۱۹۳۴۲۷
۳ نظر
۵۰۰۸
۳ نظر
۵۰۰۸
پ

قتل همسر دوم برای ازدواج سوم!

روزنامه جام جم در ضمیمه تپش نوشت: فرزانه هستم و ۳۷ سال دارم. دو بار ازدواج کردم ولی زندگی شادی نداشتم. هر دو بار شکست خوردم. در ازدواج سومم باید خوشبخت می‌شدم؛ ولی مهریه‌ام خون‌بهای همسر دومم شد.

روزنامه جام جم در ضمیمه تپش نوشت: فرزانه هستم و ۳۷ سال دارم. دو بار ازدواج کردم ولی زندگی شادی نداشتم. هر دو بار شکست خوردم. در ازدواج سومم باید خوشبخت می‌شدم؛ ولی مهریه‌ام خون‌بهای همسر دومم شد.

قاتل نیستم؛ ولی در زندانم آن هم به جرم معاونت در قتل همسر دومم، یعنی طراح قتل نه اجراکننده آن. قاتل هم قرار بود به عنوان همسر سومم پای سفره عقد بنشیند که حالا باید پای چوبه دار برود.

هجده ساله بودم که با داوود ازدواج کردم، خیلی زود فهمیدم الکلی و معتاد است. ادامه زندگی با داوود برایم راحت نبود و با وجود پسرمان سینا از هم جدا شدیم. همه حق و حقوقم را بخشیدم تا سینا را از داوود بگیرم، او هم که آدم بی مسئولیتی بود، قبول کرد و سه سال بعد از ازدواج از هم جدا شدیم.

من یک زن جوان بودم با پسری دو ساله. هیچ پشتوانه مالی هم نداشتیم. یکی از دوستانم سعید را به من معرفی کرد. سعید یک آتلیه عکاسی داشت و من برای کار به آنجا رفتم، در مدت کوتاهی عکاسی را یاد گرفتم تا از خانم ها عکس بگیرم.

سعید که از ماجرای طلاقم باخبر بود، سعی کرد در همان روز های اول به من نزدیک شود. کم کم با هم صمیمی شدیم و ازدواج کردیم. بعد از مدتی پوریا و دو سال بعد از آن هم کوشا به دنیا آمد.

با گذشت زمان، رفتار سعید هر روز سردتر می شد و هیچ پولی برای خرج و مخارج زندگی نمی داد. زندگی کردن بدون هیچ عاطفه و پولی با سه بچه خیلی سخت بود، این سختی وقتی غیرقابل تحمل شد که فهمیدم همسر دوم سعید هستم.

من و همسر اول سعید هیچ اطلاعی از وجود هم نداشتیم و در مدت کوتاهی همدیگر را دیدیم.

بعد از این جریان می خواستم طلاق بگیرم چون دیگر نمی توانستم با این اوضاع زندگی کنم. از سعید به اتهام ضرب و جرح شکایت کردم و برایش قرار مجرمیت صادر شد، پزشکی قانونی هم تائید کرده بود که مدت هاست کتک می خورم، اما سعید به شکایت من توجه نکرد.

دعوا ها و کتک ها بیشتر شده بود. آخرین بار با هم به خارج از شهر رفته بودیم و او طبق معمول بهانه ای پیدا کرد تا جر و بحث را شروع کند، جر و بحث بالا گرفت و ماشین را کنار اتوبان پارک کرد و تا می توانست کتکم زد. سر و صورتم خونی شده بود و او همچنان مرا می زد تا بالاخره یک ماشین با دیدن ما کنار اتوبان نگه داشت. راننده ماشین پسر جوانی بود که با قفل فرمان سراغ سعید آمد و با هم درگیر شدند. پلیس از راه رسید و هر سه به پاسگاه رفتیم، من به شرطی به سعید رضایت دادم که او هم برای ضرباتی که پسر جوان با قفل فرمان به او وارد کرده بود، رضایت دهد؛ چون می دانستم راننده جوان برای کمک به من با سعید درگیر شده بود.

آشنایی من با فرهاد از همان جا شروع شد. شماره اش را به من داده بود و طی تماس هایی که با هم داشتیم بیشتر آشنا شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. فرهاد این موضوع را با خانواده اش در میان گذاشته بود و خانواده اش نسبت به من محبت زیادی داشتند؛ ولی مشکل جای دیگری بود. سعید حاضر به طلاق نبود. می خواست تمام حق و حقوقم را ببخشم و بچه ها را به او بدهم و با سینا از زندگی اش خارج شوم، در غیر این صورت بدون طلاق در همان وضعیت زندگی کنم و او فقط گاهی به ما سر بزند.

موضوع را با فرهاد در میان گذاشتم و به این نتیجه رسیدیم که تنها راه ازدواج ما کشتن سعید است.

فرهاد که تصمیمش برای ازدواج جدی بود، در این مورد با دوستانش حرف زد. قرار گذاشته بودند تا با هم او را بکشند. بعد از قتل سعید و دستگیری در آگاهی، فهمیدم که دو دوست فرهاد دست و پاهای سعید را گرفته و فرهاد با چاقو سه ضربه به سینه و گردنش زده است.

در همان روزی که سعید کشته شد، به او زنگ زده بودم. بعد از ردیابی سیمکارت به سراغم آمدند و دستگیر شدم. فرهاد را هم به زندان بردند؛ ولی دوستانش فراری هستند.

برای من معاونت در قتل نوشته شده، ولی فرهاد خودش قتل را به گردن گرفته و محکوم به قصاص است.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • عبرت

    واقعا متاسفم برای شما و فرهاد که هیچ کدام از شما عقل ندارید فرهاد بی عقل مگر نمی داند زنی که دوبار ازدواج کرده به چه درد او می خورد او باید عاقل می شد و شما که می بینید فرهاد با شما با شرایط ازدواج می کند چطور ادمی است؟ بخدا مردم دردست چیزشان اسیر هستند دیگر با عقل کار نمی کنند

  • شیری

    حالا خوشبخت شدی . فرهاد را هم که به باد فنا دادی اون دیگه چه خریتی کرد ای بابا مگه میشه ادم این همه نفهم باشه

  • احقم

    احمق برا یه دقیقته واقعا چقدر شعور میتونه پایین باشه مگه بازیه که یکی رو بکشید با هم ازدواج کنید خوشبخت بشید؟ احمق بی شعور قانون هم وجود داره

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج