآوری و ارتقای ثروت ملی، در داخل مصرف و بعضاً هدر میشود.
در زمینه مصرف انرژی، وضعیت در کشور نگران کننده است. عدم تغییر در الگوهای مصرف خانگی و صنعتی، همان طور که قبلاً نیز عنوان شد می تواند ظرف یک دهه آینده، ایران را با مشکلات عدیده ای در واردات انرژی مواجه کند که رونق تولید و ثروت ملی را به شدت کاهش خواهد داد.
با وجود مصرف بالای ایرانیان در حوزههای آب، برق و به طور کل انرژیهای تجدید ناپذیر، وضعیت کشور در عرصههای نمک و شکر، به عنوان دو ماده غذایی مهم نیز، نگران کننده است. این بار، نه به خاطر عدم جایگزینی و هزینههای بالای تولید و مصرف آن، بلکه به دلیل مخاطرات تغذیه ای و سلامتی. معاون وزیر بهداشت و رییس سازمان غذا و دارو در سال گذشته، نسبت به مصرف بی رویه نمک و قند در سبد خانوارهای ایرانی، هشدار داد.
ما همانند مصرف انرژی، چند برابر متوسط میانگین جهانی، قند و نمک مصرف میکنیم که این قضیه، سلامت ایرانیان در آینده را به شدت تهدید میکند. عوارض ناشی از صرف زیاد مواد قندی مانند نوشابههای گازدار، شیرینی و موارد مربوطه، سبب میشود تا هزینههای درمان نسل آمرز و هزینههای سالمندی و مراقبتی این نسل در آینده، افزایش یابد و هزینههای سنگینی بر حوزه سلامت کشور تحمیل کند. از طرفی دیگر، تعداد بیماران دیابتی را افزایش میدهد که این موضوع، کاهش تولید و اثربخشی اقتصادی نیروی کار را سبب میشود.
مصرف بالا و نگران کننده شکر در کشور، که یک کالای مهم در عرصه صنایع غذایی میباشد، از نظر اقتصادی نیز برای کشور، زیانهایی را در پی دارد. چندی پیش اعلام شد که سالانه 500 میلیارد تومان، ارز از کشور خارج و برای واردات شکر از طرفهای خارجی اختصاص مییابد. همین میزان ارز اگر درست مصرف داخلی شکر مدیریت شود، میتوان با هر 100 میلیارد تومان صرفه جویی، هزاران مدرسه و کلاس درس را نوساز کرد تا بچههای ایرانی، در گرما و سرما، برای تحصیل، در سراسر کشور، با مشکلات عدیده ای مواجه نشوند.
از مصرف شکر، نمک، برق و آب بگذریم وارد قضیه مهم بنزین بشویم. متأسفانه در این حوزه نیز، اوضاع کشور اسفبار است و باید فکری به حال مصرف نادرست بنزین و تبعات نگران کننده آن بشود. در زمینه مصرف بنزین، ایران رتبه ششم را در دنیا دارد. در حالی که حدود 1 درصد جمعیت دنیا را در اختیار دارد، از بسیاری از کشورهای پر جمعیت جهان، بیش تر بنزین مصرف میکند. حتی 10 برابر شدن قیمت بنزین در ایران ظرف 8 سال گذشته نیز نتوانسته است سبب مدیریت مصرف بنزین در این کشور شود.
فکر نکنید که ما اکنون تولید کننده بنزین هستیم، و این وضعیت خیلی نگران کننده نیست. اصلاً چنین تصوری نداشته باشید. ما هر چقدر در زمینه بنزین تولید کننده باشیم، باز مجبور به واردات هستیم و واردت نیز در این زمینه، به معنی کاهش ثروت ملی و فقیرتر شدن نسل آینده ایرانیان عزیز. پس باید درست مصرف کرد.
ما اکنون بزرگترین تولید کننده گاز جهان هستیم، اما متأسفانه چهارمین مصرف کننده بزرگ این کالای حیاتی نیز، به شمار میآییم که همانند شاخصهای برق و آب و نمک و بنزین، وضعیت تأسف باری میباشد. گزارش بریتیش پترولیوم در 2 ماه پیش نشان داد که ایرانیان، چهارمین مصرف کننده عمده گاز جهان هستند و قطعاً اگر اوضاع به همین روا ل ادامه داشته باشد و گاز ارزان را در خانهها، نادرست مصرف کنیم، نسل آینده ایرانیان، مثل انگلیسیها باید در سرمای زمستان، با حداقل مصرف گاز، روزگار را سپری کنند.
