۱۹۷۵۹
۳۴ نظر
۵۰۹۵
۳۴ نظر
۵۰۹۵
پ

تله شیطان برای عروس ۱۹ ساله فراری

او چند شب دیگر نیز مرا همراه خود به خانه‌های دیگری برد و متأسفانه با توسل به زور و تهدید ناچار به برقراری ارتباط با پسر‌های جوان شدم.

روزنامه ایران: در گوشه‌ای نشسته بود و گریه می‌کرد. عروس ۱۹ ساله به اتهام فرار از خانه و رابطه نامشروع توسط پلیس مشهد دستگیر شده است.

وی در بیان داستان تلخ زندگی خود با صدایی بغض گرفته گفت: تازه دیپلم گرفته بودم و خودم را برای کنکور آماده می‌کردم که به اصرار پدر و مادرم و بنا بر وصیت پدربزرگم تن به ازدواجی ناخواسته دادم و به عقد پسرعمویم درآمدم.

نامزدم پسر خوب و مهربانی بود و شغل آزاد داشت. وی شبانه​روز کار می‌کرد و زحمت می‌کشید تا بتواند یک زندگی خوب و آبرومندانه برایم فراهم کند و به قول معروف سرش توی لاک خودش بود.

ولی من تحت تأثیر حرف‌های خاله​ام که از زندگی اجباری با شوهرش راضی نبود و همیشه می‌گفت تو هم قربانی تصمیم‌گیری پدر و مادرت شدی و تازه بعد از ۱۰ سال خواهی فهمید چه بلایی به سرت آمده، قدر شوهر و زندگی​ام را ندانستم و با ندانم​کاری سرنوشتم را تباه کردم.

«نگین» افزود: تحت تأثیر حرف‌های خاله​ام با پسری به نام فرشید که در همسایگی ما مغازه داشت دوست شدم و متأسفانه ارتباط تلفنی ما ادامه یافت.

راستش را بخواهید حرف‌های خاله​ام مرا تحریک می‌کرد تا فرشید را برای خودم حفظ کنم و تصورم این بود که پسرعمویم نمی‌تواند شوهر خوبی برایم بشود. عروس جوان افزود: متأسفانه با ادامه این ارتباط مخفیانه نسبت به همسرم سرد و بی‌تفاوت شدم و هیچ احساسی نداشتم.

حمید نیز فقط به کار خودش فکر می‌کرد و آن قدر خسته و کوفته به دیدنم می‌آمد که هیچ ذوق و شوقی برای دیدنش نداشتم.

در نقطه مقابل فرشید با چرب​زبانی برایم وقت می‌گذاشت و مرا اسیر چرت و پرت‌های خودش کرده بود. مدتی گذشت و صدای خانواده عمویم درآمد. آنها می‌گفتند مگر شما زن و شوهر نیستید که هر کدام به راه خودتان می‌روید و این قدر سرد و بی‌تفاوت هستید.

با این حرف‌ها حمید سعی کرد خودش را به من نزدیک کند اما اصلاً به او فرصتی برای ابراز علاقه و برقراری ارتباط عاطفی ندادم و به این بهانه که ما در دوران عقد هستیم و باید سنگین و رنگین برخورد کنیم او را از خودم دور کردم. این مسأله، اختلافاتی را بین ما به وجود آورد و همه در فکر بودند که چه طور مرا به شوهرم نزدیک کنند. تا این که موضوع ارتباطم با فرشید فاش شد و دیگر نتوانستم حرفی بزنم.

با روشن شدن این واقعیت نامزدم خودش را عقب کشید و پدر و مادرم نیز مرا مقصر شناختند و پدرم با کمربند به جانم افتاد. در این وضعیت من در خانه زندانی شدم و نمی‌دانستم چه کار بکنم و خجالت می‌کشیدم به صورت پدر و مادرم نگاه کنم. از طرفی وقتی عمویم برایم پیغام فرستاد که می‌خواهد به سراغم بیاید و مزد کار‌های ناشایستی که انجام داده​ام را کف دستم بگذارد، ترس همه وجودم را فراگرفت.

