۳ هزار سکه فقط برای ۳۰ روز زندگی مشترک!
مربی تنیس وقتی دید همسرش به الکل اعتیاد دارد مهریه سه هزار سکه ای خود را به اجرا گذاشت
با گذشت تنها 30 روز از زندگی مشترک این زوج جوان، دختر 26 ساله به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق کرد. خانواده این زوج جوان هنوز در جریان اختلاف زندگی آنان نیستند و نمی دانند که عروس و داماد تن به جدایی داده اند.
یکی از عجیب ترین طلاق ها در شعبه 264 دادگاه خانواده مطرح شد؛ سه هزار سکه طلا و آموزشگاه تنیس مهریه زنی بود که حاضر به ادامه زندگی نبود.
رسیدگی به این پرونده جنجالی به دنبال درخواست عجیب زن جوانی آغاز شد که مربی تنیس بود.
اولین آشنایی
ادعا می کرد تعداد سکه های مهریه اش را می خواهد. خانم مربی تنیس به قاضی گفت:«با بهمن یک سال پیش به صورت خیلی سنتی آشنا شدم. نمی دانستم همین آشنایی باعث ازدواج می شود.
وقتی یک روز مادر بهمن با تلفن خانه مان تماس گرفت و از من خواستگاری کرد، باورم نمی شد به این سرعت بهمن قصد ازدواج داشته باشد. او وضع مالی خوبی داشت. پدرش کارخانه دار و بهمن مدیر کارخانه بود. با شغلم مشکلی نداشت. می خواست برایم یک مجموعه ای بخرد تا بتوانم در باشگاه خودم کارم را ادامه بدهم.
من هم به خواستگاری او جواب مثبت دادم. مقدمات ازدواج ما خیلی زود فراهم شد. بعد از مراسم عقد متوجه شدم گاهی اوقات بهمن رفتارهای عجیبی دارد. نمی دانستم چه در افکارش می گذرد ولی گاهی اوقات در افکارش چنان غرق می شد که نمی توانستم او را بفهمم. رفتارهای متفاوتی از خود نشان می داد».
دختر جوان افزود:
«می خواستم از شوهرم جدا شوم اما مادرشوهرم از من فرصت خواست و خواهش کرد کمی صبر کنم تا بهمن رفتارهایش را تغییر دهد. من هم چون زندگی ام را دوست داشتم قبول کردم. بهمن خیلی به پدر و مادرش توجه می کرد. من از اینکه او به مادرش محبت داشت ناراحت نبودم اما رفتارهایش اذیت کننده بود. نمی دانستم چه سرنوشتی در آینده خواهم داشت ولی تصور می کردم برای مدتی این وضع وجود دارد به همین خاطر تن به عروسی دادم.
هنوز چند روزی از مراسم ازدواجمان نگذشته بود که متوجه شدم بهمن به الکل اعتیاد دارد. دائم الخمر است. با وجودی که 30 روز از ازدواجمان می گذرد ولی حاضر نیستم با وی زندگی کنم. حالا هم از خانواده همسرم به اتهام فریب دادن شاکی هستم و بهمن موظف است سه هزار سکه طلای مهریه ام را پرداخت کند».
من الکلی نیستم
در حالی که عروس جوان همچنان به حق قانونی خودش پافشاری می کرد، شوهرش به قاضی دادگاه گفت:«قبول دارم که همسرم با خانواده ام اختلاف دارد ولی نمی دانم چرا می گوید من الکلی هستم، من سعی کردم این اختلاف را برطرف کنم، خیلی ها را واسطه کردم تا شاید کوتاه بیاید اما حاضر نشد از خواسته اش صرف نظر کند. حالا که مهریه اش را به اجرا گذاشته من حاضر نیستم با وی زندگی کنم».
خدایی، قاضی دادگاه خانواده پس از شنیدن حرف های این زن و شوهر رای بر پرداخت مهریه صادر کرد.
مرد جوان قصد داشت مقداری از مهریه را به صورت نقدی به وی بدهد ولی زن جوان قبول نکرد و گفت:«در سند ازدواج سه هزار سکه مهریه و آموزشگاهی که بتوانم در آن آموزش بدهم درج شده، باتوجه به سند ازدواجم من همان تعداد سکه ها و آموشگاه تنیس را می خواهم».
با ادعاهای زن جوان پرونده برای رسیدگی بیشتر به جلسه دیگر موکول شد.
دختر جوان که غم در چهره اش فریاد می زد در گوشه ای از دادگاه نشسته بود. سودابه که تنها 26 سال دارد و منتظر تایید مهر طلاق است با خبرنگار «هفت صبح» گفت و گو کرد.
*چرا به دادگاه آمدی؟
همسرم نمی خواست پایمان به دادگاه باز شود ولی من چیزی را که به خودم تعلق دارد می خواهم. باید پای حرفش بایستد. اگر مهریه ام را ندهد پس من چطور به حرف هایش اعتماد کنم.
*چرا ازدواج کردی؟
وعده های بهمن و خانواده اش درباره زندگی و خرید باشگاه ویژه و همچنین قبول مهریه سه هزار سکه ای چشم هایم را کور کرد و اغفال شدم و تن به این ازدواج دادم. به حرف هایش اعتماد کردم و به خاطر اصرارهای خانواده ام به عقد او درآمدم.
*چرا شرایط همسرت برای پرداخت مهریه به صورت اقساطی را قبول نکردی؟
او به من قول داده بود که برایم باشگاه ویژه تاسیس کند و در کمال صحت عقل پای عقدنامه را امضا کرد. طبق قولی که روز اول زندگی مان داده باید مهریه ام را پرداخت کند.
نظر کاربران
تاسف باره
kash hameh khnomha hagheshon ro az ein afrad doroghgo begiran ta ebrat she dige baghiye az ein ghalata nakonan
این سیا بازیا خانوما دیگه قدیمی شده اولش طرفو نرمش میکنن زیر اون برگه ی لعنتیو امضا کنه بعد که خرشون از پل گذشت مهریه رو میذارن اجرا النم که دیگه مهریه خوشبختانه زندان نداره.
خانواده این زوج جوان هنوز در جریان اختلاف زندگی آنان نیستند و نمی دانند که عروس و داماد تن به جدایی داده اند.
«می خواستم از شوهرم جدا شوم اما مادرشوهرم از من فرصت خواست و خواهش کرد کمی صبر کنم تا بهمن رفتارهایش را تغییر دهد.
قبول دارم که همسرم با خانواده ام اختلاف دارد
پاسخ ها
مرسی دقت ایول
اول گفت باورم نشد از من خواستگاری کرد چون پولدار بود و زود جواب مثبت دادم
تو دادگاه میگه اغفال شدم و به اصرار خوانواده ام بهش جواب مثبت دادم
ای دختر موزمار
تجربه ای تلخ در زندگی !
آینده چه خواهد شد معلوم نیست .
سرنوشت نامعلوم دختر و پسری که در آینده با اینها پیوند خواهدخورد سخت و مبهم است .
آقایون محترم شما باعث رونق باز کردن دکان حقه بازی و خدعه توسط این زنان شیاد میشوید باور کنید اگر برن بررسی کنند میبینند این خانم داره از مهریه های چند شوهر قبلیش ارتزاق میکنه حالت نوبت به دام انداختن این بیچاره شده این افراد شغلشون شیادی است شما چرا قربانی باشید والله اگر انسان مجرد باشه شرف داره به اینگونه انتخاب های مهوع آور !