خاطره ای که امام (ره) هیچگاه فراموش نکرد
شاید برای شما جالب باشد که بدانید خاطره فراموش نشدنی امام خمینی در چه موضوعی است؟ و اصولا اصل این خاطره چیست؟
در پاسخ باید گفت: چنانچه انسانی با عظمت روحی امام خمینی(س) که قطعا از سر خداخواهی ابراز می دارد که من کمتر تحت تأثیر قرار می گیرم از موضوعی متأثرشده باشد در حدی که از آن با عظمت و به عنوان خاطره ای فراموش نشدنی یاد کند، می شود اهمیت و عظمت آن موضوع را حدس زد.
آن چه در ادامه آورده می شود بدون هیچ توضیح دیگری تقدیم غزیزان جانباز و خانواده های عزیز آن می شود که به مناسبت سالروز تولد نمونه اعلای مروت و ایثار یعنی حضرت ابا الفضل علیه السلام و روز جانباز آورده می شود:
«این جانب در طول این جنگ صحنه هایی از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد. و آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است- با اینکه تمام صحنه ها چنین است- ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.» عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند. و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمی تواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص۱۹۴ )
ارسال نظر