گاز را واقعاً میتوان درست تر مصرف کرد و این قضیه، تا حد زیادی به تغییر الگوی مصرف واحدهای صنعتی کشور در استفاده از منابع گازی مرتبط میباشد که باید در دستور کار ارگانهای اصلی مانند سازمان بهره وری و استاندارد کشور وزارتخانههای فعال در عرصه انرژی ایران، قرار بگیرد. چند سالی است که مدام گفته میشود که ملت ایران، به انداز جمعیت 350 میلیونی قاره سبز، گاز مصرف میکند در حالی که سرمای هوا در ایران، هیچ گاه به شدت سرمای اروپا به خصوص مناطق اسکاندیناوی نیست.
پس باید فکری برای مصرف درست گاز در کشور کرد تا نسل آینده با کمبود منابع خدادای گاز رو به رو نشود و مجبور به واردات گاز در کشور تولید کننده گاز نشویم.
به نظر میرسد، مصرف بی رویه بنزین، برق و گاز در ایران، بتواند در کم تر از دو دهه آینده، اوضاع اقتصادی و تولیدی کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده و رشد ناخالص داخلی ایران را کاهش، و اقتصاد را تضعیف کند. تضعیف اقتصاد و نبود رقابت در بازارهای جهانی برای تولیدات کشور به دلیل هزینه تمام شده بالا، سبب میشود تا اقتصاد صادراتی ایران و غیر نفتی کشور، شکننده شود که این موضوع، فقیرتر شدن نسل بعدی ایران را به همراه خواهد داشت.
از سویی دیگر، مصرف بی رویه نمک و قند در سبد تغذیه ای خانوارهای ایرانی، اگر تا چند سال آینده به خوبی مدیریت نشود و ما شاهد تداوم روند افزایشی مصرف این دو کالاهای به نسبت خطرناک سفید باشیم، نسل بعدی را باید با مشکلات دیابتی، قد کوتاه و مشکلات گوراشی و سلامتی متعدد ناشی از مصرف سموم سفید رنگ!، تصور کرد.
ما نه تنها چند برابر متوسط جهانی، برق و شکر و بنزین و نمک مصرف میکنیم، بلکه در کشوری که سنت نوشیدن سکنجبین خیار و میوههای طبیعی رواج داشت، اکنون، ۲ برابر میانگین جهانی، نوشابههای گاز دار بی فایده مصرف میکنیم. هر اندازه نوشابه گاز در ایران بیش تر مصرف شود، زنان کشور با کمبود کلسیم بیش تر مواجه خواهند شد که این موضوع در سلامت خانواده و نسل بعدی تأثیر مستقیم میگذارد.
از طرفی، مصرف بیشتر نوشابه، بیماریهای گوراشی و دیابت را در کشور تشدید خواهد کرد و تحمیل هزینههای سلامت این حوزه بر چرخه اقتصاد و بهداشت کشور، افزایش مییابد. باید همانند فرهنگ مصرف صحیح برق و نمک و شکر و بنزن و آب، فرهنگ مصرف صحیح نوشابه و جایگزین شدنان با دوغ نعنا دار و سکنجبین خیار و نوشیدنیهای سنتی، جایگزین شود.
تغییر فرهنگ را میتوان با فرهنگ سازی ایجاد کرد. فردی که ۳۰ سال نوشابه گاز دار مشکی خورده است، یک شبه و یک ماهه و یکساله، دوغ خور و آب خور نمیشود. اما میتوان با فرهنگ سازی درست و اصولی، الگوی مصرف را تغییر داد تا کشور، میلیونها دلار هر سال، صرف تولید کالای بی ارزشی چون سیگار و نوشابههای گاز دار نکند.
صرفه جویی حاصل از عدم تولید یا کاهش تولید این دو کالای بی ارزش در چرخه اقتصاد، سالانه برابر با ساخت صدها مدرسه و دهها دانشگاه ورزشگاه صد هزار نفری میباشد که رقم قابل توجهی است و باید به آن توجه ویژه ای داشت.
دولت تدبیر و امید، برای برنامه هسته ای، پس از ۱۲ سال، راه حلی جامع پیدا کرد و اوضاع را سر و سامان داد. انتظار میرود در بحث مدیریت مصرف انرژی و مواد غذایی خطرناک برای سلامت ایرانیان نیز دولت تدبیر و امید، راهبردی نگاه کند و عمل کند.
نظر کاربران
واقعا وحشتناک هست
آقای اینقدر شکر نخوردید. قلیان پیشکش
کو گوش نووووووووووووووووا