راز قتل پدر زیر چرخ های ماشین دخترش
ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه ظهر ۲۸ بهمن ماه سال گذشته ماجرای تصادف مرموزی به کلانتری ۱۰۶ نامجو مخابره شد و وقتی مأموران وارد عمل شدند پی بردند مرد موتورسواری به نام «کاظم» ۵۵ ساله با وجود انتقال از خیابان دماوند به بیمارستان به خاطر شدت جراحات از پای درآمده است.
مأموران در تجسسهای میدانی خود را در برابر حادثه مرموزی دیدند چرا که شاهدان تصادف ادعا کردند زن جوان که راننده خودرویی نقرهای رنگ بود ابتدا به موتور قربانی کوبیده و وقتی وی روی زمین افتاده از روی بدنش عبور کرده و گریخته است.وقتی با دستور بازپرس شعبه ۶ دادسرای امور جنایی تهران ردیابی زن جنایتکار در دستور کار اداره ۱۰ پلیس آگاهی قرار گرفت، کارآگاهان دریافتند در زمان حادثه موتورسوار رهگذری با دیدن این تصادف هولناک و فرار راننده از صحنه به تعقیب وی پرداخته است.
این مرد تحت تحقیق گرفته شد و گفت: وقتی دیدم زن جوان پس از حادثه گریخته است وی را تعقیب کردم تا اینکه با خودرویش به من کوبید و نتوانستم جلوی فرارش را بگیرم اما توانستم شماره پلاک خودروی نقرهای را یادداشت کنم.همین سرنخ کافی بود تا تجسسها روی شناسایی صاحب خودرو متمرکز شود و کارآگاهان با توجه به اینکه پنهانکاریهای زیادی صورت میگرفت در ایام عید پی بردند خودروی مرگ در زمان حادثه زیر پای دختر خانواده کاظم بوده است.
با وجود اینکه چنین تصوری باورکردنی نبود، کارآگاهان به تحقیقات اطلاعاتی پرداخته و مطمئن شدند الناز ۲۲ ساله همان قاتل فراری پدر است.صبح دیروز این زن بازداشت شد و در حالی که میخواست ادعای بیگناهی کند وقتی مدارک پلیسی را دید لب به اعتراف هولناکی باز کرد.
الناز به تیم تحقیق گفت: ۱۸ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردم و تا سه ماه پیش از حادثه با وجود سختیهای زیاد و اختلافات شدیدی که با شوهرم داشتم سعی کردم مدارا کنم تا اینکه تاب نیاوردم و به حالت قهر به خانه پدرم بازگشتم.وی افزود: از همان روز نخست پدرم با من مشکل پیدا کرده بود تا اینکه روز قتل با عصبانیت خانه را ترک کردم و سوار بر خودرو به حرکت درآمدم، پدرم نیز سوار بر موتورش دنبالم آمد و سعی داشت مرا به خانهاش بازگرداند، خیلی خشمگین بودم و برای خلاصی از دستش موتورش را زیر گرفتم اصلاً قصدی برای قتل نداشتم. وقتی صحنه تصادف را ترک کردم تصورم این بود پدرم مجروح شده است.
حتی موتورسواری تعقیبم کرد که او را هم از مسیر خارج کردم، بعد شنیدم پدرم کشته شده است از سویی میترسیدم رازم را فاش کنم و از سوی دیگر عذاب وجدان داشتم.بنابر این گزارش، دختر جوان با اتهام قتل پدرش در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات پلیسی و قضایی ادامه دارد.
نظر کاربران
من ٢٠ ساله پدرم مرده حاضرم تمام زندگيمو بدم فقط يك بار ديگه پدرمو ببينم اونوقت توى احمق با اين قساوت پدرتو ميكشى خاك بر سرت
چه بی اعصاب
اون شوهر چه به روز تو آورده که دیگر تاب شنیدن چند واژه ولو نا بخردانه از پدرت را نداشتی؟
به هر روی پدر باید با دختر دل شکسته ی خود چنین نمی کرد .:|
ببینید دمی شتاب و نابخردی و نداشتن اندکی بردباری و شنیدن گفته های درست از همدیگر چه به روزگار یک زندگی می اورد!؟؟؟
یک آن ناآگاهی از گفته و کرده های خود چنین نابودیهایی در پی دارد به هوش باشیم همه جا همه زمان... :|