من با اقدامی نسنجیده از خانه فرار کردم ولی فرشید نیز از ترس خودش را گم و گور کرده بود و به تماس‌های تلفنی​ام جواب نمی‌داد. شب نخست بعد از فرار، به خانه یکی از همکلاسی‌های قدیمی​ام رفتم و صبح روز بعد از خانه آنها بیرون آمدم و در خیابان‌ها پرسه می‌زدم که با پسر جوانی آشنا شدم. این پسر جوان مرا به خانه‌اش برد و قول داد که با هم به خارج از کشور فرار خواهیم کرد و یک عمر می‌توانیم در کنار هم باشیم.

من که واقعاً راه زندگی‌ام را گم کرده بودم تن به خواسته‌های این پسر جوان دادم. او چند شب دیگر نیز مرا همراه خود به خانه‌های دیگری برد و متأسفانه با توسل به زور و تهدید ناچار به برقراری ارتباط با پسر‌های جوان شدم.

ولی امروز بالاخره موفق شدم از چنگ این چند جوان فرار کنم و خودم را به کلانتری رساندم تا راه نجاتی نشانم دهید. خواهش می‌کنم با پدر و مادرم تماس بگیرید و بگویید مرا در خانه​شان بپذیرند و از اشتباهاتم چشم​پوشی کنند تا یک عمر کلفتی​شان را بکنم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • Shima

    Hala khanevadash ghabolesh kardan?zendegisho tabah kard

  • رضا

    در اين بين خانواده اش هم خيلي مقصرند .

  • Melody

    akhe che khabare 19 salegiam ezdevaj mikonan kheyli zod aghd karde

  • ابي

    بيجاره!!!البته بيشتر شوهرش!!داشت زحمت ميكشيد كه زندكي بسازه،ولي بايد توجه داشت كه مسائل عاطفي هم خيلي اهميت داره،اكه كمي بيشتر به نكين توجه ميكرد به يكي ديكه رو نمي آورد

  • الهام

    به نظر من خانواده این دختر مقصرند که بدون نظر خواهی از این دختر اونو به عقد با پسر عمه اش در آوردند و بعد خاله خانم آخه کسی نیست بهش بگه به تو چه که تو زندگی دیگران دخالت میکنی . خودت ناراضی هستی به بقیه چه هر کسی زندگی خودشو داره و عقل و شعور
    نگین جان خودت هم مقصری خدا بهت عقل داده باید کمی مسایل رو بسنجی ، بالا و پایین کنی بعد دست به انجام کار بزنی نمیخواد سرزنشت کنم انسان جایزالخطاست ولی
    وقتی عقد کردی یعنی تعهد دادی که فقط برای شوهرت باشی و اون تو بودی که می تونستی زندگیتو خوب یا بد کنی به حرف های دیگران هم گوش نمیدادی
    عزیزم برات آرزوی خوشبختی میکنم امیدوارم که خانوادت هم ببخشند

    پاسخ ها

    • ppeymanqq

      yani chi ensan jayezol khatast in khata ro shoma che joori mitooni jobran koni adama ghodrate taghol va tafakor va ekhtiyar daran
      khod karde ra tadbir nist
      pedaro madar va khalehe yetaraf khode dokhtare ham tarafe dige moghasera boodan

    • 123

      ppeymanqq جان،واقعیت اینه که انسان جایزالخطاست و این قدر محکم حرف زدن تو هم نه خودتو مصون نگه می داره و نه به نگین بیچاره کمکی می کنه.

  • سالك

    متاسفانه بعضي دختران در دنياي خيالي خودشان هستند و در اول ازدواجشان با عقل و شعور وارد نمي شوند و احساساتي برخورد مي كنند و زمان زندگيهاي كنجشكي و عشقهاي خياباني و بياني كه سر انجامي ندارند و سرابي بيش نيستند روي واقعيش را نشان مي دهد و بعد از مدتي اين ازدواجهاي بي پايه كه بر مبناي واقعييت هاي زندگي شكل نگرفته اند به نابودي كشانده مي شود

