پرونده قتل ناموسی به رای دادگاه نزدیک شد
مردی که متهم است در پی رابطه همسرش با مردی غریبه، مرتکب جنایت شده، اتهام را رد و عموی همسرش را عامل اصلی قتل معرفی کرد.
راز این قتل خرداد چهار سال قبل توسط کارآگاهان فاش شد. آن زمان خانواده جوانی به نام پیام به پلیس خبر دادند فرزندشان گم شده است. مأموران چندروز بعد جسد پیام را درحالیکه کنار جادهای رها شده بود، در منطقهای در نزدیکی تهران پیدا کردند.
با بررسی تلفن همراه مقتول معلوم شد او آخرینبار با زنی به نام مینا صحبت کرده است. مقتول تماسهای دیگری نیز با این زن برقرار کرده بود که نشان میداد آنها رابطهای عاشقانه با هم داشتند و این رابطه طولانیمدت بوده. بنابراین مینا برای ادای توضیحات به اداره آگاهی فراخوانده و وقتی در بازجوییها دچار تناقضگویی شد، راز قتل پیام را فاش کرد.
او اعتراف کرد با همدستی شوهر و عمویش نقشه قتل را طراحی و اجرا کرده است. زمانی که حمید - شوهر مینا- بازداشت شد به ارتکاب قتل با مشارکت بیژن -عموی همسرش- اعتراف کرد و توضیح داد: «مدتی بود متوجه شده بودم همسرم نسبت به من سرد شده است. او کارهایی میکرد که قابلتوجیه نبود تا اینکه یکروز بهصورت اتفاقی و خارج از زمانی که به خانه میرفتم وارد منزل شدم و دیدم زنم با مردی در خانه است. آن مرد پیام بود همانجا با پلیس تماس گرفتم و موضوع را گزارش کردم. همسرم و پیام چندروزی در بازداشت بودند و بعد آزاد شدند.
این مسئله میان اقوام پیچید و همه مرا متهم به بیغیرتی میکردند. من هم ناراحت بودم اما نمیتوانستم کسی را بکشم تا اینکه با بیژن -عموی همسرم- تصمیم گرفتیم پیام را به قتل برسانیم. با همکاری مینا، پیام را به باغی در شهریار کشاندیم و او را در آنجا خفه کردیم. بعد جسدش را به کنار جاده بردیم و در آنجا رها کردیم».
با توجه به اعترافات متهم و سایر مدارک موجود، بیژن و حمید به اتهام مشارکت در قتل بازداشت شدند و مینا نیز به اتهام معاونت در قتل راهی زندان شد. با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ٨٤ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده، دو متهم اصلی اتهام را متوجه یکدیگر دانستند و هردو از پذیرفتن مسئولیت قتل شانه خالی کردند. در ابتدای جلسه، بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه حاضر و خواستار رسیدگی به این پرونده بر اساس اتهامات وارده و مدارک موجود در پرونده شد، اولیایدم پیام درخواست صدور حکم قصاص کردند.
وقتی نوبت به حمید - متهم ردیف اول پرونده- رسید، او اتهام قتل را انکار کرد و گفت: «وقتی موضوع رابطه مینا و پیام را متوجه شدم و همه فامیل فهمیدند، بیژن مرا متهم به بیغیرتی کرد. او گفت تو اگر غیرت داشتی بهجای اینکه به پلیس زنگ بزنی، خودت درجا هردو آنها را میکشتی. آنقدر در اینباره به من گفت که عصبی شدم تا اینکه روز حادثه خودش با من تماس گرفت و گفت هرچهزودتر به باغ بروم. وقتی رسیدم، دیدم پیام را کشته است. مینا هم آنجا بود، از من خواست کمک کنم جسد را به جایی منتقل کنیم. من هم قبول کردم.
جسد را با هم بلند کردیم، پشت ماشین پراید گذاشتیم و آن را به گوشه جاده انداختیم». گفتههای حمید از سوی بیژن رد شد. او اتهام مشارکت در قتل را هم انکار کرد و گفت: من در جریان قتل نبودم. حمید خودش مرتکب قتل شده بود و بعد موضوع را به من خبر داد. او با برادرانش پیام را کشت. حمید با کمک مینا پیام را به محل کشانده بود. من فقط در انتقال جسد به او کمک کردم. مینا گفتههای عمویش را تأیید کرد و گفت: وقتی شوهرم من و پیام را در خانه دید، خیلی ناراحت شد و تصمیم گرفت برای اینکه انتقام بگیرد، خودش اقدام کند.
هرچند ما مدتی بازداشت بودیم اما بعد از آزادی، حمید عصبی بود. به من گفت پیام را به باغ بکشان، گفتم این کار را نمیکنم. گفت اگر قبول نکنی خودت را میکشم. او مرا وادار کرد به پیام زنگ بزنم و بعد هم با برادرانش او را کشت. همه برادرانش آنجا بودند اما موضوع اصلی را نمیگوید. عمویم راست میگوید او در قتل نقشی نداشت، فقط برای اینکه جسد را منتقل کند، با تماس حمید به محل آمد و بعد هم رفت. متهم درباره رابطهاش با مقتول گفت: مدتی بود که پیام را میشناختم اما موضوع آنطور که شوهرم فکر میکرد نبود. من رابطه خاصی با او نداشتم، فقط گاهی همدیگر را میدیدیم و صحبت میکردیم. به همینخاطر هم بعد از اینکه پلیس ما را برد، چندروزی بازداشت بودیم و بعد آزاد شدیم.
قضات با پایان گفتههای متهمان و دفاعیات وکلای آنها، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
ارسال نظر