  • مثل هیچکس

    اون خانم مقصره اما نه به اندازه ی خانواده اش، من کاملا می فهمم که چی می گه و چرا زیر بار همچین ازدواجی رفته چون من هم دقیقا با یه همچیم مساله ای روبرو هستم.با اینکه 27 سال دارم اما به خاطر اینکه زیر بار ازدواج با پسر عمویم نرفتم دیگه پدرم به من اجازه ازدواج نمی ده، چندین بار فکر فرار از خونه به سم زده و تنها به خاطر آبروی پدرم این کارو نکردم و این شرایط سخت رو تحمل کردم، حتی خواستم خود کشی کنم،اما جرات این کارو هم ندارم، حتما الان همتون می گید که این کارا مال آدمای ضعیفه،اما باید تو همچین شرایطی باشید که ببینید چی می گم و چی می کشم،وقتی همین خانواده باعث خراب شدن اینده و زندگی الان تو بشن دیگه چاره ای واست نمی مونه،نگید با پدر و مادت منطقی صحبت کن، چون کسی حرف منو نمی فهمه،و تنها چیزی که این وسط اهمیت داره عمو و پسر عموی من هستن که پدرم نمی خواد باعث رنجششون بشه ولی ذره ذره آب شدن منو کسی نمی بینه.فقط برام دعا کنید بیشتر از این کم نیارم....و دعام کنید که مثل نگین نزنم به سیم آخر و چشمامو رو همه چیز ببندم....

    پاسخ ها

    • sarah

      آخه!!! عزیزم...نمیخوام واست دلسوزی کنم که شاید ناراحت بشی اما برات دعا می کنم خوشبخت بشی و پدرت هرچه زودتر بفهمه که ازدواج با کسی که دوستش نداری بی فایدس و کارش اشتباهه.
      بهشون بگو وقتی تفاهم یا علاقه ای نیست دوست داری 2روزه طلاق بگیرم تا بیشتر آبروت بره...این راهش نیست!!!کاش بهت حق انتخاب بدن فقط خدا اون روزی و نیاره که پدرت از کارش پشیمون بشه!!!
      خودکشی ام نکن چون تا زمانی که آدم تو قبر زندس و داره عذاب میکشه تا زمان مرگ واقعیش فرا برسه - یه چیز دیگه ام که میتونم بگم با دکتر روانشناس صحبت کن اونها ترفندای خوبی میشتاسن که ما نمیدونیم شاید جواب داد!!! امیدوارم که موفق باشی...

  • محمد مجید

    کدوم دختر فراری عاقب خوبی داشته که شما دومیش باشی..اینقد توی شهر گرگ ریختن و منتظر همچین فرصتهایی

  • ppeymanqq

    dokhtar baraye ezdevaj be rezayate pedar niyaz dare ama moteasefane bazi pedarha az in ekhtiyar be onvane ye abzar baraye residan be khastashoon estefade mikonan
    yade asre jaheliyat arabha oftadam
    jaheliyat dar gharne21

  • matin

    be nazare man inja 90%taghsire khode dokhtarast.ghabul daram ezdevaje zuri bade vali khodesham ghabul dare ke shoharesh adame khubi bude.darvaghe be nazaram sharayet unghad had nabude ke bekhad farar kone.zemne inke khodesh khaste dar hali ke shohar dare ba ye marde dige dar ertebat bashe

  • حميد 2

    مثل هيچكس جان! محكم باش! من و همه دوستان واسه ى شما دعا خواهيم كرد واسه شما آرزوى خوشبختى ميكنم ! به اميد اون روزى كه پدر و مادر هاى عزيزمان از فرهنگ هاى قديمى دست بكشند و امروزى و با ديد بهتر رفتار كنند

  • غریبه

    فرار نکن ولی ب نظر من ازدواج نکن حتی مجبور بشی ک تا اخر عمرت بیوه بمونی

    پاسخ ها

    • ppeymanqq

      bive?
      be dokhtari ke hanooz ezdevaj nakarde
      nemigan bive

  • ابي

    غريبه جووووون!"تا آخر عمر مجرد بمونه"نه بيوه!!!بله

  • الناز

    بمیرم چه زندگی تلخی

  • زهرا

    منم وقتي19سالم بودنامزدي كردم جند نفرمثل خاله نكين توكوشم خوندن ولي من باكسي دوست نشدم ازخونه هم فرارنكردم فقط اونقدرنامزدبيجارمو زجردادم كه نامزديمون بهم خورد ولي بعدش حسابي بشيمون شدم ولي بعداز دوسال عقدكردم حالاهم يه بجه دارم وازديوونه بازي كذشتم درعبرت كرفتم_ موضوع نكين هم تقصير خاله اش بوده وسادكي خودش ولي براش دعاميكنم خانوادش قبولش كنند

  • ندا

    متاسفم برای این طرز تفکر خانواده .مگه دوره ی جاهلیته که واسه دخترا انتخاب میکنن؟دختر19ساله...حیف

  • haniyeh

    واقعا نمیدونم اینجور خونواده ها هنگام انجام این کارا ب چی فکر می کنن.
    خدا, فرزند رو ب عنوان هدیه ای با کلی مسئولیت ب والدین داده.
    پس طبق آیات قرآن, حتما مجازات کارشونو می بینن.
    اما خدا ب آدم عقلم داده.نباید وقتی کسانی ب ما ظلم می کنن, ما هم ظلم بزرگ تری ب خودمون بکنیم.
    عزیزم, شرایط سختی داشتی, از خدا میخوام خودش هدیش رو حفظ کنه.
    ب خدا تکیه کن, خواهی دید ک همه چی درست میشه...

  • hooman2010music.blogsky.com

    وقتی که عشق ودوست داشتن نباشه از این بهتر نمیشه .من خودم 25سالمه ودیگه قصد ازدواج هم ندارم . خیلی از ما فکر میکنیم وقتی به خاستگاری دختری که نمیشناسیم یا دختری که براش خاستگار غریبه میره و فقط یک بار به عنوان خاستگار دیدیمش و بهش علاقه ای نداریم ازدواج میکنیم فکر میکنیم دچار مشکل نشدیم و این زندگی اجباری نیست در صورتی که این ازدواج ها فقط برای ارضانمودن شهوتمون و کم کرن حرف مردم هست در حالی که این ازدواج هم یک نوع ازدواج اجباری هست .اگه نگین جون هم قبل از عقد با پسر عموش عاشقش بود هیچکس و هیچ چیز نمیتونست اونو به این راهها بکشونه.

  • سميرا

    چرا انقدر هنوز دخترهاي ساده وجود داره كه به اين راحتي گول ميخورن و .......
    آخه فكر ميكني اون پسر چي داشت كه شوهر خودت نداشت؟؟؟

  • حيدر

    با خداباش پادشاهي كن بي خدا باش هرچه خواهي كن

  • مهتاب

    به نظرمن هركسي نسبت به قوي يا ضعيف بودن شخصيت خودش عمل ميكنه نگين پشت سرهم اشتباهاشوتكراركرده مگه عموش چيكارش ميكرد؟نبايدفرارميكردنگين فكركرده اگه بره فرشيدو مي بينه آدماهمه چيزوميدونن ولي ميخوان خودشون تجربه بكنن فكرميكنن قضيه درمورداونا يه جورديگس حال خونواده ي نگين قابل دركه ولي طردكردن نگين كارشاقي نيست مهم اينه كه دنياشوعوض كنين پدرومادرا عاشق بچه هاشونن ولي مافقط يادگرفتيم بگيم حقمون اينه حقمون اونه البته ناگفته نمونه پدرومادراهم بعضي وقتا زياده روي ميكنن

  • nastaran

    khak tu sare un pedar va khak tu sare tamame khanevadehai ke khunaro vase adam mikonan jahannam ke adam majboor beshe farar kone gire ina bacheye nabab nayoftade avazia ah halamo beham miozanan

  • بهنام

    متاسف شدم نمیدونم چی بگم

  • خسته

    بچه ها نگین بد بخته.من 19 سالگی عقد کردم ولی شوهرم و خانوادش انقد عذابم دادن که با دیگران دوس شدم.شوهرم فهمید و به همه گفت.الان آبروم رفته.مطمئن باشید نگین هم مثل من فکر نمیکرده یه روز آبروش بره.دعاش میکنم

  • بدون نام

    متاسف شدم واقعا چه زمونه ای شده

  • روشا

    اخی دلم واسش سوخت دختر بیچاره!!!
    حالا خونوادش قبولش کردن یا نه؟

  • بدون نام

    عامل اصلی فقر فکری ومهدودیت جنسی درجامعه است

  • میرزا

    آیا شماها با جمله ناقص (شکست در زندگی) را تجربه کردید؟؟؟ که همین جوری حرف های یک دیگر را تکرار میکنید و قضاوت می فرماید؟؟؟ مگه با این خانم یا پدر و مادر و خانواده عمو و پسر عمو خاله هاش صحبت و درد دل کردید، که این طوری خیلی محکم قضاوت می کنید و حکم صادر می فرمایید؟؟؟ انسانها ممکن است با یک اشتباه کوچک بزرگترین شکست را بخورن، خیلی اعمال، حرکات، سکنات، گفتار، رفتار، کردار و پندارها هست احتمال دارد یک نفر را بکام نیستی بفرستد!!! در زندگی همین باید و نباید ها و رفتار، ناهنجاری ها خلاصه خیلی آی تم ها هستش که به نابودی میکشونه هر وقت هم به سمت عدم و زوال کشید، عقل و افکار و خوبی ها زایل میشن و چشم بینا کور و گوش شنوا کر که نتیجه اون بدبختی است، هیچکس این بدی و بدبختی ها را دوست نمیدارد وقتی متوجه میشود ضربه سنگین را دریافت کرده!!! اکثر ما ها تصادف ساده خودرو را تجربه کردیم بعد از یک لحظه کوتاه متوجه میشیم عجب به این راحتی!!! این که کاری نداشت!!! همیشه خدا کنار گود نشین، میگه لنگش کن!!! همه اکثریت اشتباه کردیم اما؟؟؟اشتباه برخی هرچند ریز و کوچک جبران ناپذیرفتنی و ابدی است، بجان خودم، باور کنید دستم میلرزه که کلمه ای بنویسم که ناخوشایند باشد، فقط میتوان آرزو کرد مثال این داستان برای فرد دیگری تکرار نشود، که این هم یه کم خوش خیالی است

  • بهلول

    نمیدونم برای چه ما آدم ها قبل از مردن کسی او را اندازه بعد از مردن دوست نداریم و هنگام زنده بودن به فکرش نبودیم اما بعد از اینکه مرد خیلی وحشتناک عزیز میشه جریان این دختر جوان هم اینجوریهاست تا قبل از اتفاقی که افتاده به هیچ یک از خانواده خودش و عموهاش و وابستگان دیگر اصلن به فکرش نبودن، حالا همه میخوان راه های خوب و درست و معقول و خلاصه زندگی بهنر به او آموزش بدن، آخه کسی نیست فکر کنه که. نوش دارو بعد از مردن سهراب چه سودی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آدم که به خودش هم زوم بشه اینجوریه اما، ولی شاید، اگر، احتمالا، و،،،،،،، نبود اینطوری نبود اگر اون طور نبود اون طوری نمیشد هیچکس هم به فکر آینده و بعد از چه راهی درست تره نیست و یا اگه خودشون بودن چه میکردن که نشه حالاشده دیگه وقتی شد چاره چیه برای افرادی که پس از این گرفتار میشن چی؟بعنوان زن یا مرد اگر کسی از سر گرفتاری دست به دامن شماها شد چی یا اگه خودتون گرفتار شدین چاره چیه این اتفاق نه اولین است و نه آخرین خواهد بود علت ها چیست که معلول را می بلعه و زنده زنده میخوره فقط میشه گفت زندگی مثل قانون جنگل شده فکرش را بکنید

  • نفس

    به نظر من تقصیر خاله هاشه وگرنه الان توی طایفه اذری زبان ها هم دختر توی ۱۲_۱۳سالگی ازدواج میکنه وبیشتر این ازدواج ها هم موفق بودن ولی خوب به نظر من این سن خیلی زوده بیچاره دختر سخت می تونه ادامه تحصیل بده واسه این میگم چون من خودهم تبریزی هستم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج